یکی از وظایف کشورها در عرصه بینالمللی این است که اجازه ندهند از خاک آنها علیه امنیت ملی کشورهای همسایه استفاده شود. بر اساس اعلامیهی اصول حاکم بر روابط دوستانه در حقوق بینالملل، هیچ کشوری نباید میزبان و پناهگاه گروههای تروریستی باشد. در اعلامیهی 1944 در خصوص اقدام برای محو تروریسم از کشورها خواستهشده تا از تشویق یا رضایت به فعالیتهایی که در سرزمینشان بهطور مستقیم منجر به فعالیتهای تروریستی میشود جلوگیری کنند.[1] این قاعده وظیفهای است که بر دوش دولتها گذاشتهشده و اقلیم کردستان عراق اگرچه یک کشور نیست، اما با توجه به ساختار فدرالی عراق و خودمختاری اقلیم در بسیاری از حوزهها و همچنین اصل حُسن همجواری، باید به آن متعهد باشد.
گروههای تروریستی در اقلیم: کوه قندیل در مرز ایران و عراق، مقر اصی گروه تروریستی پ.ک.ک/ پژاک است که اقدامات تروریستی بسیاری علیه شهروندان کُرد ایرانی را سازماندهی کرده است. از سال 1998، اتحادیه میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی مرکز فرماندهی چریکهای خود را در این منطقه مستقر کرده است. شورشیان کُرد مخالف حکومت عراق از میانه دهه 1980 در این منطقه فعالیت میکردند، اما ورود گسترده اعضای پ.ک.ک به این منطقه در سال 1991 صورت گرفت.[2]
این افراد به دلیل فشار زیاد دولت ترکیه مجبور به فرار از این کشور شدند. از سال 1982 و بعد از جنگ ایران و عراق، حزب دمکرات کردستان و اتحادیه میهنی کردستان عراق آزادی عمل بیشتری یافتند، چراکه عراق به نیروهایش در جبهه جنوبی نیاز داشت.[3] بنابراین علیرغم برخی اختلافات، این دو حزب پذیرای تروریستهای پ.ک.ک در مناطق تحت سلطه خود شدند.
اقدامات تروریستی گروههای حاضر در اقلیم: پژاک علیه جمهوری اسلامی ایران بهصورت متعددی از خاک اقلیم دست به انجام عملیاتهای تروریستی زده است. در سال 2005 دولت ایران اعلام کرد تاکنون دستکم 120 سرباز ایرانی توسط پژاک به قتل رسیدهاند.[4]
این گروه در درگیری با جمهوری اسلامی از تاکتیک جنگوگریز استفاده میکند و اعضای آن بلافاصله بعد از عملیات به پناهگاه خود در اقلیم کردستان باز میگردند. علاوه براین، برخی منابع مدعی هستند که هماهنگی پژاک باسیاستهای ضدایرانی اسرائیل و آمریکا موجب شده بود که سلاحهای پیشرفتهای از آنها دریافت کند.[5]
از سوی دیگر باید تاکید کرد که روابط بین پ.ک.ک مارکسیست و حزب محافظهکار بارزانی هرگز خیلی صمیمی نبود، اما بارزانی اجازه داد پیروان اوجالان از نواحی تحت کنترلش در جنوب مرز ترکیه (شمال عراق) دست به عملیات بزنند. در این زمان بهتدریج عملیاتهای پ.ک.ک علیه ترکیه افزایش پیدا کرد، برای مثال عملیات ترور 12 معلم ترکیه در جنوب شرق ترکیه، با برنامهریزی اوجالان در سالهای 1944-1943 اتفاق افتاد.3
از دیگر اقدامات پ.ک.ک این بود که در برخوردی نظامی 26 روستایی را کشتند و سپس در منازل 4 نفر گارد روستایی بنزین ریختند و آنها را آتش زدند و این در حالی بود که خانوادههای آنها را در داخل منزلشان حبس کرده بودند.[6]
سکوت و انفعال نسبی اقلیم: با سقوط رژیم صدام در عراق و بسط حاکمیت پارتی و اتحادیه میهنی، ایران انتظار داشت که شمال عراق همچون گذشته پایگاه ثبات و امن گروههای اپوزیسیون ایران نباشد؛ یا اینکه در صورت اقامت و حضور، این گروهها اجازه فعالیت نظامی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی ایران نداشته باشند. بررسی عملکرد حکومت اقلیم و احزاب مسلط بر آن نشان میدهد که رهبران کُرد عراق در این خصوص حرکت پرفرازونشیبی داشتهاند و با وجود اعمال برخی محدودیتها در مجموع توقع دولت ایران را برآورده نکردهاند.
بعد از فروپاشی حزب بعث صدام حسین، انتظار مقامات سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی از رهبران اقلیم دوچندان شد، اما برخلاف انتظار این دسته از مقامات طی سالهای اخیر، شمال عراق به محل فعالیت گروه تروریستی پ.ک.ک و شاخه ایرانی آن به نام پژاک و سازماندهی اقدامات نظامی، سیاسی و رسانهای علیه ایران بهویژه از طریق شبکه ماهوارهای تیشک وابسته به حزب دموکرات و کومله شده است.[7]
مسعود بارزانی در مصاحبه با مجله سربستی ترکیه در سال 2000 اقرار کرد: در ترکیه به دلیل کودتای نظامی سال 1980 بسیاری از احزاب و سازمانهای کُرد به خارج از کشور فرار کردند. در آن زمان پ.ک.ک هم به اقلیم کردستان پناه آورد، ما کمک بسیاری به آنها کردیم و آنها را برادر خود میدانستیم.[8] هم خاک و هم حمایت گاهبهگاه (اما آشکار) حکومت اقلیم کردستان به پ.ک.ک اجازه داد تا عملیاتهای مؤثری علیه ترکیه و مخالفان خود، سازماندهی و راهاندازی کنند.6 مقامات اقلیم کردستان نهتنها هیچگاه نسبت به عملیاتهای تروریستی پژاک و پ.ک.ک حساسیت و انتقادی از خود بروز ندادند، بلکه با مسامحه و بیتوجهی به اقدامات آنها، گاهی نسبت به پاسخ متقابل دولتهای قربانی (ایران و ترکیه) رویکردی انتقادی نیز اتخاذ میکردند. اکنون نیز صرفا برای حفظ ظاهر، از اشغالگری ترکیه در اقلیم و حملات آن به بهانه مبارزه با پ.ک.ک، انتقاد میکنند.
