مقاله: حقوق بشر؛ قربانی سواستفاده‌های سیاسی و استانداردهای دوگانه

در فضای جنگ، ژئوپلیتیک و جامعه معاصر، حقوق بشر یکی از واژه‌های فرهنگ لغت می‌باشد که با بیشترین موارد سواستفاده مواجه شده است. سیاستمداران، جنبش‌ها و دولت‌ها همگی از عنوان «حقوق بشر» برای بی‌اعتبار کردن مخالفان خود، دلیلی برای تهاجم، قتل و البته ابزاری برای توجیه اقدامات و خط‌مشی‌های خود استفاده می‌نمایند.

وحشت از فاشیسم و ​​قساوت‌های صورت گرفته در جنگ‌های جهانی اول و دوم، اجماعی متحول حول محور حقوق بشر به عنوان یک هنجار بین‌المللی به وجود آورد که به «اعلامیه جهانی حقوق بشر» منجر شد – تابستان سال گذشته هفتاد و دومین سالگرد آن برگزار شد – اعلامیه‌ای که این ارزش‌ها را در بر می‌گیرد و به آنها ارج می‌نهد. این اعلامیه بنیان گستره‌ای از اقدامات جهانی و منطقه‌ای شد كه پیکره‌ی قوانین حقوق بشر را ایجاد كرد. اما در عین حال، حتی در زمان حیات اعلامیه مذکور، حقوق بشر برای چندین کشور «غربی» به راهی برای توجیه سیاست‌های خود نسبت به مخالفان خود و حتی رهبران و مجموعه‌ی کشورهای دارای حاکمیت تبدیل شد. با توجه به این که تصویب این اعلامیه در سال 1948 با آغاز جنگ سرد همزمان شد، لذا فورا به ابزار تبلیغاتی مورد علاقه کشورهای غرب تبدیل گشت. اگرچه اکثریت کشورهای کمونیست از این اعلامیه حمایت نیز کردند، اما در سطحی گسترده به عنوان نقض کنندگان این هنجارها معرفی شدند، و «غرب» خود را از نظر اخلاقی، «مدافع مظلومان» نشان داد.

غرب با جنگ سرد به عنوان کشمکشی برخورد کرد که در آن از «ارزش‌های دموکراسی و حقوق بشر» دفاع می‌کند و با افشای علنی و ایجاد هیاهو بر سر موارد نقض آن تا حد ممکن، و حمایت از گروه‌های حقوق بشر و مخالفان، کشورهای کمونیست را تقبیح نمود. این سیاست غرب در مورد آمریکای لاتین، حتی به بهانه هدف مشترک «ضد کمونیستی» و علی رغم نبود دموکراسی و نقض واقعی حقوق بشر، این مسیر  حقوق بشری را مطابق برنامه سیاسی خود و به نفع دیکتاتوری‌های آمریکای لاتین ترسیم کرد.

تحول سیاستگذاری بر اساس حمایت از حقوق بشر جهانی

اگرچه، در قرن بیستم، سیاسی نمودن حقوق بشر بیشتر با استفاده از تبلیغات، با تصویب چندین قانون و دکترین در پانزده سال گذشته صورت گرفت، اما امروز حقوق بشر به مسیری برای حمله، تحریم یا مجازات سایر کشورها تبدیل شده است. با تصویب «دکترین مسئولیت حمایت» (R2P) در سال 2005 با هدف محافظت از شهروندان در برابر سو استفاده دولت‌ها، مداخله نظا‌می‌ مجاز شد. همچنین، سیاست حقوق بشری به صورت روزافزون بر مسئول دانستن مقامات به صورت فردی از جمله روسای دولت تمرکز دارد که مسئول موارد نقض فاحش حقوق بشر هستند. دیوان بین‌المللی کیفری نیز با این هدف تشکیل شد و به دیکتاتورها هشدار داد که اقدامات ناشایست با مجازات مواجه خواهد شد.

ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، علنا به دیوان (بین المللی کیفری) حمله و قضات آن را تهدید کرده است در حالی که سایر کشورهای غربی همچنان از آن حمایت ‌می‌کنند، وی نام ایالات متحده را از حکم تاسیس آن خارج کرد و «پیمان جهانی مگنیتسکی» را تنظیم نمود. این اقدام مستقیما افرادی که حقوق بشر را نقض می‌کنند با تحریم هدف قرار ‌می‌دهد که برخلاف اقدامات سازمان ملل، فقط ایالات متحده می‌تواند آن را امضا کند. بنابراین حقوق بشر به شعاری تبدیل شده که به شدت سیاسی ‌است و قدرت بیشتری را در اختیار کشورهای «غربی» مدعی دفاع «اخلاقی» قرار می‌دهد – البته نقض حقوق بشر و مسائل داخلی آنها درباره بی‌عدالتی و نابرابری نادیده گرفته می‌شود.

مجموعه‌ای از سازمان‌های «حقوق بشر» و «اتاق‌های فکر» سیاستگذار، توسط این کشورهای غربی تاسیس، حمایت و تامین مالی ‌می‌شود. نکنه طنز این که اکثر روایت‌های این سازمان‌ها متناسب با برنامه سیاسی حامیان مالی آنها است. اغلب ‌شاهد هستیم که تحقیقات مغرضانه انجام ‌می‌دهند و گزارش‌های نقض حقوق بشر نه براساس دلایل و اسناد قوی، که بر اساس «منابع ناشناس» یا «منابع معتبر» صورت می‌گیرد و تصویری را شکل می‌دهند که روزانه در رسانه‌های جریان اصلی مشاهده ‌می‌کنیم. تصمیمات مربوط به دخالت نظامی، حمایت از مخالفت‌ها و تحریم‌ها اغلب بر اساس این گزارش‌ها است. بسیاری از شکایات فعالان حقوق بشردوستانه در کشورهایی که مورد هدف دولت‌های «غربی» قرار دارند و متحدان غرب را نگران ‌می‌کنند این است که غربی‌ها گزارش‌های خود در مورد نقض حقوق بشر را اغلب نادیده می‌گیرند و یا متناسب با روایت مورد نظر خود شکل ‌می‌دهند.

گزارش‌های یک طرفه «حقوق بشر» تصویر سایر کشورها در ذهن ما را شکل داده‌اند

در حقیقت، گزارش‌های مغرضانه در مورد نقض حقوق بشر همراه با تبلیغات سیاسی تا جایی پیش رفته که نظر نسل قبل از اینترنت درباره برخی کشورها مانند ایران، روسیه و چین را چنین شکل ‌می‌دهد که اکثر مردم کشورهای «غربی» به طور خودکار تصور می‌کنند این کشورها خطرناک‌اند و یک تهدید احتمالی برای ملت خود هستند؛ حتی اگر اسناد و مدارک خلاف آن نیز وجود داشته باشد. با این که آمریکا حدود 6 هزار کلاهک هسته‌ای و سابقه استفاده از بمب هسته‌ای در ژاپن را دارد، اما به مردم آمریكا قاطعانه تلقین ‌کرده‌اند كه اگر ایران دارای کلاهک هسته‌ای باشد، این امر باعث ویرانی گسترده خواهد شد. همچنین اگرچه خود ایالات متحده اکنون 61 مجرم در معرض مجازات اعدام توسط دولت فدرال دارد و به جرم جاسوسی، خیانت و سایر «جنایات علیه دولت» زندانی شده‌اند، اما به شدت علیه مجازات اعدام ایران، که در موارد قتل، تجاوز جنسی و تروریسم صادر ‌می‌شود، تبلیغ می‌کند، که معمولا از مجرمین به عنوان «فعال» یاد ‌می‌کند و به جرم ارتکابی آنان در گزارش‌ها اشاره نمی‌شود.

وقتی موضوع چین پیش می‌آید، مشهورترین روایت در مورد حقوق بشر آزار و اذیت مسلمانان اویغور در سین کیانگ است که به «اردوگاه‌های بازپروری» منتقل ‌می‌شوند. باید بدانیم که سین کیانگ با مشکل بزرگ افراط‌گرایی اسلا‌می‌ مواجه است و تاکنون، ده‌ها حمله تروریستی گسترده شامل بمب‌گذاری در اتوبوس‌ها، بازارها و مراسم‌ها در آن انجام شده است. در این حملات گسترده، ده‌ها حتی صدها غیرنظا‌می ‌کشته شده‌اند. همچنین، هزاران مسلمان اویغور به عضویت سازمان‌های رادیکال مانند القاعده و داعش در آمده‌اند. چین به جای بمباران گروه‌های افراطی در مخفیگاه‌هایشان – گزینه‌ای که اکثر کشورهای «غربی» شدیدا به آن علاقمند هستند – جمعیت مسلمان خود را فقط تحت رصد و بازپروری قرار داده است.

نمونه دیگر تبلیغات با روایت حقوق بشر، محکوم کردن نحوه نظارت چین بر شهروندان خود است. نباید فراموش کنیم که خود ما- در کشورهای غربی- تحت رصد قرار داریم. هر کاری که در اینترنت انجام ‌می‌دهیم و کلیه اطلاعات خصوصی ما توسط پلاتفرم‌های اجتماعی مانند فیسبووک به طرف ثالث – از جمله دولت- فروخته می‌شود.

بزرگترین رسوایی در مورد گزارش‌های مغرضانه راجع به نقض حقوق بشر در این دهه، شاید حمله شیمیایی منطقه دوما باشد که در آوریل 2018 رخ داد. این حمله توسط نیروهای شورشی در منطقه دوما در سوریه انجام گرفت اما آمریکا، انگلیس و فرانسه آن را به ارتش سوریه نسبت دادند و پس از آن سوریه را به‌شدت بمباران کردند. اکنون ثابت شده کل این حملات توسط شورشیان انجام شده، «سازمان بشردوستانه» وابسته به آنها، یعنی کلاه سفیدها نیز به انجام این حمله کمک کرده‌اند و پوششی برای اقدامات آنها بوده است. بالاخره معلوم نشد بشار اسد دشمن است، یا نه؟

مسئله کُرد و حقوق بشر

سازمان‌های جدایی‌طلبِ اقلیت‌های کُرد ترکیه، عراق، ایران و سوریه اغلب از روایتی با عنوان «حقوق بشر» برای توجیه موجودیت خود استفاده ‌می‌کنند. بسیاری از این گروه‌ها براساس باصطلاح ظلم و ستم علیه کُردها بنا شده‌اند. در گذشته بسیاری از جنایات علیه مردم کُرد انجام شده اما این جنایات نیازمند راه حل‌های سیاسی و قضایی است نه یک شورش مسلحانه. اکنون ‌می‌دانیم که بسیاری از گروه‌های جدایی‌طلب کرد شورش مسلحانه خود را با مطرح کردن مسئله حقوق بشر توجیه ‌می‌کنند. با این حال، تحقیقات نشان داده است هر سازمان محلی که به طور فعال گزارش نقض حقوق بشر را گزارش ‌می‌کند، در واقع مستقل نیست. همه سازمان‌های محلی با احزاب جدایی‌طلب مخالف دولت در ارتباط هستند و بنابراین به صورت ذهنی اوضاع را گزارش ‌می‌دهند. گزارش‌های مبتنی بر بررسی واقعیت، اغلب دیدگاه متفاوتی را ارائه ‌می‌دهند.

گزارش‌های مربوط به نقض حقوق بشر علیه کردها اغلب مغرضانه و اغراق‌آمیز است، اما متناسب با روایتی است که توسط رسانه‌های جریان اصلی کپی شده است. گزارشات مربوط به اخراج، ترور، تخریب و به‌کارگیری افراد کم سن و سال توسط این گروه‌ها اغلب نادیده گرفته ‌می‌شود و در رسانه‌های جریان اصلی آنها را نمی‌بینیم.

افشاگر‌ها؛ خطری برای روایت «پسر خوب»

ما در عصر خوبی برای افراد افشاگر نیستیم. در حالی که عصر دیجیتال در تبلیغ روایت‌های نادرست و نژادپرستی به طور بی‌وقفه مجاز تلقی می‌شود، اما مقامات غربی وقتی با اطلاعات دقیق، مهم و البته ناخوشایند مواجه می‌شوند، سازش‌ناپذیری دارند. از آنجا که «آزادی بیان» یکی از روایت‌های مورد علاقه در مورد «خوب» بودن و محکوم کردن دشمن است، افشاگرانی که حقیقت را می‌گویند، اغلب تحت پیگرد قانونی قرار ‌می‌گیرند. یکی از بزرگترین نمونه‌های آن جولیان آسانژ، بنیانگذار ویکی‌لیکس و تحت تعقیب‌ترین جستجوگر افشاگر است. زمان مناسبی است که بدانیم او چه کاری انجام داده و به چه ‌متهم شده و در مورد وضعیت نبرد روزنامه‌نگاری در غرب چه می‌گوید. افشاگران معروف دیگر اغلب افراد سابق ارتش هستند که در مورد جنایات علیه بشریت که در صحنه شاهد بوده‌اند گزارش ‌می‌دهند.

نتیجه

اگرچه  در مورد حقوق جهانی بشر که به معنای حفاظت از تک‌تک انسان‌ها در برابر ظلم باشد، نمی‌توان تشکیک کرد، اما برای اجرای فعال این حقوق مشکلات زیادی وجود دارد. حقوق بشر به شعاری کاملاً سیاسی تبدیل شده است که کشورهای «غربی» از آن برای اجرای برنامه‌های خود در مناطق استفاده ‌می‌کنند. قوانین و دکترین‌هایی که در دهه اخیر وضع شده‌اند در عمل بیشتر از فایده آسیب رسانده‌اند. حقوق بشر به ابزاری برای ملل خاص تبدیل شده تا بر دیگر گروه‌های اجتماعی و کشورها تسلط پیدا کنند. برقراری هژمونی در مورد حفظ حقوق بشر در دست برخی از کشورهای «از نظر اخلاقی» غنی، مانند آمریکا، انگلستان و فرانسه باید در اختیار همه کشورها  قرار گیرد. هرگونه گزارش در مورد نقض حقوق بشر باید فقط با استناد به مدارک ملموس پذیرفته شود نه ادعا و منابع نامشخص.

ترجمه از دیدبان حقوق بشر کردستان ایران

منبع:

In the name of… Human Rights

 

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید