محمود آیتکین، پژوهشگر مسائل گروههای افراطی، در یک مقاله به بررسی روندهای رادیکال شدن حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک)، ایدئولوژی و تاکتیکهای جذب اعضا پرداخته است. دیدبان حقوق بشر کردستان ایران این مقاله را در چند بخش ترجمه و منتشر خواهد کرد. بخش دوم این مقاله را در این لینک بخوانید.
در مورد خشونت و فعالیتهای فرامرزی پ.ک.ک نیز مطالبی وجود دارد. نوشتههای مختلف در مورد فعالیتهای پ.ک.ک در آلمان، انگلیس و روسیه اطلاعاتی ارائه میکند و ارتباط آن با جامعه کُرد دیاسپورا و احتمال حملات فرامرزی آن در آینده را مطرح میکنند. بعضی از نویسندگان نیز پ.ک.ک. را با گروههایی مانند فارک، اتا، ببرهای تامیل و ارتش جمهوریخواه ایرلند مقایسه کردهاند. حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک.) در مقایسه با سایر سازمانهای تروریستی بینالمللی از تاکتیکهای مختلفی برای عضوگیری و بسیج هواداران خود استفاده میکند. پ.ک.ک ایدئولوژی خود را براساس جزمگرایی مارکسیستی بنا نهاده است. در عین حال، در سالهای گذشته پ.ک.ک به بهرهبرداری از روایتها و آموزههای مذهبی نیز پرداخته است، و این امر از طریق «کنگره اسلام دموکراتیک» و رویدادهای موسوم به فعالیت «جمعه مدنی» دیده میشود که با هدف ترویج «نافرمانی مدنی» صورت گرفت.
جامعهشناختی و ساختار جمعیتی پ.ک.ک
در مورد ساختار جامعهشناختی و جمعیتی پ.ک.ک، منابع متعددی وجود دارد. گرگین، دورو و چتین (2015)، در مطالعات خود، مسیرهای جمعیتی اعضا و میانگین طول عمر اعضای پ.ک.ک را بررسی میکنند و نشان میدهند که زنان عضو پ.ک.ک در سن کمتر و اعضای استان حکاری زودتر از اعضای اهل ملاطیه میمیرند. در مقابل، طبق تحقیقاتی که توسط اوزارن، سور، ییلماز (2014) در مورد 42 فرد بخش خصوصی و دولتی انجام شده، هیچ عامل واحدی وجود ندارد که طول عمر یا مشخصات عمومی اعضای پ.ک.ک را از نظر نوع منطقه تعیین کند، یعنی همان چیزی که گرگین و همکارانش (2015) و اوزرن اظهار داشته بودند: میانگین سنی افرادی که عضو پ.ک.ک میشوند بین 15 تا 21 سال است و 25 درصد از افراد عضو پ.ک.ک را زنان تشکیل میدهند، در حالی که 75 درصد آنها را مردان تشکیل میدهند که گاهی سن بعضی از آنان فقط 10 سال است. همچنین، اوزجان یک مطالعه کیفی مهم شامل مصاحبه را در دوره دوازده ساله انجام داده است. اوزجان (2012) در این مطالعه خود با 1362 عضو پ.ک.ک مصاحبه کرده که 1196 نفر مرد و 166 نفر زن بودند. نویسنده در مطالعه خود توزیع جمعیتی اعضای پ.ک.ک. را بررسی کرده است. او در مقایسه با اوزارن و همکاران (2014) و گرگین و همکاران (2015) توانست دینامیک جامعهشناختی و جغرافیایی را بر تاثیر روند عضویت در پ.ک.ک تعیین کند. اوزجان (2007) در مورد عضویت افراد در پ.ک.ک. مطالعهای نیز در مورد زنان عضو پ.ک.ک انجام داده است. نویسنده از نوشتههای خاطرات و تحلیل روایتی برای مطالعه خود استفاده کرده است. اوزکان این فرضیه را مطرح میكند كه پ.ك.ك در ابتدا زنان را با ربودن از خانوادههایشان به صورت پیش فرض به عضویت در میآورد، و خانوادهها را مجبور میكند تا به همکار این سازمان تبدیل شوند. به گفته نویسنده، برای پیوستن زنان به این سازمان دلایل مختلفی وجود دارد. نخست، اعضای زن به دلیل عدم تحصیلات، ازدواجهای اجباری و همچنین انتظارات فرهنگی از زنان، در ساختار خانوادگی خود دارای مشکلاتی هستند. در مرحله دوم، زنان در معرض تبلیغات شدید رسانهها هستند، این موضوع در تحقیق اوزجان نیز توضیح داده شده است. این امر، زمینه لازم برای تاکتیکهای عضویت توسط پ.ک.ک. را فراهم میکند. البته مطالعه وی با عدم ارجاع به محل تهیه اطلاعات استخراج شده یک اشکال روششناختی بزرگ دارد.
