حیات فکری اوجالان

توصیف حیات فکری اوجالان هم همچون بسیاری شخصیت‌های نظیر او آمیخته‌ای است از افسانه و واقعیت (بخش اول).

آثاری که او تاکنون نوشته به روایتی ١٠٠ جلد و به روایتی ۵٠٠ جلد است. کتاب‌هایی که در دوران زندان خوانده نیز همینطور. گفته‌اند در این سال‌های زندان ٣۵٠٠ جلد کتاب خوانده است، و این یعنی حدود ۵ کتاب در هر هفته! آثار اندیشمندان بسیاری در زمرۀ خوانده‌های اوست. خودش در آثارش از این افراد نام میبرد: بوکچین، والرشتاین، برودل، نیچه، فوکو، گوندر فرانک، گوردن چایلد،گیدنز، هانتینگتون، و برژینسکی.

اما از میان همۀ این‌ها، شاید بیش از همه بتوان ردپای ایده‌های ماری بوکچین را در نوشته‌های زندان اوجالان یافت. بوکچین، پایه‌گذار ایدۀ اکولوژی یا جریان موسوم به اکوآنارشیسم، به رغم سابقه‌ای استالینیستی که داشت از دهۀ ١٩۴٠ به سوی تروتسکیسم کشیده شد و به منتقد سرسخت استالینیسم بدل شد. بنابر قول همسر بوکچین، وقتی اوجالان در ١٩٩٩ در کنیا دستگیر شد و بوکچین اخبار وی را شنید او را نیز یکی دیگر از رهبران مارکسیست- لنینیست دانست که به دام استالینیسم درافتاده است. بوکچین دهه‌ها بود که منتقد چنین افرادی بود و معتقد بود اینان از تمایل مردم برای دستیابی به آزادی سوءاستفاده می‌کنند و آنان را به سمت جزم‌اندیشی و دولت‌گرایی و حتی، برخلاف ظاهرشان، قبول سرمایه‌داری سوق می‌دهند.

بوکچین پس از جنگ جهانی دوم که بسیاری از تفکرات انقلابی چپ فروکش کرد و بسیاری از فعالان چپ به سمت  فعالیت‌های آکادمیک و ژورنالیستی روآوردند، روحیۀ انقلابی‌اش را حفظ کرد. قصد کرد به توصیه تروتسکی عمل کند که پیش از آنکه در ١٩۴٠ ترور شود گفته بود اگر پایان جنگ جهانی دوم با انقلاب کارگری در اروپا و امریکا پایان نیابد لازم است در دکترین مارکسیسم تجدیدنظر صورت گیرد. او در حلقه‌ای از دوستانش به همین کار مبادرت ورزید. آنان در دهۀ ١٩۵٠ طی نشست‌هایی هفتگی درصدد بازسازی پروژۀ انقلاب در شرایط جدید برآمدند. در همین حلقه بود که دریافت پرولتاریا نمیتواند آن عاملی باشد که سرمایه‌داری را از میان بردارد و بنابراین باید عاملی دیگر وجود داشته باشد تا فروپاشی نظام سرمایه‌داری را به دست خود ممکن کند. بوکچین این عامل را تعارض نظام سرمایه‌داری با محیط‌ زیست تشخیص داد؛ اینکه این نظام هم طبیعت را نابود میکند هم سلامت انسان را. در این نظام با ایجاد کلان‌شهرهایی بریده از طبیعت، تولید و مصرف بیرویۀ کالاهایی بی‌خاصیت که فشاری بیش از حد بر طبیعت می‌آورند، و فشاری که بر مردم می‌آید برای زندگی در این کلان‌شهرها و تطابق با این نظام مصرفی طبیعت و روح و جسم انسانی نابود می‌شود. بنابراین بحران سرمایه‌داری ناشی از استثمار طبقه کارگر نیست بلکه از انسانیت‌زدایی از مردم و تخریب طبیعت ناشی می‌شود. بوکچین بر همین اساس از دهۀ ١٩۵٠تا زمان مرگش در ٢٠٠۶ کوشید مبانی اکولوژیک دموکراتیک را پی بریزد.

همین ایده‌های بوکچین بود که اوجالان آنها را برای پی‌ریزی KCK به‌کار گرفت. در ٢٠٠٢ شروع به خواندن آثار بوکچین کرد و به‌ویژه از اکولوژی آزادی و شهرنشینی بدون شهر تأثیر گرفت. از طریق وکلایش، خواندن شهرنشینی بدون شهر را به تمام شهرداران در کردستان ترکیه و اکولوژی آزادی را به همۀ مبارزان توصیه کرد. در بهار ٢٠٠۴ به بوکچین پیغام داد که خود را شاگرد او می‌داند و مشتاق است ایده‌هایش را برای جوامع خاورمیانه به‌کار ببرد، با مروری دقیق‌تر بر آرا بوکچین بهتر می‌توان میزان تأثیرپذیری اوجالان را از وی دریافت.

 

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید