اعتیاد و جدایی والدین؛ زمینه‌ساز عضویت پویا محرمی در کومله

پویا محرمی، عضو سابق گروه مسلح کومله و متولد ۱۳۷۷ در سنندج، یک فرزند طلاق است!

جدایی والدین، در صورت عدم مدیریت صحیح و رها کردن فرزند، زمینه‌ساز بروز آسیب‌های بی‌شماری است و زمینه ورود یک فرزند طلاق را به وادی همه آسیب‌های اجتماعی فراهم می‌کند. اعتیاد، روابط نامشروع، سرقت، جنایت، بزهکاری، تخریب اموال عمومی و حتی اقدامات بزرگتر مانند تروریسم، خطراتی است که یک فرزندِ طلاق را که توسط پدر و مادر و خانواده رها شده است، تهدید می‌کند. در مناطق کردنشین، این آسیب‌ها مضاعف است؛ چون زمینه ورود به جرائم خطرناکی مانند عضویت در گروه‌های مسلح و شبه‌نظامی، طبعا به دلیل جغرافیای منطقه، بیشتر از مناطق مرکزی ایران وجود دارد. یک جوان و نوجوان کُرد، علاوه بر انواع آسیب‌های محتملِ ناشی از جدایی والدین، با خطر بزرگتری به نام کومله، دموکرات، پ.ک.ک، پژاک، پاک و حدک و حدکا و… مواجه است! یک جوان و نوجوان کُرد، در مناطق مرزی و غرب ایران، اگر مورد نظارت دقیق خانواده قرار نگیرد، ممکن است به راحتی فریب این گروه‌ها را بخورد و عضو آنها شود. به ویژه آنکه آسیب‌هایی مانند بیکاری، فقر و… در این مناطق به دلیل عدم توسعه بسیار بیشتر است.

پویا محرمی، عضو سابق گروه مسلح کومله و متولد ۱۳۷۷ در سنندج، یک فرزند طلاق است! همچنین به دلیل زمان عضویت در گروه مسلح کومله- زیر سن قانونی ۱۸ سال- عملاً یک کودک‌سرباز و قربانی است! او به همین سبب نزد مادر و ناپدری‌اش زندگی می‌کند. وی سابقه دو بار جذب و تسلیم در جناح‌های مختلف گروه کومله را دارد. او ابتدا در اسفند ۱۳۹۴ به دلیل اعتیاد از کشور خارج شده و به عضویت گروه کومله جناح ایلخانی‌زاده در آمده و بعد از ۵ ماه عضویت و پس از ترک مواد مخدر و ملاحظه تبعیض و بی‌عدالتی و شرایط سخت اردوگاه‌نشینی در تیرماه ۱۳۹۵ خود را تسلیم نموده است. آقای محرمی، اما در همان سال بعد از چند ماه به علت اختلاف با ناپدری و با تشویق مادرش مجدد از کشور خارج شده و به عضویت کومله و این‌بار جناح مهتدی در آمده است تا بتواند به اروپا مهاجرت نماید؛ اما بعد از حدود یک ماه عضویت به علت درگیری فیزیکی با سایر کادرها از گروه اخراج شده است. به عبارت دقیق‌تر وی در طول یک سال، دو بار وارد گروه مسلح کومله شده و سپس مجددا به کشور بازگشته است. آقای محرمی در این مصاحبه، از شرایط کومله و دلایل عضویت در این گروه می‌گوید.

 

سوال: چه عواملی باعث شد که وارد گروه کومله شوید؟ لطفا به صورت کامل توضیح دهید. آیا از ماهیت این گروه اطلاع داشتید؟

پویا محرمی: متأسفانه زندگی‌ام همیشه پر از چالش و مشکلات بوده است. من فرزند طلاق هستم و از کودکی با مادر و ناپدری‌ام زندگی کرده‌ام. پدر و مادرم از هم جدا شدند و این موضوع تأثیر زیادی بر روی من گذاشت. این شرایط باعث شد که احساس تنهایی و بی‌سرپرستی کنم و به سمت اعتیاد کشیده شوم. من از سنین نوجوانی به اعتیاد روی آوردم. وقتی که به دلیل مشکلات خانوادگی و فشارهایی که در مدرسه و اجتماع تحمل می‌کردم، دیگر نتوانستم با شرایط کنار بیایم، سراغ مواد مخدر رفتم. حشیش و گل برایم یک فرار بودند، اما به‌زودی تبدیل به یک عادت بد شدند. در واقع، این اعتیاد باعث شد که من تصمیم به خروج از کشور بگیرم. دیگر انگیزه‌ای برای ماندن در ایران نداشتم. از جامعه و اطرافیان، حس بدی داشتم.

سوال: شما در اسفند ۱۳۹۴ از کشور خارج شدید، چه عواملی شما را به این تصمیم سوق دادند؟

پویا محرمی: بله، درست است، سال ۱۳۹۴ بود. فکر می‌کردم که شاید با رفتن از کشور بتوانم از شرایط سختی که در آن گرفتار شده بودم فرار کنم. این فکر به من کمک کرد تا به کومله جناح ایلخانی‌زاده بپیوندم. اما واقعاً نمی‌دانستم که این تصمیم چه عواقبی خواهد داشت. احساس می‌کردم در آن گروه اوضاع مالی و روحی بهتری خواهم داشت و حتی شاید شرایط برای ترک مواد مخدر نیز فراهم شود. در ایران هم کسی نگران من نبود! پدرم ما را ترک کرده بود و من با خانواده جدید مادرم، اختلاف داشتم.

سوال: پس از پیوستن به کومله، شرایط چگونه بود؟

پویا محرمی: واقعاً شرایط دشواری بود. به محض ورودم به اردوگاه، با تبعیض و بی‌عدالتی‌هایی مواجه شدم که هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم. ما باید در شرایط سخت اردوگاه زندگی می‌کردیم و هیچ حمایتی از طرف رهبران گروه وجود نداشت. به من وعده‌هایی داده شده بود که قرار بود به من کمک کنند، اما وقتی وارد آنجا شدم، هیچ‌کدام از آن‌ها عملی نشد. اصلا سرنوشت ما برای سران کومله مهم نبود. آنها فقط به دنبال سیاه‌لشگر بودند. شرایط رفاهی، اصلا مناسب نبود، خبری از حقوق مناسب هم نبود، صرفا عده‌ای بی‌هدف و فراری از ایران به دلایل مختلف، در کومله جمع شده بودند و ادعای مبارزه مسلحانه داشتند! نه سلاحی، نه انگیزه‌ای، نه آموزش مناسبی و نه طرح واقعی وجود نداشت. من و امثال من هم با سن کم، عملاً رها شده بودیم.

سوال: آیا می‌توانید درباره روزهای خود در اردوگاه بیشتر توضیح دهید؟

پویا محرمی: روزها معمولاً با تمرینات سخت نظامی و کارهای فیزیکی آغاز می‌شد. ما باید صبح‌ها زود بیدار می‌شدیم و در سرمای شدید تمرین می‌کردیم. هنوز هم متوجه نشده‌ام دلیل تمرین نظامی چه بود؟ وقتی خبری از عملیات نبود، تمرین اول صبح، واقعا اذیت کردن ما محسوب می‌شد. بعد از آن، کلاس‌های آموزشی برگزار می‌شد که بیشتر شامل مباحث سیاسی و ایدئولوژیک بود. اما من به دلیل نداشتن تحصیلات کافی، خیلی از این مباحث را درک نمی‌کردم. زندگی در اردوگاه به یک زندگی خسته‌کننده و سخت تبدیل شده بود. هیچ ابتکار واقعی که به ما انگیزه ماندن در کومله بدهد، وجود نداشت. دقیقا عین یک زندانی شده بودیم و اختیار هیچ چیز را نداشتیم!