این بررسی از طریق مطالعه مطالب و دادههای ارزشمند جامعهشناختی و جمعیتی، مدعی نیست به دادههای کیفی یا کمی در رابطه با مسیرهای رادیکالسازی و تاکتیکهای عضوگیری پ.ک.ک رسیده است. این مطالعه با هدف ارائه تصویری کلی از مسیرهای رادیکالسازی و تاکتیکهای جذب عضو توسط پ.ک.ک، با مقایسه این مدلها با مدلهای فعلی رادیکالسازی موجود و همچنین بررسی تغییرات موجود در پویایی ایدئولوژیک سازمان، سعی در کشف نواقص مطالب این حوزه دارد.
روششناسی
این مقاله در وهله اول شامل بررسی مطالب گسترده است که به موجب آن تحقیقات موجود در مورد تاکتیکهای جذب عضو، انگیزهها و نوعشناسی بررسی شده است. در مرحله دوم، این مقاله 20 مصاحبه و خاطرات اعضای پ.ک.ک که به زبان ترکی، در سه منبع مختلف، منتشر شده است را بررسی خواهد کرد. مصاحبه با اعضای زن که خاطراتشان در کتاب (وضعیت زنان در کوهستان) نوشته آرزو دمیر (2015) چاپ شده، انجام شده است. مصاحبه با فرد شماره دوم پ.ک.ک، مطالب کتاب (خاطرات چریکی) نوشته اولاس گولدیکن چاپ سال 2015 نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند. همچنین از مصاحبههای صورت گرفته در برنامه ویژه نوچه-تی.وی. با عنوان «چریکهای جدید و دیدگاههای آنها» در سال 2015 استفاده شده است. ترکیبی از منابع دیداری و شنیداری و نوشتاری را مورد استفاده قرار دادم. تمام اعضای مصاحبه شده در این منابع از منطقه جنوب شرقی ترکیه هستند. مصاحبهها در فاصله سالهای 2010 تا 2015 توسط نویسندگان- روزنامهنگاران داخلی به صورت حضوری انجام شده است.
از 20 مصاحبه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته، هیچ کدام جنگجوی خارجی نیست و همه از منطقه جنوب شرقی ترکیه عضو پ.ک.ک شدهاند. یک عضو نیز کردتبار است اما از جامعه دیاسپورای کُرد در اروپا به پ.ک.ک پیوسته بود. اعضای دیگر تقریباً بین 18 تا 40 سال سن دارند و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند (اگرچه برخی از اعضا سال عضویت در سازمان را گفتهاند؛ نه سال تولد خود را). شغل اعضا ذکر نشده است. از نظر اعتقاد دینی، هیچ عضوی پاسخ قطعی نداده است. برای تعیین الگوها و تجزیه و تحلیل مجموعه دادههای مصاحبه ایجاد شده، از تحلیل روایی و نظریه میدانی در این بررسی به عنوان روش تحقیق استفاده شد تا دادهها را به تئوری منتقل کند تا نظریههای جدیدی در علوم اجتماعی ظهور کنند. این چارچوب برای درک رفتار از دیدگاه عامل انسانی ایجاد شده است. با استفاده از یک رویکرد از پایین به بالا، تئوری مبتنی بر کدگذاری اولیه دادهها با توجه به معیارهای محقق انجام میشود. سپس دادهها در کدهای مشابه گروهبندی میشوند تا زیر مجموعهها را تشکیل دهند. پس از تشکیل زیرمجموعهها، دستهها بیرون آورده و با هم گروهبندی میشوند و نظریهای را تشکیل میدهند که با دادههای موجود آزمایش و بررسی میشود. تحلیل روایی یک روش تحقیق است که به طور معمول در تحلیل روایتهای نوشتاری یا شفاهی مانند مصاحبهها، خاطرات، گفتگو استفاده میشود. این روش شامل استدلال استقرایی و استنباطی با تجزیه و تحلیل و طبقهبندی نمونههای روایی بر اساس زمینه، احساس، تاریخ، دوره، مدت، طول، کلمات کلیدی، هنجارها و رویههای فرهنگی، ایدئولوژی و تأکید است. با استفاده از تئوری مستدل و تحلیل روایی، محقق میتواند از طریق ظهور و تجزیه و تحلیل دادهها، نظریه/ مدلهایی را تولید کند، آنها را در زمینههای جامعهشناختی و فرهنگی مشاهده کند. استفاده از تجزیه و تحلیل روایت با مصاحبه همچنین میتواند به تعیین دقیق و تعیین جانبداری روایت کمک کند و در نتیجه به دادههای معتبرتر کمک کند.
