داستان فرار سونیا روحی از مقرهای پژاک

تاریخ انتشار:

سونیا روحی فرزند محمد متولد ۲۴ اسفند ۱۳۸۲ در مریوان است و زمانی که تنها ۱۲ساله‌ بوده، فریب پژاک را خورده و در این گروه مدتی را به عنوان کودک‌سرباز سپری کرده است

 

یکی از گروه‎‌های مسلح در مناطق کردنشین ایران که داعیه احقاق حقوق کردها را دارد، گروه پژاک است. این گروه به عنوان شاخه ایرانی پ.ک.ک فعالیت خود را از زمان اشغال عراق توسط آمریکا آغاز کرد. از زمان آغاز فعالیت خود، پژاک همانند پ.ک.ک، رویکرد مسلحانه و البته تروریستی را در دستور کار خود قرار داده است. این گروه، متهم به اقدامات مسلحانه، نقض حقوق بشر، قاچاق انسان، استفاده از کودکان به‌عنوان سرباز و… است. یکی از قربانیان این گروه که البته توانسته از مقرهای پژاک فرار کند، سونیا روحی است.

خانم روحی فرزند محمد متولد ۲۴ اسفند ۱۳۸۲ در مریوان است و زمانی که تنها ۱۲ساله‌ بوده، فریب پژاک را خورده و در این گروه مدتی را به عنوان کودک‌سرباز سپری کرده است. وی دارای تحصیلات دوم راهنمایی می‌باشد. او پیش از اینکه به صورت اغفال‌گرایانه و با نیرنگ و فریب عضو گروه پژاک شود، تنها ۱۳ سال داشت و در پایه اول راهنمایی تحصیل و در کنار مادرش در سلیمانیه عراق زندگی می‌کرد. خانم روحی یک دخترخاله داشت که از کودکی با هم بزرگ شده بودند و تمام دوران کودکیشان را در کنار یگدیگر با شادی سپری کرده بودند. متاسفانه دختر خاله‌ی سونیا فریب گروه پژاک را خورده و مدتی بود که به عضویت این گروه در آمده بود. سونیا روحی که نگرانی و حال روحی نامناسب خاله‌اش را می‌دید به این فکر رسید که برای پیگیری سرنوشت دختر خاله‌اش چاره‌ای جز عضویت در پژاک ندارد.

البته، سونیا در آن شرایط به ذهنش رسیده بود که تنها راه باخبر شدن از وضعیت دختر خاله‌اش این است که حضوری بتوانند از افراد گروه پژاک کسب اطلاع کند. اما پس از تلاش‌های متعدد به این نتیجه رسید که این تلاش‌ها بی‌فایده است. زیرا که اصلا آنها حتی اجازه نزدیک شدن به پایگاه‌های پژاک را هم نمی‌دادند. در نتیجه سونیا تصمیم گرفت وارد پژاک شود! در همین راستا با اعضای پژاک ارتباط گرفت و گفت می‌خواهد وارد گروه شود. بعد از گذراندن مراحل عضویت و زمانی که وارد تشکیلات پژاک شد، متوجه شد که دختر خاله‌اش کشته شده است. در این زمان بود که تصمیم گرفت هرچه سریعتر فرار کند و پیش مادرش برگردد تا به خانواده اطلاع دهد و جان خودش را نیز نجات بدهد. برای همین هدف یکسال به دنبال راه فرار بود و نهایتا با کمک چند نفر دیگر توانست فرار کند و به سلیمانیه عراق رفت و با مادرش مرتبط شد و پس از آن تصمیم گرفت که به ایران بازگردد. داستان فرار سونیا روحی، کشته شدن دخترخاله‌اش و در نهایت بازگشت او به ایران در این مصاحبه توسط پدر وی بیان شده است.

 

لطفاً کمی از وضعیت خانوادگی‌تان و زندگی پیشین سونیا برای ما بگویید. چه شد که آنها به عراق رفتند؟ آیا عضویت در پژاک و سایر گروه‌های مسلح در خانواده شما سابقه داشته است؟

پدر سونیا روحی: دخترم سونیا در ۲۴ اسفند ۱۳۸۲ در مریوان به دنیا آمد. قبل از اینکه اسیر گروه پژاک شود، در خانواده‌ای معمولی زندگی می‌کرد. من در کنار خانواده‌ام در مریوان بودم، اما به دلیل ورشکستگی و بدهی‌های سنگین مجبور شدم مدتی شهر را ترک کنم و در این مدت، همسرم و دختر کوچکم به همراه برادرانش به سلیمانیه در عراق نقل مکان کردند. وضعیت اقتصادی ما چندان خوب نبود و این باعث شد که به مدت کوتاهی از خانواده‌ام دور باشم. لذا سونیا بخشی از زندگی خود را بدون حضور من گذراند. متاسفانه همسرِ خاله‌ی سونیا ارتباط نزدیکی با پ.ک.ک داشت و دختر این فرد نیز عضو پژاک شده بود. این مسائل بر سونیا نیز موثر بود. او برای پیگیری سرنوشت دختر خاله‌اش وارد پژاک شده بود.

