محمود آیتکین، پژوهشگر مسائل گروههای افراطی، در یک مقاله به بررسی روندهای رادیکال شدن حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک)، ایدئولوژی و تاکتیکهای جذب اعضا پرداخته است. دیدبان حقوق بشر کردستان ایران این مقاله را در چند بخش ترجمه و منتشر خواهد کرد. بخش سوم این مقاله را در این لینک مطالعه کنید.
تاکتیکها و انگیزههای جذب کودکان به عنوان عضو مسلح
در این قسمت، مسیرهای رادیکال شدن، تاکتیکها و انگیزههای جذب اعضا توسط پ.ک.ک مورد بحث و تحلیل قرار خواهد گرفت. در بیست مصاحبهای که مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، روابط خانوادگی و خویشاوندی 28 بار ذکر شده و به عنوان مهمترین انگیزه جهت عضویت در سازمان مطرح شده است. پس از روابط خانوادگی و خویشاوندی، 20 بار از نهادها و موسسات مشهور و محبوب نام برده شده و به عنوان دومین استراتژی تاثیرگذار برای عضویت معرفی شده است. استفاده از ازدواج به عنوان ابزاری برای جذب 19 بار ذکر شده که در جایگاه سوم قرار دارد. بلافاصله پس از این موارد، «مقرهای آموزشی و شستشوی مغزی» 9 بار ذکر شده است. استفاده از مطالب چاپی مانند کتاب، روزنامه و مجله 6 بار به عنوان تاکتیک نهایی معرفی شده است.
روابط خانوادگی و خویشاوندی
قبیلهگرایی و خویشاوندی در هویت و مناطق کردنشین، به ویژه در مسیرهای رادیکال شدن برای پ.ک.ک نقش بسیار مهمی ایفا میکنند. در اکثر مناطق کردنشین، خویشاوندی و قبیلهگرایی همچنان عناصر تشکیل دهنده خود جامعه هستند. به نوشته یالچین-هك مان (2012)، خویشاوندی و روابط خانوادگی در جامعه كردی را میتوان در شش سطح قابل تحلیل دانست: 1) مفهوم ارث، 2) اقتدار و داشتن جایگاه در بین جامعه و بسیج عمومی؛ 3) عوامل اقتصادی، به ویژه تجاری 4) زندگی جمعی در روستاها، 5) ازدواج و 6) قوانین و آداب و رسوم قبیلهای (یالچین-هك مان، 2012، صص 274- 273). همچنین این دو نویسنده تاکید میکنند پیوندهای خانوادگی و خویشاوندی در میان خواهران و برادران نیز بسیار قوی است. این پیوندها میتواند از روابط عاطفی تا اقتدارگرایانه متفاوت باشد. رابطه بین برادر بزرگتر و خواهر کوچکتر در جامعه کُرد بسیار خاص است. اعتقاد بر این است که برادر بزرگتر نقش «پدر یا عموی» صاحب اقتدار را ایفا میکند و مسئول «دفاع از شرف و ناموس» خانواده است. این اعتقاد را میتوان به ویژه در روابط برادر با خواهر کوچکتر دید. همچنین، اگر این دو خواهر و برادر از لحاظ سنی نزدیک باشند، پس از ازدواج خواهر نیز این «ارتباط رسمی» ادامه دارد (یالچین- هک مان 283-282).
کینگ، نور و تیلور (2011) در مطالعات خود در مورد روابط خانوادگی برای فراهم کردن امکان برای تروریسم نتیجه گرفتند که روابط خانوادگی از تاثیرات زیادی برای نفوذ هنجاری برای امکان تحقق تروریسم برخوردار است، به ویژه با فراهم کردن امکان تحقق تروریسم، یکی از فرآیندهای روانشناختی اجتماعی است که نقش مهمی در نفوذ هنجاری دارد. فرض بر این است، حتی اگر خشونت شدید برای بیشتر افراد غیرقابل قبول باشد، اما افرادی که دست به تروریسم میزنند مورد حمایت برخی قرار میگیرند. از نظر یک «تروریست»، تایید بلافاصله با نظرات مطلوب در مورد خشونت، ممکن است موید این دیدگاه تلقی شود که اقدامات او در چارچوب هنجارهای رفتار قابل قبول است. همچنین، آلکان (2016) و حافظ (2016) اشاره کردهاند که روابط خویشاوندی مورد استفاده گروههای رادیکال قرار میگیرد، چون فضای امینتی سخت و تشدید میگردد. به نوشته الكان (2016، ص. 152)، اعضای خانوادهها یا حلقههای دوستانی كه به یك سازمان می پیوندند، «ایدئولوژی و آسیب دیدگی آموخته شده» ایجاد میكنند، و مثالهایی را میتوان بیان کرد که طی آن جوانان را میتوانند نسبت به آنها دلسوز به بار بیاورند. حافظ (2016) همچنین مینویسد:
[افرادی] که بدون فعالیت قبلی چنین جهشی [به سمت رادیکال شدن] دارند، این کار را اغلب به دست اعضای خانواده یا دوستان رادیکال شده انجام میدهند که به دلیل داشتن روابط اعتماد قبلی و وابستگی شخصی، رادیکالیسم خود را به دیگران منتقل میکنند. (حافظ، 1395، ص 16)
در مصاحبههای تجزیه و تحلیل شده، می توان تأثیرات خویشاوندی را از سه جنبه مختلف مورد بررسی قرار داد: 1) عضویت یک برادر بزرگتر در پ.ک.ک. 2) مادر یک عضو سابق پ.ک.ک. و، 3) پدر یک عضو پ.ک.ک از یک گروه یا سازمان سوسیالیست باشد. مصاحبه شونده شماره (01) در این مطالعه که 46 ساله است توضیح میدهد «پدر من هنگام رفتن به شهر ماردین به ما گفت كه ما میخواهیم به وطن خود كردستان برگردیم». او ادامه میدهد که برادرش در عضویت او در پ.ک.ک تاثیر زیادی داشت و اظهار داشت: «برادرم در پیوستن من به پ.ک.ک تاثیر زیادی داشت، حوالی حدود 1988-1999 بود، او عقاید سوسیالیستی داشت و خیلی بر من تاثیر گذاشت» (ص 12). او علاوه بر تاثیر برادرش، میگوید تحت تأثیر مادرش قرار گرفته و افزود مادرش «همیشه فتحی سانجار را به عنوان الگو معرفی میکرد که به عنوان اولین نفر از روستا به عضویت پ.ک.ک. در آمد» (ص 13) مصاحبه شونده شماره (01) ادامه میدهد و می گوید «مادرم مرتبا به ما درمورد مبارزات مردم کرد در مدارس آموزش میداد، و می گفت در آنان در حال تاسیس کشوری به نام کردستان هستند» (ص 15- 14).
سرانجام، این مصاحبه شونده از تاثیر مادرش در عضویت خود نتیجهگیری میکند و میگوید: «همزمان که مادرم ما را به مبارزه تشویق کرد، کنجکاوی و علاقه من به پ.ک.ک روز به روز بیشتر شده بود، این باعث شد که من به پ.ک.ک بپیوندم» (ص 15).
سرانجام، مصاحبه شونده شماره (03) که 48 ساله و اهل ملاطیه است اظهار داشت که وی در 22 سالگی در سال 1995 به پ.ک.ک پیوست و افزود:
ایدئولوژی سوسیالیستی پ.ک.ک همیشه در خانواده من وجود داشت. خواهرم عضو پ.ک.ک و پدر من نیز بخشی از جنبش چپ ترک و انقلابی بود. این بر پیوستن من به پ.ک.ک تاثیر داشت. ما با آزادی زیادی پرورش یافتیم. (ص 107)
نوشته: محمود آیتکین
دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه دیکن، ملبورن، استرالیا
Aytekin, Mahmut (۲۰۱۹), “Radicalisation processes of the Kurdistan Workers Party (PKK): ideology and recruitment tactics