در این مطالعه، مصاحبهها برای تعیین پویایی جامعهشناختی سن عضویت و استراتژی عضویت مورد بهرهبرداری قرار گرفته است تا مسیرهای رادیکالسازی مورد استفاده و انگیزههای مرتبط کنونی برای عضویت در این سازمان، کدگذاری و تجزیه و تحلیل شوند.
ایدئولوژی
ایدئولوژی پ.ک.ک شامل سه جریان است: 1) ایدئولوژی مارکسیست- لنینیست 2) کنفدرالیسم دموکراتیک (همچنین به عنوان کمونالیسم دموکراتیک شناخته میشود) و 3) ژنولوژی شناسی (علم زنان). اوجالان در حالی که دانشجوی دانشگاه در آنکارا بود، به مطالعه ایدئولوژیهای مارکسیستی و لنینیستی پرداخت و تحت تأثیر مارکس، انگلس و ماهیر چایان قرار داشت. اوجالان سه نوع انقلاب را از مارکس، انگلس و چایان یاد گرفت که عبارتند از: انقلاب سیاسی، انقلاب اجتماعی و انقلاب مداوم (سوکمن، 2012، ص 112). در مانیفست تاسیس پ.ک.ک با عنوان «راه انقلاب کردستان» اوجالان میگوید که ایدئولوژی پ.ک.ک مبتنی بر سوسیالیسم علمی است که توسط کارل مارکس تاسیس شده است. طبق این مکتب فکری، طبقات در طول تاریخ دچار تغییر و تحول دیالکتیکی میشوند، و تضادهایی به دلیل مبارزه طبقاتی بوجود میآید و در نتیجه منجر به یک انقلاب جهانی برای طبقه کارگر میشود. اوجالان به احتمال زیاد با الهام از کتاب مارکس تحت عنوان «کار بیگانه» (مارکس، 1884)، در مانیفست خود مردم را در جنوب شرقی ترکیه به سه گروه تقسیم میکند: دولت، مالکان و استعمار شدهها. به گفته اوجالان، دولت به عنوان استعمارگر عمل کرده، سرزمینهای کردی را با تلاشهای خود و حمایت مالکان حاضر در اختیار گرفته است، بنابراین جامعه را که یک مبارزه طبقاتی را به وجود میآورد تحت ستم قرار دهد. وی مفهوم استعمار را به دو دسته تقسیم میکند: استعمار داخلی و استعمار خارجی. استعمار داخلی طبق نظر اوجالان زمانی اتفاق میافتد که تلاشهای طبقه کارگر از آنها گرفته شود، و دیگر چیزی باقی نمانده است. از طرف دیگر استعمار خارجی آخرین جذب یک جامعه توسط یک نیروی خارجی است. اوجالان با الهام از کتاب انگلس تحت عنوان (Anti-Duhring)، تنها راه برای شکستن این اشکال استعمار را «استفاده از زور» علیه توطئهگران داخلی که برای دولت کار میکنند، و همچنین استفاده از زور علیه استعمار (دولت) میداند.
ماهیر چایان در مقالههای خود با عنوان (انقلاب مداوم 1-2-3) یک فرم انقلابی منحصر به ترکیه با نام (انقلاب دموکراتیک ملی) را ارائه کرد. چایان استدلال کرد که انقلاب در ترکیه مربوط به پرولتاریا و بورژوازی نیست، بلکه مربوط به جمعیت محلی و امپریالیسم آمریکا است. به گفته چایان، سوسیالیستها باید انقلاب را برای پاکسازی کشور از امپریالیسم آمریکا پیش ببرند. چایان یک انقلاب ضد امپریالیستی و ضد الیگارشی را هدف قرار داد (سوکمن، 2012، صص 114–111). اوجالان با الهام از ماهیر چایان و دنیز گزمیش نیز در مورد انقلاب تأمل کرد، اما اظهار داشت که چایان «دو کار اشتباه انجام داده است.» به گفته اوجالان، او نیز میخواست مانند کایان انقلاب کند، اما تفاوتهای استراتژیک وجود دارد. به اعتقاد اوجالان، «چایان سعی داشت انقلاب را به طور كلی در ترکیه اجرا كند و یك اشتباه مرتكب شد» اما او (اوجالان) «قصد داشت انقلاب اول را در منطقه كردستان و سپس در سراسر جهان اعمال كند». اوجالان با استفاده از تئوری انقلاب مداوم کایان، پ.ک.ک را بر اساس اصول استراتژی انقلاب چایان تاسیس کرد که عبارتند از: 1) تربیت چریک شهری، 2) بهبود عملکرد چریک شهری (اعمال جنگ روانی و نمایش نیرو) 3) افزایش تعداد چریک شهری و تربیت چریک روستایی 4) افزایش تعداد چریک روستایی.
