مشکلات مرتبط با روند بکارگیری کودکسربازان
گروههای مسلح روز به روز بیشتر به ربودن کودکان به عنوان روش جذب عضو متکی میشوند. آنها در بعضی موارد از ضعف افراد احتمالی برای عضویت استفاده میکنند مانند عصبانیت، طرد، ترس یا تعهد برای صحبت کردن جهت عضو کردن در گروه. به عنوان مثال، یک کودک 15ساله در کنگو که مادرش توسط یک گروه مسلح کشته شد، به خاطر ترس و عصبانیت در سال 2015 به گروه رقیب آن پیوست(2). متشابها، بعضی از کودکان عضو پ ک ک میشوند تا این گروه به خانواده یا اعضای خانواده آنها آسیب نرساند یا به آنها میگویند میتواند به آزادی مردم خود کمک کند. در دوره پس از روند صلح در ترکیه، وزارت خارجه آمریکا گزارش سال 2015 حقوق بشر در ترکیه را منتشر کرد و طی آن میگوید 929 خانواده از دولت خواسته اند کودکانشان را از دست پ ک ک نجات دهد. همان گزارش خاطرنشان میسازد پ ک ک در طی دو سال قبل از آن تاریخ تعداد 2152 کودک را ربوده است. همان سال، 419 کودک از دست آدم ربایان پ ک ک فرار کردند و به نیروهای امنیتی ترکیه تسلیم شدند. دولتت ترکیه اعلام کرد پ کک از کودکان برای عملیات انتحاری استفاده میکند(23).
رویهمرفته، گروههای مسلح از کودکانی طبقات محروم یا خانواده های آسیب دیده برای ماموریت های دارای ریسک زیاد مانند خط مقدم جنگ استفاده میکنند، چون این افراد برای این اهداف مورد نظر بیشتر مستعد هستند(24). در مورد پ ک ک، آدم ربایان کودکان را تشویق میکنند و میگویند آنان قهرمان خواهند شد، خانواده خود را از فقر نجات خواهند داد، به مردم کرد خدمت خواهند کرد، یا اقوام خود را در کوهستان خواهند دید(25).
به ویژه در ماههای مه و ژوئن سال 2014، رسانه های ترکیه در سطحی گسترده گزارش کردند مادران کودکان ربوده شده و خواهان برگشتن کودکان یک تجمع اعتراضی در برابر شهرداری دیاربکر برگزار کردند که در دست حزب دموکراتیک خلق ها (ه.د.پ.) قرار داشت. مقامات محلی این اعتراض مسالمت آمیز را با خشونت سرکوب کردند. در بیستم ماه مه 2014، سه کودک 15 ساله در یک گردش دانش آموزی توسط پ ک ک ربوده شدند و به آنها گفته شد باید به خاطر خانواده خود عضو شوند. خانواده آنها یک اعتراض در برابر شهرداری دیاربکر برگزار نمودند(26). به گزارش رسانه های محلی دو دانش آموز 15 ساله دیگر و از هنرستان صنعتی دیاربکر در 27 ماه مه توسط پ ک ک ربوده شدندو اقوام آنان به دفاتر محلی ه.د.پ. حمله کردند. درروز نهم تحصن مادران، تعداد خانواده ها به 11 رسید(27). در دوم ژوئن سال 2014، یکی از اعضای خانواده های تحصن کننده که راه ورودی شهرداری دیاربکر را مسدود کرده بودند، اعلام کرد 76 خانواده از سراسر ترکیه به دیاربکر آمده اند و در نتیجه این تحصن با 47 خانواده ادامه یافت(28). شهرداری دیاربکر تحت کنترل ه.د.پ. بارها تلاش کرد اعتراض کنندگان خواهان برگرداندن کودکان 14 الی 15 از پ ک ک را متفرق سازد و برای این از ماشین آبپاش فشار قوی استفاده کرد. این گروه وقتی دید علی رغم فشار بازهم خانواده ها به اعتراض خود ادامه میدهند، تعدادی از کودکان را آزاد نمود(29). اما پ ک ک باز هم به ربودن کودکان ادامه داد. در 10 ژوئن 2015، استاندار شانلی اورفا عزالدین کوچوک اعلام کرد در طی شش ماه فقط در استان مذکور 400 کودک ناپدید شده اند(30).