سوال: بعد از حدود پنج ماه چه اتفاقی افتاد که شما تصمیم به تسلیم شدن گرفتید؟

پویا محرمی: بعد از پنج ماه، من به این نتیجه رسیدم که نمی‌توانم این شرایط را تحمل کنم. حس می‌کردم که به یک زندگی عادی و طبیعی نیاز دارم. بنابراین، تصمیم گرفتم تسلیم شوم. اما این تصمیم به آسانی نبود. باید با خودم مبارزه می‌کردم، اما برای فرار از آن شرایط سخت، احساس ترس و ناامیدی داشتم.

سوال: پس از تسلیم شدن، چه پیش آمد؟

پویا محرمی: پس از تسلیم شدن، به ایران برگشتم و مدتی در ایران بودم. کسی در دادگاه هم با من کاری نداشت. یعنی خبری از زندان نبود. چون من واقعا کاری نکرده بودم. اما دوباره به دلیل اختلافاتی که با ناپدری‌ام داشتم، و تحت تأثیر تشویق‌های مادرم، تصمیم به خروج دوباره از کشور گرفتم. این بار به گروه کومله جناح مهتدی پیوستم، زیرا امیدوار بودم که شاید بتوانم از این طریق به اروپا بروم. این بار هدف من واقعا مهاجرت به اروپا بود! حتی یک نفر در ایران مانع من نشد تا من در ایران بمانم. مانند مرتبه اول، هیچ انگیزه و امیدی برای ماندن در ایران نداشتم.

سوال: آیا این بار هم شرایط به همان صورت بود؟

پویا محرمی: متأسفانه بله. بعد از حدود یک ماه به دلیل درگیری فیزیکی با سایر اعضا از گروه اخراج شدم. در اینجا هم حس می‌کردم که هیچ آینده‌ای ندارم و واقعاً از این شرایط خسته شده بودم. هیچ خبری هم از امکان مهاجرت به اروپا نبود. یعنی دو جناح کومله در مورد هر موضوعی اختلاف داشتند، بر سر بیگاری کشیدن از جوانان، پوچ بودن مفهوم حضور در گروه مسلح، و بی‌برنامه بودن و هدر دادن عمر امثال من، کاملاً به هم شبیه بودند.

سوال: در مورد وضعیت روانی‌تان چه می‌توانید بگویید؟

پویا محرمی: در آن مقطع، اوضاع روانی‌ام واقعاً مناسب نبود. به دلیل اعتیاد و فشارهای روحی، تعادل روانی نداشتم و به همین دلیل در بسیاری از مواقع نمی‌توانستم به درستی فکر کنم. به‌طور کلی، احساس می‌کردم که در یک دور باطل گرفتار شدم و هیچ راه نجاتی برایم وجود ندارد. هیچ کس هم مرا کمک نمی‌کرد و به من راه درست را نشان نمی‌داد. توسط همه طرد شده بودم و امیدی برای ادامه زندگی نداشتم.

سوال: آیا تجربه خاصی در سال‌های اخیر داشتید که بر زندگی‌تان تأثیرگذار باشد؟

پویا محرمی: بله، در تظاهرات دی‌ماه ۱۳۹۶ دستگیر شدم و یک هفته در بازداشت بودم. آن تجربه هم به‌طور جدی بر روی روحیه‌ام تأثیر گذاشت و باعث شد که بیشتر از قبل احساس تنهایی و ناامیدی کنم. اصلا برای کسی بازداشت من مهم نبود. از آن بازه زمانی، احساس می‌کنم که در بیشتر موارد به جای تجربه زندگی، فقط زنده مانده‌ام. همه‌چیز برایم تبدیل به یک جنگ سخت شده و من در این جنگ شکست خورده‌ام. امیدوارم که روزی به آرامش برسم و بتوانم از این شرایط رهایی یابم. شرایط روحی من واقعا خوب نیست و بیشتر از این هم نمی‌توانم به سوالات شما جواب بدهم.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید