نوشته آسو کمال؛ ترجمه از: دیدبان حقوق بشر کردستان ایران
کتاب اوجالان با نام “زن شناسی” در سال 2012 توسط دستگاههای تبلیغاتی پ.ک.ک. منتشر شد. عبدالله اوجالان در این کتاب دیدگاههای خود را در مورد دانش زن، مدل، قدبلند زنان، مسائل جنسی، عشق و ویژگیهای زنان کرد و مشکلات زنان پ.ک.ک. بحث میکند. اوجالان در این کتاب در این کتاب وانمود میکند مسئله زن را علمی کرده و میگوید: “ویژگی مردسالارانه جامعه تاکنون امکان نداده بررسیای علمی برای پدیده زن صورت پذیرد.” قبل از این که بدانیم عبدالله، مدعی فیسلوف آخرالزمانی بودن، در این کتاب چه اشتباهات و فجایع علمی مرتکب شده، چند سوال را مطرح خواهیم کرد تا بدانیم آنچه اوجالان نوشته علم است یا فاجعه ادبی و علمی؟
اوجالان در مورد “پدیده زن” حرف میزند، منظور از “پدیده زن” چیست؟ در مورد ستم به زن و نحوه پیدایش حرف میزند؟ یا در مورد نقش زن در جامعه اقتصاد بحث میکند؟ چون در دویست صفحهای که توسط اوجالان نوشته شده، از هیچ روش و سنجش علمی استفاده نکرده تا بدانیم اوجالان چه علم جدیدی را کشف کرده است که مریدانش او را زنشناس مینامند! مسئله اصلی این موضوع در همان آغاز این است نمیدانیم اوجالان از کدام روش و متدهای علمی در برابر پدیده زن استفاده کرده است؟
آیا اوجالان همانند یک باستان شناس روش خواندن نوشتههای قدیمی سومری، بابلی و آشوری را در آزمایشگاه زنده کرده است و حتی برای تحمیل تزهای جدید خود تا جدا کردن زن از مرد و ممنوع کردن رابطه جنسی پیش میرود؟ یا براساس علمی میدانی در بین مردم و عشایر تحقیق کرده تا بدانیم رشد و توسعه زن و شکلگیری زن از کجا آغاز شده است؟
اما طبق تحقیقات و پیگیریهای ما در مورد موضوع، در این کتاب هیچ روش و متدی علمی و سنجش علمی در حول تاریخ انسان، زن و مالکیت وجود ندارد، از روشهای علمی متداول در قرن بیستم توسط اندیشمندان و فیلسوفانی مانند “مورگان، باخوفن، کووالیفسکی، مارکسف انگلس” حتی روشهای علمی مورد استفاده دانشگاهها هیچ کدام در نوشتههای اوجالان دیده نمیشود.
اما آنچه بیشتر فاجعهبار است اوجالان چنان وانمود میکند که انگار اولین فردی است در مورد زن کتاب نوشته است! خودش نیز میگوید “تصور نمیکنم کسی دیگر وجود داشته باشد همانند من رابطه نظامی، سیاسی و اجتماعی زن را تفسیر کرده باشد”!
اگر فرض کنیم این ادعا درست باشد، اما لازم است اوجالان برای مخاطب مشخص کند براساس کدام روش علمی نوشته است. حتی نتایج تحقیقات دانشمندان مذکور را رد میکند که حاصل دهها سال تحقیق میدانی میباشد. نمیدانم چگونه میتواند دیدگاههای شخصی خود را علم نامید در حالی که این دیدگاهها در هیچ آزمایشگاه یا تحقیق میدانی تایید نشدهاند. اما وقتی این تحقیقات فقط به مقرهای پ.ک.ک. محدود باشد، قطعا اعتبار این علم نیز محدود به محافل پ.ک.ک. خواهد بود.
در اینجا چند مورد از اظهارات علمی اوجالان در مورد زن را میآوریم تا بدانیم آیا این اظهارات ارزش علمی دارد یا نه؟ یا خرافهای بیش نیستند.
اوجالان میگوید “کروموزمهای زن از مرد بیشتر است”. اما علم میگوید “کروموزمهای زن و مرد یکسان هستند و هر کدام 46 کروموزم دارند، زن و مرد 23 جفت کروموزم دارند که شبیه هم هستند و آنها را آوتوزوم مینامند و بیست و سومی آنها متفاوت است و آن را کروموزم جنسی مینامند. زن دو کروموزم ایکس دارد و مرد نیز یک کروموزم ایکس و یک کروموزم ایگرگ دارد.”
مغشوش بودن و تضاد این است در این دیدگاه نخست، در یک جا رابطه جنسی و شکلگیری زن را ممنوع و حرام میکند و در جایی دیگر میگوید کروموزم زن بیشتر از مرد است! چرا این مدعی فیلسوف آخرالزمانی اظهارات متضاد دارد؟
اوجالان در زمینه اقتصاد نیز حرفهای مشابهی دارد و میگوید “زن پیشه اقتصاد و فعالیت اجتماعی است، در مدرنیته سرمایه داری، زن در اقتصاد به حاشیه رانده شده است.” اقتصاد پیشه زن است به چه معناست؟
واقعیت این است به اعتقاد اقتصاددانان اقتصاد فعالیتی انسانی است خواه زن باشد خواه مرد و نظام تولید و عرضه و توزیع مشخص میکند جایگاه انسان در اقتصاد چیست نه جنسیت خواه زن باشد خواه مرد. به اعتقاد اوجالان “نگریستن به زن به عنوان نقش محوری در اقتصاد به این خاطر است که بچه به دنیا آورده و آن را بزرگ نموده است.”
سوال میکنیم: آیا محوریت اقتصاد به کودک بودن و مراقبت از کودکان مرتبط است؟ آیا این دو قوانین تولید و عرضع و توزیع هستند؟
آدام اسمیت و ریکارد و مارکس در کجای این علم جدید اوجالانی قرار دارند؟ این دانشمندان اقتصاد هرگز این علم را به کودک بودن و مراقبت از کودکان مرتبط ندانستهاند. درست برعکس ادعای اوجالان، زن برای ایفای نقش در اجتماع و اقتصاد و سیاست لازم دانسته از نقش طبیعی خود دور شود. همچنین کتاب “زن شناسی” اوجالان در مورد “مدرنیته کاپیتالیسم یعنی سرمایهداری بحث میکند و میگوید نقش زن در اقتصاد به حاشیه رانده شده است”. این نیز اشتباه است.
واقعیت این است جامعه آغازین کمونیست زن را در تولید جامعه به حاشیه رانده و نهایتا خارج کرده است، سرمایهداری درست برعکس آن عمل کرده است. به عنوان مثال، کریستینا لاگارد میگوید “علاوه بر مشارکت هزاران زن در زمینه کارگاهها و تولید و خدمات و بازرگانی، زنان در زمینه برنامهریزی و مدیریت سیاست اقتصادی فعال هستند.”