فرانسوا او – مرکز پژوهش تهدیدهای جنایی معاصر
قبل از ارائه این مقاله مایلم به دو نکته اولیه اشاره کنم. نکته اول به مسئله کرد مربوط است. مسئله حساس و پیچیدهای است واکنشهای تندی را به همراه دارد. به ویژه با موج پناهندگان کرد که با آن آشنا هستیم. باید بگویم موضوعی که میخواهم به آن بپردازم به اکثریت کردها ارتباطی ندارد. خواه مسئله ملی آنها باشد خواه سیاسی که میتواند به صورتی مسالمتآمیز و دموکراتیک مطرح شود. من میخواهم در مورد حزب کارگران کردستان یا همان پ ک ک صحبت کنم. این گروه یک ناهنجاری در بین کردهاست. پ ک ک را باید یک سازمان چریکی تغییر ماهیت یافته جنایی نامید که البته جنایی است و به یک گروه چریکی جنایی تبدیل شده است.
اظهارات دوم من در این زمینه است که جنایات سازمانیافته در حال تغییر است. نه این که خطر آن کمتر شود بلکه متفاوت و حتی خطرناکتر میشود. کلماتی مانند گریلا، پارتیزان، جنگجوی نامنظم، مجاهد، مقاومتگر و تروریست از عناوینی هستند که در دوران جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفتهاند. ایدئولوژی پارتیزان، عمق ریشهاش در جنبش، مکانهای شهری یا روستایی محل عملیاتش، اندازه، تحرک و تهاجم نیرویش عواملی متغیر هستند اما نه هسته سیاسیاش که آن را از سربازان مزدور یا راهزنان تمییز میداد. در طی دوران جنگ دو بلوک شرق و غرب، پارتیزانها در داخل هر دو بلوک فعالیت میکردند. ابرقدرت رقیب هم مرجع ایدئولوژیک را میداد که ماهیت سیاسی او را شکل میدهد و همچنین ابزار جنگ را میداد. این تا سال 1989 ادامه یافت. پس از سقوط دیوار برلین ایده حاکم این بود که این گروههای از منابع مالی محروم شدند لذا گریلاها فورا سقوط خواهند کرد.
سپس چه اتفاق افتاد؟
امروزه به جای خاموش کردن شورشها، نبود حمایت خارجی درواقع آنها را تاحدی کم رنگ کرده است اما مناطقی عظیم تقریبا خیلی سریع دچار آشوب شدهاند. این پدیده کشورهایی را تحت تاثیر قرار داده که از درگیریهای جدی بیرون آمدهاند مانند افغانستان، اتیوپی، آنگولا یا سبب تجزیه بعضی کشورها شده مانند سومالی و زئیر. بنابراین بعضی جنبشهای گریلایی جهان سوم ادامه حیات یافتهاند و حتی بزرگتر شدهاند و بعضی یا همه ویژگیهای زیرین را دارند:
1-یک ایدئولوژیای که اغلب مائوئیستی و استبدادی است و از “تکیه بر قدرت و نیروی یک فرد” حمایت میکند.
2-کنترل همزمان بر مخفیگاهها.
3-گریلاها با الگو گرفتن از مدل جنگ داخلی لبنان، مناطق تحت کنترل خود و توده مردم را با انواع قاچاقهای فراملی به جنایتکار تبدیل میکنند.
4-ایجاد کنترل بر دیاسپورای مستقر در خارج به ویژه اروپا. گریلاها مالیات انقلابی یا همان اخاذی را اعمال میکنند و در میان خود شبکههایی ایجاد مینمایند که در قاچاق مواد مخدر، پولشویی و قاچاق اتباع بیگانه فعال هستند.
با این نمونه نمادین تصویری از این گرایش ارائه شده است: فرانسیس ملوی سفیر آمریکا در لبنان در ژوئن سال 1976 همراه یک دیپلمات دیگر و رانندهاش ربوده و توسط دارودستههای “وادی حدید” به قتل رسیدند. در مه 1994 یکی از قاتلان پیدا شد. او در بیروت در زندان بود. بسام الفرخ، تروریست سابق، در مارس 1993 با سه کیلو گرم هروئین دستگیر شد و در حال سپری کردن سه سال زندان بود.
