امین را با برنامه ریزی قبلی ربودند

امین را با برنامه ریزی قبلی ربودند. حتی مهر کارت پایان خدمتش هم خشک نشده بود که او را فریب داده بودند.

امین گلستانی جوانی ورزشکار بود که علاقه بسیاری به کوهنوردی داشت و همیشه همراه با خانواده به کوه می رفت، اما قبل از اینکه خانواده را ترک کند برادرش شنیده بود که چند روز قبل از آن به تنهایی به کوه در منطقه شاهو رفته بود و احتمالا در همانجا با اعضای پژاک آشنا شده بود و دقیقا در همانجا بود که امین را فریب داده بودند و برنامه ربودنش را چیده بودند، به صورتی که امین کاری را انجام داده بود که اصلا با آن آشنایی نداشت!! آن هم پاک کردن سریال گوشی بر روی کارتن هایشان بود، برادرش یقین داشت که این کار را اعضای پژاک به او یاد داده بودند برای این که نتوانند ردی از او پیدا کنند.

وی بعد از ترک تحصیل مشغول به کار مکانیکی بود، واقعاً یکی از بهترین مکانیک های شهر بود هیچ وقت پیش نیامده بود داخل خانواده حرفی از هیچ حزبی به میان بیاورد، حتی خانواده هم هیچگونه علاقه‌ای به این گروه های مسلح  نداشتند، امین بسیار پسری آرام و سر به زیر بود.

نه مشکلی داخل خانواده با یکدیگر داشتند و نه حتی مشکل مالی بود. تا به الان مشخص نیست آن افراد از چه حربه ای استفاده کرده بودند تا امین را فریب دهند.

دقیقاً هفتم خرداد ماه سال ۱۳۹۷ بود که ناپدید شد، البته قبل از آن به دوستش خبر داده بود که میخواهد عضو پژاک شود ولی سریع تلفنش را خاموش کرده بود، بعد از آن به مدت یک ماه تمامی مناطق اطراف شهر را به دنبالش گشتند، مقرهای مختلف شان را پیدا کردند و از آنها سراغ امین را می گرفتند ولی آنها هیچ جواب درستی نمی دادند، تا اینکه یک روز برادر امین در منطقه شاهو عده ای از آنها را پیدا کرد و در مورد برادرش پرسید و آنها گفتند امین به عضویت پژاک درآمده است اما خبری از او نیست.

یک سال بعد از این قضیه تمامی مناطق سلیمانیه، اربیل، قندیل و پنجوین را زیر و رو کرد اما دریغ از اینکه اجازه بدهند برادرش را ببیند و حتی یک عکس هم به او نشان ندادند.

الان هم تقریباً ۴ سال از نبودن امین می گذرد و حتی یک روز هم نیست که پدر و مادرش به برادر بزرگتر امین زنگ نزنند و سراغش را نگیرند.

برادر امین به خبرنگار دیدبان گفت: دیگر خسته شده ام، نمی‌دانم کجا و چگونه به دنبال برادر کوچکم بگردم، اصلا نمی‌دانم زنده است یا نه!

پدر و مادر پیرم بعد از رفتن فرزند کوچکشان واقعاً از پا افتاده اند و هر لحظه میترسم از شدت غم اتفاقی برایشان بیفتد.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید