آلیزا مارکوس خبرنگار سابق رویترز در ترکیه علاوه بر مطالعات کتابخانهای، بر اساس مصاحبه با صدها عضو پ.ک.ک اعم از جدا شده، مخالف، موافق، و همچنین با حضور در بین اعضای این گروه در کوهستان این کتاب را نوشته است. پس از انتشار کتاب، پ.ک.ک از آن استقبال نکرد چون خانم مارکوس، عبدالله اوجالان را فردی بسیار خشن و دیکتاتور معرفی میکنند. در طی بخشهای مختلف به معرفی این کتاب خواهیم پرداخت.
نویسنده با اشاره به تحولات سیاسی و به ویژه چپ ترکیه در دهه هفتاد میلادی در صفحه 24 نسخه انگلیسی کتاب مینویسد: «عبدالله اوجالان نیز از جمله کسانی بود که به مدت هفت ماه به خاطر شرکت در تظاهرات زندانی شد. اما ابراهیم آیدین یک دانشجوی رشته تربیت بدنی که هم خوابگاه اوجالان در زندان بود میگوید همه ما به اوجالان مشکوک بودیم و با این که وی فردی شناخته شده در جنبش انقلابی چپها نبود، اما در زندان او را به صورت ویژه و با نوعی احترام بردند و این سبب شد تا او را عامل دولت بدانیم».
در صفحه 34 نیز به نقل از عبدالله اوجالان، ملامصطفی بارزانی را فردی «فئودال و وابسته به آمریکا و شاه ایران» توصیف میکند که سبب شده کردها صدها سال عقب بمانند و اولین گام را «مبارزه با تفکر فئودالی از نوع بارزانی» و تفکر مسعود بارزانی را «ایدئولوژی ابتدایی و عقبمانده» میداند. در همان آغاز، اوجالان رقیبان و مخالفان خود را افرادی «فرصتطلب، جاسوس و دشمن کردها» معرفی میکند و آنها را به خاطر عدم اعتقاد به «استقلال کردستان» به باد انتقاد میگیرد. نویسنده این استدلالهای اوجالان را غیرمنطقی و بیاساس میداند، چون خود اوجالان در دهه نود از ایده استقلال عقبنشینی کرد و به خودمختاری بسنده نمود و پس از دستگیری در سال 1999 نیز با هرگونه وضعیت رسمی اعم از استقلال، خودمختاری/ فدرالیسم برای کردها مخالفت نموده و اکنون نیز هدف خود را «دموکراتیک نمودن ترکیه» اعلام میکند؛ یعنی مسئله کرد در ترکیه را به حد مشکلات صنفی بازار تقلیل داد.
آلیزا مارکوس در صفحه 36 از ویژگیهای شخصیتی عبدالله اوجالان از همان آغاز و از زبان صلاحالدین چلیک از اعضای اولیه و بنیانگذار پ.ک.ک مینویسد: «اوجالان فردی متکبر است. مثلا وقتی هنوز همگی دانشجو بودیم و فقط بحث میکردیم برایش چایی میآوردیم، وی حتی یکبار هم برای دوستانش چایی نیاورد یعنی همه را به عنوان خدمتکار خود میدید! عضویت من در پ.ک.ک نیز نه به خاطر هنر اوجالان بلکه به خاطر ظلم و ستم ترکیه بود که از کودکی در روستا به چشم خود دیده بودم». نویسنده در ادامه در صفحه 37 مینویسد «افراد تحصیلکرده جذب پ.ک.ک نشدند و اوجالان فقط موفق شد افراد لمپن و سطح پایین را فریب دهد. این افراد نیز تصور میکردند اگر از روستا بروند، زندگی بهتری خواهند داشت. دیدگاه اوجالان مبنی بر اصرار بر تکیه به اسلحه و خشونت مورد استقبال گروهها و روشنفکران کرد قرار نگرفت و کمال بورکای رئیس حزب سوسیالیست کردستان از جمله مخالفان اصلی این رویکرد بود اما افراد لمپن تحت تاثیر این رویکرد اوجالان قرار گرفتند».