“ببرهای آزادیبخش تامیل، ارتش خلق جدید فیلیپین، نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا (فارک)، گروه “راه درخشان” در پرو، “جنبش نیروهای دموکراتیک کازامانس”، “جنبش گریلایی سیخ برای جنگ استقلال خَلیستان” حتی خمرهای سرخ.
ویژگی مشترک آنها این است فعالیت جنایی را در فعالیت سیاسی تزریق کنند و این جنبش گریلایی در حال تغییر ماهیت یک تهدید بزرگ و در حال ظهور برای جوامع ماست. چیزی که باید مورد تاکید قرار گیرد مضر بودن شدید این گروههاست یعنی زمانی سیاسی بودند اما اکنون ضمن حفظ تزریقات ایدئولوژیک خود برای مصرف عمومی، به گروههای جنایتکار تبدیل شدهاند.
چون این گروهها در مناطق پرت و بدون کنترل جهان و بزرگترین مراکز شهری در جهان سوم و جهان توسعه یافته به ویژه پایتختهای اروپایی پاتوق کردهاند. آنها در معرفی خود در زندگی دوگانه عالی رفتار میکنند: هم خودشان را به عنوان جنبشهای آزادیبخش ملی معرفی میکنند و در عین حال عملیات پردرآمد مواد مخدر را با گروههای کوزا نوسترا، تریاد یا مافیای اتباع ترکیه انجام میدهند. این گروهها خیلی خطرناک میشوند چون تحرک زیادی دارند.
اما در عین حال بعضی افراد فقط میخواهند عواقب و نتایج درگیریهای کم شدت را ببینند در حالی که این جهشها ریسکهای زیادی دارد. چرا؟ چون فقط یک شرکت یا موسسه تنوع محصولات نیست بلکه بحث تغییر ماهیت این گروههاست و می تواند تبعات مضر با توان بالا داشته باشد. پ ک ک[1] یکی از خطرناکترین و مهم ترین گروههایی است که از این ویژگی برخوردار است. درواقع در پشت یک روند سیاسی که میتواند سازنده حتی نوعدوستانه واقع شود، البته اگر به حرفهای اوجالان در یک سخنرانی طولانی در 13 اکتبر سال 1997 باور داشته باشیم اما میبینیم برخلاف این حرفها پ ک ک مردم را به قتل میرساند… و با قاچاق مواد مخدر و اقدامات جنایی تامین مالی میشود. بعضی در این زمینه تردید دارند و حتی بعضی نیز هوادار آن هستند و البته خود پ ک ک نیز این را رد میکند همیشه جنبه “انقلابی” خود را ارائه میکند و با رویکردی مطلق هر گونه بهانه برای جنایت در این زمینه را رد میکند. اما در آلمان، بلژیک، بریتانیا، لوگزامبورگ، فرانسه و جاهای دیگر پ ک ک را یک سازمان پیچیده جنایی میبینند. با در نظر گرفتن اعضا، شاخه ها و شرکتهای تحت کنترل پ ک ک، همه عناصر این بیان را دارد: قتل، اخاذی، قاچاق انسان، قاچاق کودکان، اعمال هر نوع فشار بر دیاسپورای کرد، قاچاق مواد و پولشویی. میتوان گفت پ ک ک یک سیستم ایجاد کرده که برای استثمار روشمند اروپا و آن را ابزاری برای تامین خواسته خود میداند. خواستهای که بیشتر از گریلا و تروریسم کور تشکیل یافته و یک کشور عضو ناتو و همکار اروپا را به لرزه در آورده است. چون پ ک ک میگوید “انقلاب کردی همان انقلاب در ترکیه است”[2]
بنابراین،
در مرحله اول پ ک ک “سیاسی” زمینه، فعالیت چریکی آن را معرفی خواهم کرد
و سپس پ ک ک “جنایی”، خشونت آن در اروپا و قاچاق مواد مخدر توسط آن را
ارائه خواهم کرد.
[1] -حزب کارگران کردستان.
[2] -پنجمین کنگره حزب، قطعنامه مربوط به انقلاب در ترکیه، 8 تا 25 ژانویه 1995، همچنین رجوع کنید، چهارمین کنفرانس ملی پ ک ک، 1 الی 15 مه 1996.