تاکنون افراد زیادی در مورد کردها نوشتهاند. این افراد به دو دسته تقسیم میشوند: کرد و غیر کرد. دسته اول مرز بین دنیای آکادمیک و احساس و خیال را در هم آمیختهاند و همیشه تلاش کرده و میکنند تا تصورات و خیال شخصی را با لباس نوشتههای آکادمیک به مخاطب بقبولانند در حالی که واقعیتهای موجود را هرگز در نظر نمیگیرند. به عنوان مثال، در مورد وجود آثار مکتوب کردی در دوره قبل از اسلام می نویسند و تاکید میکنند اما هرگز حتی یک صفحه از آن “آثار” را نمیآورند و هیچ منبع و مرجعی برای آن معرفی نمیکنند. افرادی مانند ابومسلم خراسانی شخصیتی کرد، حکومت زندیه را دولتی کرد، سهروردی را فیلسوفی کرد، نادرشاه افشار را سرداری کرد … معرفی می کنند اما دریغ از ارائه سند و منبع معتبر و مورد قبول افراد بیطرف.
گروه دوم، خارجیانی هستند که به خاطر علاقه شخصی یا با هدف شناخت کردها در راستای سیاستهای دولت متبوع خود نوشته و مینویسند. اما همه این نوشته در یک نکته اشتراک دارند که اولگ ویلچفسکی روس/گرجستانی بیش از نیم قرن پیش مطرح کرد و هنوز هم این نظریه اعتبار دارد. ویلچفسکی میگوید: همه در مورد کردها به طور گذرا قلم زدهاند ولی کسی تا بحال آنان را به طور جدی مطالعه نکرده و در نیافته است.