به گزارش دیدبان حقوق بشر کوردستان ایران از جوانرود، وزیر فتحاللهی پدری رنج کشیده که حدود ده سال است در انتظار دریافت خبری از فرزندش است. دیدبان حقوق بشر کوردستان ایران، پیش از این در مصاحبه با خانوادههای دیگری که فرزندان نوجوانشان توسط گروههای مسلح ربوده شده بودند، به مساله مهم کودک سرباز پرداخته است و قصد دارد این رویه را ادامه دهد. در این مسیر و با کمک منابع مردمی و محلی در استانهای مرزی و کردنشین ایران، مستندات قابل توجهی از این اقدام ناجوانمردانه به دست دیدبان رسیده است که در در ماههای آینده منتشر خواهد شد.
آقای وزیر فتحاللهی در مصاحبه با خبرنگار ما، در مورد زمان عضویت فرزندش به واسطه فریب و شعارهای جذاب پژاک، گفت: «حقیقتا دیگر زمان از دستم رفته است. ولی حدود 10 سال است که پسرم (مسعود) را ندیدهام».
وی افزود: «تا آن روزی که پسرم تلفن همراه را خاموش کرد و رفت؛ نفهمیدیم که انگیزه او چه بود. دانشجو بود و درس میخواند. اصلاً ارتباطی با این گروهکها نداشت و در خانه چیزی به ما نمیگفت. اگر میدانستم، نمیگذاشتم چنین حرکتی بکند. 100 میلیون تومان خرج کردهام و بهدنبال او رفتهام. به همه پول دادهام که مشکل من را حل کنند و دنبال او بروند و او را برای من بیاورند که او را ببینم و بپرسم چرا اینکار را کرده است؟ او را چه کسی فرستاده است؟»
آقای فتحاللهی در مورد تلاشها برای پیدا کردن خبری از سرنوشت فرزندش نیز گفت: «خودم برای پیدا کردن فرزندم ده بار به عراق رفتهام. یک بار در سلیمانیه تصادف کردم و 10 میلیون تومان خرج ماشین کردهام. با یک ماشین خارجی تصادف کردم که همانجا مقدار زیادی پول از من گرفت. از کانالهای مختلف برای آزاد کردن پسرم پیگیری کردم و پرسوجو کردهام که چه کسی با اینها دوست و آشنا است؛ طرف او را گرفتهام و گفتم شما به هر قیمتی بچه من را بیاورید که هنوز جواب ندادهاند. آن روزی که فرار کرد و گوشی او خاموش شد؛ من دنبال او رفتم. او از مقر آنها زنگ زد و گفت که دیگر دنبال من نیا و من رفتم. هر چه دنبال او به قندیل میرویم؛ هیچ نتیجهای حاصل نشد. پژاک قبول کرده است که عضو آنهاست. او هیچ اختلافی با من نداشت، برای او ماشین گرفتم و آماده مراسم ازدواج او نیز بودیم».
وی در مورد عواقب روحی فریب فرزندش توسط پژاک نیز افزود: « او پسر ارشد بود. با پیش آمدن این موضوع دوست دارم که از جوانرود بهجای دیگری بروم. زندگی برایم سخت شده است. این افراد مسلح، در سرپل ذهاب، جوانرود، سلاس و پاوه کار خلاف میکنند. گرفتار شدیم و نمیدانیم چه بگوییم. چهار بچه بزرگ کردهایم و خدا شاهد است که برای من زندگی نمانده است؛ الان در خانهام همینطور است. از موقعی که او رفته است تابهحال برای ما دردسر ایجاد شده است؛ زن من دیوانه شده است؛ چون به او خیلی وابسته بود. حاضر است خودش چشمش در بیاید؛ ولی بچهاش را ببیند».
در همین زمینه بیشتر بخوانید:
دوباره فریب، دوباره آوارگی خانوادههای کُرد ایرانی
روایت انتظار یک پدر برای دیدار دوباره فرزندش
وی تاکید کرد: «این بچه من حتی مریوان هم نرفته بود. من رفتم و گفتند ساعت یک بعدازظهر از مرز خارج شده است. دیدم چون پاسپورت داشت، قانونی رفته بود. یکبار هم زنگ زدهاند که شما دنبال بچه میگردید و خیلی خرج میکنید! گفتم بله به خدا اینطور است و دنبال بچهام هستم؛ خبری دارید؟ شما خودتان میگویید انسان هستید و اگر انسان هستید باید عواطف و احساسات داشته باشید. چرا اجازه ملاقات نمیدهید؟ شما بیرحم هستید، آدم نیستید، مسلمان هم نیستید و دروغ میگویید. من که پدر او هستم اصلاً بچهام را نمیخواهم؛ ولی او مادرش است و بچهاش را شیر داده است؛ اگر شما مسلمان هستید بدانید که بهخدا او چهار سال است که گوشت و میوه نخورده است! شما چه طور آدمیهستید؟ آدم نیستند، آدمی که در کوه زندگی میکند چه میداند که در اینجا چه میگذرد؟ بهخدا اگر به من بگویند بیا لوله نفت را برای خودت بفروش؛ یک ساعت در کوه قندیل نمیمانم. اینها خودشان در دلشان زخم است و میخواهند بر سر بچه من و مردم خالی کنند. گرفتار شدهایم و هیچ راهی برای رهایی بچهام از چنگال اینها نیست. یکبار یک نفر به من گفت که بهطور مستقیم دنبال بچهات نیا. اینجا او را هل میدهند و جای دیگر میبرند. حرف او راست بود و ایرانی هم بود؛ یک نفر خبرنگار آمد و به من گفت شما پنج میلیون تومان به من بده و من بچه تو را بیرون میآورم؛ گفتم بچه من را بیاور و هرچقدر خواستی به تو میدهم. شما بچه من را بیاور که او را ببینم؛ شش میلیون به تو میدهم. رفت و هیچ خبری از او نشد. ما عملا بین سه کشور عراق، ترکیه و سوریه رفت و آمد کردهایم، اما خبری به دست نیاوردیم».
گفتنی است آقای فتحاللهی به همراه سایر قربانیان اقدامات پژاک در اواخر تابستان گذشته برای شرکت در تجمع و تحصن مادران دیاربکر، به ترکیه سفر کرده و همدلی و همراهی خود را با مادران متحصن و معترض این شهر اعلام کرده بو. در این تجمعف خانوادههای کُرد ایرانی که فرزندان آنها نیز مانند مادران دیاربکری توسط پ.ک.ک و نهادهای اقماری آن نظیر پژاک و کودار فریب داده و به کوهستانها برده شدهاند، خواهان آن شدند که فرزندانشان را یک بار دیگر در آغوش بگیرند. دیدبان در آینده نزدیک با سایر خانوادههای ایرانی حاضر در آن تجمع که هنوز منتظر فرزندان خود هستند نیز مصاحبه خواهد کرد.