فقر و توسعهنیافتگی در مناطق مختلف کردنشین ایران؛ از کودکسربازی تا کودکهمسری.
یکی از انتقادات جدی و مطالبات اصولی دیدبان حقوق بشر کردستان ایران از دولت و نظام سیاسی حاکم بر ایران، رفع اساسی فقر و حل جدی مشکلات اقتصادی و توسعهنیافتگی تاریخی در مناطق کردنشین ایران بوده است. به اذعان آمارهای اقتصادی دولت ایران، از نظر شاخصهای مختلف اقتصادی، مناطق مختلف کردنشین و در حالت کلی مناطق مرزی ایران، وضعیت بسیار نامطلوبی دارند. نرخ پایین سرمایهگذاری دولتی در این مناطق، نرخ بالای بیکاری و فقر مطلق در استانهایی مانند کردستان، نشان میدهد ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی، فرهنگی و حتی امنیتی در مناطق کردنشین ایران به دولت و وضع اقتصادی این مناطق باز میگردد. فریب خوردن جوانان و عضویت آنها در گروههای مسلح و ستیزهجو، خروج غیرقانونی آنها از کشور برای کار در مناطق شمال عراق و سایر آسیبها، مستقیماً به وضعیت نامطلوب اقتصادی ارتباط دارد.
بهعنوان مثال، مطابق گزارشهای ارائهشده از سوی مرکز آمار ایران از آخرین وضعیت اشتغال در زمستان ۱۴۰۱، بیشترین نرخ بیکاری برای کردستان با ۲۰.۵ و کرمانشاه با ۱۵.۱ و چهارمحال وبختیاری با ۱۳.۵ درصد میباشد. در این شرایط که بالاترین نرخ بیکاری برای جوانان کُرد است، آیا آنها چارهای جز روی آوردن به مشاغل کاذب و خطرناکی مانند کولبری دارند؟ آیا اصلا کولبری با آسیبهای گسترده و مختلف، شغل محسوب میشود؟ آیا ظرفیت جوانان و مردم مناطق مرزی، باید صرف کولبری شود؟ اکنون چند بازارچههای رسمی و قانونی، برای توقف هرگونه فعالیت تحت عنوان کولبری در مناطق مرزی کردنشین فعال است؟
از سوی دیگر، وقتی سرمایهگذاری دولتی و خصوصی به دلایل مختلف در مناطق کردنشین پایین است، طبعاً نرخ بیکاری بالا خواهد بود. در این شرایط، کارگران ساختمانیِ بیکار شده به اجبار رو به مشاغل دیگر آوردهاند، مشاغلی که در زمرهی مشاغل کاذب جای میگیرند؛ آنها در استانهای بزرگ و در کلانشهرها دستفروشی و در استانهای مرزی، کولبری میکنند. حتی به خارج کشور مهاجرت میکنند؛ این مهاجرت، تبعاتی دارد؛ کارگران و استادکاران متخصص ساختمانی در کشورهای همسایه، معمولاً به کارهای نامرتبط مشغول میشوند؛ استادکارانی در مناطق کردنشین ایران وجود دارند که در شمال عراق ظرفشویی میکند یا در رستوران گارسون است.
بنا به آمار رسمی منتشر شده توسط دولت جمهوری اسلامی ایران، استان کردستان در میزان نرخ محرومیت، ششمین استان کشور است. نکته جالب در این اطلاعات، میزان بالای محرومیت استانهای مرزی است. یعنی مردم مناطق مرزی، کمترین سهم را از توجه دولت مرکزی، ثروت و امکانات کشور دارند. تورم فروردین ۱۴۰۲ در استان کردستان، ۵۲٫۷ درصد است که در میان چند استان با تورم بالا قرار دارد. بیشترین نرخ تورم سالانه در فروردین ماه ۱۴۰۲ مربوط به استان لرستان با عدد ۵۶،۹ و کمترین مربوط به استان تهران با عدد ۴۳.۷ است.
همه این موارد و آمارها نشان میدهد که مردم کردستان بیش از هر مردم دیگری در کشور سهم تلخ محرومیت را چشیدهاند. نتایج این محرومیت اقتصادی، قطعا به عرصه اقتصاد محدود نخواهد ماند و توسعه، امنیت، ثبات، حقوق اولیه زندگی مردم کردستان و آینده کودکان کُرد را تحت تاثیرات منفی خود قرار خواهد داد. در شرایط اقتصادی کنونی مناطق کردنشین، طبیعی است که کودکان از تحصیل باز بمانند، زنان نیز کولبری کنند و نرخ حاشیهنشینی افزایش یابد… همه این موارد نیز به بحرانهای جدی سیاسی و امنیتی منتهی میشود و آسیبهایی مانند کودکسرباز را به دنبال دارد.
اما هدف از این نوشتار کوتاه، توجه دادن مخاطب و مسئولان جمهوری اسلامی به یکی از آسیبها و معلولهای فقر اقتصادی است: «کودکهمسری»! درست است که نمیتوان و نباید برای سن ازدواج، نسخه واحدی برای مناطق مختلف کشور تجویز کرد و فرهنگها و شرایط دختران در مناطق مختلف ایران، تفاوتهای جدی دارد، اما این امر، هرگز نباید منجر به فقر فرهنگی، کودکهمسری و فروش دختران منجر شود.
مطالعات نشان میدهد ازدواجهای زودرس، عمدتاً ناشی از فقر است. سن ازدواج در استانهای توسعه نیافتهتر هم که میزان فقر و بیسوادی در آن بیشتر است، پایینتر است. همچنین ازدواج دختران در سنین کودکی در سیستان و بلوچستان، هرمزگان، خوزستان، مناطق کردنشین و مناطق مرزی نسبت به استانهای مرکزی و توسعهیافته بالاتر است. احتمال افزایش ازدواجهای زودرس در یکی، دو سال اخیر و همزمان با شرایط اقتصادی فاجعهبار در ایران افزایش یافته است، بنابراین با افزایش وام و تسهیلات ازدواج، خانوادههای فقیر ترغیب میشوند برای دریافت وام هم که شده، دخترانشان را مجبور به ازدواج کنند و چه بسا درباره پسران هم اینطور است. خانوادههای فقیر روی رقمهای کوچک نیز حساب میکنند و بدون توجه به آینده کودک و مشکلاتی که به آن دچار خواهد شد، این کار را انجام میدهند. در گذشته هم که وام مطرح نبود در ازای ازدواج دخترشان با عنوانهای مختلف، رقمهایی از خانواده داماد در ازای ازدواج با دخترشان دریافت میکردند. تمام این اتفاقات ناشی از فقر فکری، فرهنگی و اقتصادی است. بسط یافتن پدیده «کودکهمسری» به پدیدههای «کودک مادر»، «کودک پدر» و «کودک مطلقه» نیز از دیگر تبعات این فقر اقتصادی است. آسیب دیگری که از فقر و کودکهمسری/ ازدواج اجباری ناشی میشود ترک تحصیل دختران است؛ معضلی که با سرعت پیشرفت دانش در جهان و انباشت علمی در نهایت وضعیت بدی را رقم خواهد زد.[۱] در واقع و به مرور زمان، سطح تحصیلات و آگاهی دختران کُرد در مقایسه با دیگر دختران و زنان کشور، کاهش خواهد یافت.
[۱]. اطلاعات بیشتر در لینک زیر قابل دسترسی است:
https://b2n.ir/x84576