چطور متوجه شدید که سونیا به گروه پژاک پیوسته است؟

پدر سونیا روحی: همانطور که گفتم متاسفانه خانواده باجناق من، خود ارتباط نزدیکی با پ.ک.ک داشتند. آنها در غیاب من توانستند سونیا را فریب دهند و او متقاعد کنند که برای پیگیری سرنوشت دختر خاله‌اش وارد پژاک شود. زمانی که متوجه شدم، دیگر کار از کار گذشته بود. دخترم که فقط ۱۲سال داشت، به دلیل فریب‌های آنها، به سوریه فرستاده شد. من هیچ کاری نمی‌توانستم بکنم و خیلی نگران بودم. دختر من را مسلح کرده بودند و برای جنگ به سوریه اعزام کرده بودند.

آیا هیچ تلاشی برای بازگرداندن سونیا از دست گروه پژاک کردید؟

پدر سونیا روحی: در ابتدا کاملاً بی‌اطلاع بودم و نمی‌دانستم که دخترم کجا است. بعد از گذشت سه سال، زمانی که سونیا متوجه شد که دختر خاله‌اش در جنگ کشته شده، تصمیم گرفت که از دست پژاک فرار کند. زمانی که خبر فرارش را شنیدم، به سلیمانیه رفتم و با دلی پر از نگرانی و ترس با دخترم روبرو شدم. بدن مجروح او را دیدم و هرگز فراموش نمی‌کنم که چطور این دختر ۱۲ ساله قربانی شده بود.

سونیا چه زمانی موفق به فرار شد و چگونه این کار را انجام داد؟

پدر سونیا روحی: سونیا بعد از مدت‌ها که در درگیری‌ها و آموزش‌های گروه پژاک حضور داشت، به همراه چند نفر دیگر موفق شد از مقر فرار کند. او توانست خود را به سلیمانیه برساند و به مادرش اطلاع دهد که در حال بازگشت است.

پس از بازگشت سونیا، چه شرایطی پیش آمد؟

پدر سونیا روحی: بعد از بازگشت سونیا به ایران، مدتی را با من زندگی کرد. اما پس از طلاق من و مادرش و ازدواج مجدد من، دیگر امکان زندگی مشترک با او وجود نداشت. به همین دلیل تصمیم گرفت به سلیمانیه برگردد و دوباره در کنار مادرش زندگی کند. خوشبختانه، سونیا هم‌اکنون در حال ادامه تحصیل است.

آیا فکر می‌کنید گروه پژاک از هر وسیله‌ای برای جذب نوجوانان و کودکان استفاده می‌کند؟

پدر سونیا روحی: بله، صددرصد. گروه پژاک و پ.ک.ک هیچ‌گونه مرز اخلاقی ندارند و از هر حربه‌ای استفاده می‌کنند تا کودکان و نوجوانان را فریب دهند. سونیا تنها ۱۲ سال داشت که به راحتی به دام این گروه افتاد. آنها هیچ توجهی به سن و سال و وضعیت فکری این کودکان ندارند و تنها هدفشان جذب نیروهای جدید برای اهداف خودشان است.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

اشتراک گذاری مطلب:

آخرین مطالب

مطالب مشابه
Related

فرماندار بانه: بازگشایی بازارچه‌های مرزی از مطالبات جدی مردم و کولبران است

فرماندار بانه در گفت‌وگوی اختصاصی با دیدبان حقوق بشر...

فرماندار روانسر: تفکرات سنتی در پذیرش مدیریت زنان تا حد قابل توجهی رنگ باخته است

فرماندار روانسر در گفت‌وگوی اختصاصی با دیدبان حقوق بشر...

خاطرات دیمن بارانی از مقرهای پژاک

دیمن بارانی فرزند محمد و متولد ۱۳۸۳ و عضو...