حمایت از کودکان در مخاصمات مسلحانه و رهیافتهای حقوق بین الملل.
پدیده نامیمون جنگ همه حقوق کودکان از جمله حق حیات، حق زندگی در کنار خانواده، حق بهداشت، حق پیشرفت و تحصیل کودکان را نقض و تهدید میکند. مطابق گزارشهای جدید مجامع بینالمللی، سربازگیری اجباری و مشارکت دادن مستقیم کودکان در درگیریها، کشتن و نقص عضو ، هجوم به مدارس و بیمارستانها، ربودن، تجاوز و خشونت جنسی و محروم کردن از دسترسی به کمکهای انسان دوستانه، شش مورد از خشونتهایی است که در درگیریهای مسلحانه علیه کودکان اعمال میشود. مقاله حاضر با ملاحظه گزارشهای جدید و در یک مطالعه تطبیقی طی گفتاری، رهیافت های بین المللی حمایت از کودکان در مخاصمات مسلحانه را بررسی و تحلیل خواهد کرد. حقوق بین الملل، از کودکان حمایت های عام و خاص به عمل میآورد و بهترین منفعت کودکان و بزرگسالان را باید در کاستن از تسلیحات کوچک و بزرگ جستوجو کرد.
با آنکه از نیمه دوم قرن بیستم، تلاش شده است تا صلح و امنیت پس از دو جنگ خانمانسوز بر جهان حاکم گردد؛ با این وجود، بشر با جنگ وارد هزاره سوم شده است. هر چند هم اکنون هیچ جنگ بین المللی وجود ندارد ولی در سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ میلادی نزدیک به ۶۵ مخاصمه داخلی و غیر بین المللی صورت گرفته است. اکنون نیز در نزدیک به ۳۰ منطقه از جهان درگیریهای مسلحانه داخلی وجود دارد که آثار مستقیم و غیر مستقیم آن بر اقتصاد، امنیت، سلامت و بهداشت انسانها بهویژه کودکان، انکارناشدنی است. جنگها به طور طبیعی با خود زیانهای مادی، انسانی، اخلاقی و فرهنگی فراوانی به بار میآورند و در مورد کودکان بیهیچ تردیدی همه حقوق آنان را هدف قرار میدهند؛ از جمله: حق حیات، حق بودن با خانواده و اجتماع، حق بهداشت، حق پیشرفت و تحصیل، حق بیطرف ماندن و تحت حمایت بودن.
تلفات غیر نظامیان در جنگهای گذشته کمتر از جنگهای کنونی بوده است. میزان تلفات غیرنظامیان را در جنگ جهانی نخست بین ۵ تا ۸ درصد و در جنگ جهانی دوم تا ۵۰ درصد برآورد کردهاند. اما این رقم اکنون، به ۹۰ درصد رسیده است. مهندسی سلاحهای جدید همانگونه که میزان امنیت کاربران را بالا برده است، بر تلفات، زیانها و صدمات طولانی مدت وارده بر غیرنظامیان نیز افزوده است. در جنگهای امروزین رعایت اصل تفکیک، میان نظامیان و غیرنظامیان نسبت به جنگهای گذشته پیچیده و دشوارتر شده است. این وضعیت یکی از چالشهای جدی پیش روی حقوق بشر دوستانه و صلیب سرخ جهانی است. از تاکتیک زمین سوخته گرفته تا تجاوز به عنف، مسموم کردن چاههای آب، تخریب باغات و مزارع، پاکسازی قومی و کشتار جمعی، هجوم به آموزشگاهها و آموزگاران، جلوگیری از رسیدن کمک به آسیبدیدگان و نیازمندان، در منازعات مسلحانه جدید دیده میشود و به طرز بیسابقهای زنان و کودکان در نبردها، هدف بیرحمیها و خشونت قرار میگیرند.
حقوق کودکان در مخاصمات مسلحانه
اسناد متعددی در حقوق بین الملل از حقوق کودکان در مخاصمات مسلحانه حمایت به عمل میآورد. این اسناد را میتوان در دو حوزه حقوق بینالملل بشر دوستانه و حقوق بینالملل بشر جای داد. تا پیش از تصویب کنوانسیون حقوق کودک ۱۹۸۹،حقوق بشر دوستانه از کودکان در مخاصمات حمایت میکرده است.
بند اول: حقوق بینالملل بشردوستانه
کنوانسیونهای چهارگانه ۱۹۴۹ ژنو و دو پروتکل الحاقی ۱۹۷۷ در موارد متعددی از کودکان حمایت به عمل آورده است که میتوان آن را به طور کلی در دو دسته حمایت مستقیم و غیرمستقیم از کودکان دانست. پیش از تصویب پروتکلها مجمع عمومی ملل متحد در سال ۱۹۷۴ ،اعلامیه حمایت از زنان و کودکان را در وضعیتهای اضطراری و مخاصمات مسلحانه تصویب کرد. هرچند رعایت این قطعنامه در منازعات الزامآور نیست اما گام مثبتی در توجه به زنان و کودکان به عنوان قربانیان رفتار غیر انسانی و افزایش توجه به افراد آسیب پذیر در مخاصمات داخلی است.
بند دوم: حقوق بینالملل بشر
کنوانسیون حقوق کودک ۱۹۸۹ و پروتکل دوم ۲۰۰۰:مطابق بندهای چهارگانه ماده ۳۸ کنوانسیون حقوق کودک، دولتها باید قواعد حقوق بشردوستانه را درباره کودکان رعایت نمایند، همه اقدامات ممکن را در مشارکت نکردن مستقیم کودکان زیر ۱۵ سال در مخاصمات به عمل آورند، در سنین ۱۵ تا ۱۸ اولویت را برای سن بالاتر در نظر گیرند و همه اقدامات ممکن را در مراقبت از کودکانی که از مناقشات مسلحانه آسیب میبینند به عمل آورند. همچنین ماده ۳۹ از دولتها میخواهد تا در بازپروری سریع کودکان قربانی از جمله قربانیان مخاصمات مسلحانه تسریع نمایند.