کودکانی که عضو گروههای مسلح میشوند یا ربوده میشوند یا کودکانی فاقد اراده مستقل هستند که تحت فشار زیاد قرار میگیرند. واضح تر بگوییم، قبول کردن کودکانی برای جنگیدن به هر دلیلی که باشد، سبب نمیشود گروههای مسلح از ارتکاب جنایت جنگی مصون بمانند. در کل، کودکان نمیتوانند برای عضویت در یک سازمان رضایت بدهند. برای کسب رضایت هر کار آنها بایستی هر اقدامی مطابق قانون، اخلاق و عرف باشد(31). اعضای پ ک ک در طی این روند اعلام کردند کودکان به صورت داوطلبانه عضو شده اند. به عنوان مثال، صلاح الدین دمیرتاش رئیس ه.د.پ. علنا اعلام کرد کودکان با اراده خود به کوه میروند(32). با توجه به این که کودکان در جایگاهی نیستند بتوانند برای عضویت خود رضایت بدهند، لذا گروه پذیرنده مسئول هر گونه اقدام در عضوگیری است.
کودکان با عضو شدن در یک سازمان مسلحانه وارد شرایطی از زندگی میشوند که برای رشد ذهنی و بدنی آنها مناسب نیست، نمیتوانند وارد فعالیت های غیرقانونی شوند و تاوان قانونی آن را بپردازند و اگر کمتر از سن مشخصی باشند حتی نمیتوانند مجازات شوند. با توجه به این که ترک کردن یک سازمان مسلح عملا ممکن نیست، افراد فراری شکنجه و کشته میشوند و کودکان نیز این توانایی را ندارند. در بسیاری از کشورها کودکانی که فرار میکنند با تهدید بدرفتاری، شکنجه و مرگ در نتیجه اقدامات مسئولان ارشد سازمان خود و اعضای آن مواجه میشوند. عفو بین الملل در یک گزارش در سال 2007 اعلام کرد ارتش مقاومت لرد، یک گروه شورشی در شمال اوگاندا، مسئول ربودن هزاران کودک دختر و پسر است و افزود کودکان پس از تمرین های خشن اگر قصد فرار داشته باشند شکنجه و کشته میشوند(33).
وضعیت دیگری که کودکان در طی روند عضوگیری خود نمیتوانند پیش بینی کنند مشکل مربوط به بازگشت به زندگی عادی پس از فرار یا آزاد شدن توسط سازمان های مسلح است. در بیشتر موارد خانواده ها و جامعه از افراد برگشتی استقبال نمیکنند. به عنوان مثال یک پسر 15 ساله در کنگو از خشم و ترس به یک سازمان مسلح رقیب یک سازمان دیگر پیوست اما سه ماه بعد فرار کرد. اما خانواده و دوستانش به خاطر این اقدام او را طرد کردند(34).
مشکلات مربوط به شرایط زندگی کودکان در گروههای مسلح
سازمان های تروریستی استانداردهای زندگی مناسب رشد و توسعه کودکان را فراهم نمیکنند. شرایطی که کودک سربازان جنگجوی پ ک ک درآن قرار دارند نمونه بارزی از این دست است. گزارشهای رسانه ها حاکیست متوسط عمر کودکان برای بقا از زمان عضویت در پ ک ک 6-4 سال است و امید به زندگی در بین کودک سربازان جدید نیز کاهش یافته است(35). یک بررسی در مورد تاثیر شرایط فقیر زندگی بر کودکان در اوگاندا در سال 1980 نشان میدهد آن شرایط امروز هم تاثیرگذار هستند. طبق این گزارش، فقط دو درصد از کودکان بر اثر خشونت زندگی خود را از دست میدهند. 78 درصد مرگ ها بر اثر سوتغذیه بود و 20 درصد بقیه نیز بر اثر بیماری های عفونی بود(36).