از سال 2005 به بعد، پ.ک.ک با الهام از مورای بوکچین به سوی ایدئولوژی کنفدرالیسم دموکراتیک (معروف به کمونالیسم دموکراتیک) تغییر جهت داد. این تغییر ایدئولوژی به کنفدرالیسم دموکراتیک چنین است که «کردها میتوانند خود را در کمونها سازماندهی کنند و خود را در این کمونها اداره کنند» که مشابه ایدئولوژی کمونالیسم بوکچین است. در این سیستم حکمرانی، نهاد ملی حاکمیت حضور ندارد، زیرا هر کمون دارای بدنه مدنی خاص خود است که به موجب آن تصمیمگیری میشود. در این مرحله، پ.ک.ک مشخص کرده است که از رویکرد پنج گانه کمونالیسم که بوکچین طراحی کرده است پیروی میکند: 1- توانمند سازی شهرداریهای موجود از طریق قانون برای بومیسازی اختیارات و تصمیمگیری؛ 2- دموکراتیک کردن شهرداریها از طریق سازمانها و مجامع مردمی. 3- متحد کردن شهرداریها با شبکههای منطقهای و کنفدراسیونهای گستردهتر و تلاش برای جایگزینی دولتهای ملی با کنفدراسیونهای شهرداری؛ 4- متحد کردن جنبشهای اجتماعی برای تقویت جامعه مدنی و ایجاد هدف مشترک برای شهروندان و 5- برای دستیابی به یک جامعه بدون طبقه، «شهرداریسازی اقتصاد» و «تخصیص کنفدرالیستی منابع» برای اطمینان از تعادل مناطق (بین کمونها) (تیلور، 2014).
ژنولوژی، جریان نهایی موجود در جریان ایدئولوژیک پ.ک.ک. است. به نوشته ارمیس و ییلدیز (2016)، ایدئولوژی ژنولوژی از کتاب عبدالله اوجالان با عنوان «جامعهشناسی آزادی» در سال 2008 نشات گرفته است. این ایدئولوژی در پ.ک.ک. «علم زنان» نامیده میشود. ژنولوژی حول پارادایم تاریخ انتقادی و هژمونی میچرخد، زیرا اعتقاد بر این است که «مردان هژمونی تاریخ را به دست گرفتهاند». ژنولوژی، از طریق اشکال مختلف تفسیر تاریخی، جامعهشناختی و اسطورهای، در پی «کشف حقیقت در مورد زنان کُرد، و آزادسازی مجدد آنها» است. این ایدئولوژی به عنوان نتیجه آزادی زنان میگوید در پی «آزاد کردن کل جامعه، و تاسیس یک سبک زندگی مشترک است».
پ.ک.ک، با استفاده از اساطیر در این روند ایدئولوژیک، زنان را از نظر تاریخی در نُه سطح میداند. در سه سطح اول، آنها به عنوان «الهه» شناخته میشوند، که به موجب آن زنان به اوج خود رسیدهاند. سطح چهارم طبق آموزه پ.ک.ک به عنوان «الهه لیلیت» شناخته میشود. به گفته این سازمان، در «سطح پنجم» است که به موجب آن زنان شروع به «استعمار شدن» میکنند و از نظر فرهنگی از سطح پایینتری برخوردار هستند. بعلاوه، پ.ک.ک، سطح ششم را «زنانی با سلطه مردان» میداند که به موجب آن زنان تحت سلطه قرار گرفتهاند و سرانجام به «محصولات مرد» تبدیل میشوند. پ.ک.ک. معتقد است در سطح هفتم و هشتم، استعمار زنان توسط دین انجام میشود. در سطح نهایی، پ.ک.ک نظریه ژنولوژی مطرح میکند که طبق آن مدرنیته کاپیتالیست بر زنان مسلط شده و زنان را به بردگی میگیرد.
سرانجام، این شکل جدید از تئوری فمینیسم توسط پ.ک.ک نشان میدهد که زنان میتوانند تنها با رسیدن به بخشی از «انقلاب» به سه درجه از الههها برسند، این اولین مورد از سه سطح است که در بالا گفته شد، و تنها از طریق انقلاب میتوان این تغییر شکل را ایجاد کرد. در اینجا شایان ذکر است که، زنان در پ.ک.ک، مانند اولین بمبگذار انتحاری این سازمان، زینپ کیناچی، (با نام سازمانی زیلان) و کوثر کاراتاش (نام سازمانی بریتان) به عنوان «الهههایی که باید مورد تعظیم واقع شوند» معرفی میشوند. این افراد به عنوان مثال برجسته برای شبهنظامیان زن در ی.پ.ژ شاخه زنان پ.ک.ک. در سوریه معرفی میشوند.
نوشته: محمود آیتکین
دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه دیکن، ملبورن، استرالیا
Aytekin, Mahmut (۲۰۱۹), “Radicalisation processes of the Kurdistan Workers Party (PKK): ideology and recruitment tactics