واکنش دولتهای همسایه به سکوت اقلیم: وقوع تحولات صورت گرفته در اقلیم کردستان بهعنوان متغیری تأثیرگذار بر ملاحظات امنیت ملی ایران، منجر به اتخاذ سیاستها و واکنشهای متقابلی از سوی تهران شده است. واکنش تهران دامنه گستردهای از همکاری امنیتی با دولت عراق، حکومت اقلیم و دولت ترکیه گرفته تا سازماندهی و اجرای برخی عملیاتهای نظامی و اطلاعاتی بهویژه علیه گروه پژاک را در برمیگیرد.7 ایران در مورد مسئله تروریستها، همواره با اقلیم کردستان از در مصالحه واردشده است و مقامات رسمی تهران، بارها مسئولان اقلیم کردستان را مورد عتاب و انذار قرار دادهاند؛ اما درنهایت اگر گام مثبتی از آنطرف نمیدیدند، از طریق قوای نظامی خود، اقدامات دفاعی در برابر اقدامات تروریستی پژاک و سایر گروههای مسلح را اعمال میکردند.
رویکرد ترکیه وایران نسبت به اقلیم: از سوی دیگر باید متذکر شد که همواره یک تفاوت بزرگ در نگاه ایران و ترکیه به کردها وجود داشته است. به این معنا که برخلاف ترکیه که کردها را یک اقلیت عمدتاً سرکش و مهارناپذیر تلقی میکند، ایران همواره کردها را یک از اقوام تاریخی و مؤثر خود به شمار آورده است. درواقع اگر در نگاه ترکیه، کردها یک قوم هستند، در نگاه ایران، کردها بخشی از ملت ایران بهحساب میآیند.[9]
در طول دهه 1990 میلادی ترکیه تجاوزات متعدد و گستردهای علیه اقلیم کردستان تدارک دید، حملات ترکیه به اقلیم کردستان تا سال 2007 بالغبر 12 مورد عملیات اصلی و بزرگ و تعداد نامشخصی عملیات در سطوح پایینتر را شامل میشد.[10] اکنون نیز به بهانه حضور پ.ک.ک، رسما در اقلیم پایگاه نظامی توسط ترکیه تاسیس شده است.
ترکیه حضور خود در مسائل کردستان عراق را صرفاً در جلسات سیاسی خلاصه نمیکرد بلکه مهمتر از آن حضور نظامی در شمال عراق بود که با تجاوزات و لشکرکشیهای مکرر و منظم ارتش ترکیه به آن مناطق که بهطورمعمول سالی دو بار انجام میگرفت، شکلی نهادینه به خود گرفته است.8 هرچند جمهوری اسلامی با تجزیهطلبی اقلیم کردستان مخالف است و بر حفظ تمامیت ارضی عراق تأکید میکند، اما سیاستهای ایران در بیش از یک دهه گذشته در عراق و کمکهای تسلیحاتی تهران به اربیل در زمانی که این منطقه با یورش داعش روبه رشد، زمینه همگرایی ایران با کردستان عراق را افزایش داد.[11]
حق ایران برای مقابله با گروههای تررویستی: یکی از اسناد بینالمللی مهم که دفاع مشروع را حق طبیعی کشورها شناخته، منشور ملل متحد بهویژه ماده 51 آن است. بر اساس این ماده در صورت وقوع حمله مسلحانه علیه هر عضوی از اعضای سازمان ملل متحد تا زمانی که شورای امنیت اقدامات مربوط به حفظ صلح و امنیت بینالمللی را به عمل آورد، حق دفاع انفرادی و یا دستهجمعی برای هر کشور موردتهاجم و تجاوز وجود دارد.1 حقوق بینالملل بازیگران غیردولتی ازجمله افراد و گروهها را بهراحتی بهعنوان شروعکنندگان جنگ یا حمله مسلحانه بهحساب نمیآورد بر این اساس لازمه دفاع مشروع طبق ماده 51 منشورمللمتحد در پاسخ به یک حمله تروریستی این است که حمله تروریستی بهعنوان اقدام یک دولت صورت گرفته باشد؛ به این معنی که این حمله باید قابل انتصاب به یک دولت باشد، بهعلاوه درجه و تأثیر این حمله تروریستی باید قابل قیاس با مخاصمه میان دولتی باشد.[12]
با توجه به این مسئله 4 ملاک وجود دارد که میتواند نقش دولت و گروه تروریستی را تبیین سازد: 1- بازیگر غیردولتی ممکن است بخشی از مقامات رسمی کشور باشد یا از سوی کشور میزبان به کار گرفتهشود. 2- بازیگر غیردولتی ممکن است مستقل باشد ولی با کمکهای مالی، تدارکاتی، تسلیحاتی و آموزشی کشور میزبان تأمین شود. 3- کشور میزبان ممکن است از بازیگر غیردولتی بهصورت بندهای 1 و 2 حمایت فعال نکند ولی قبل یا بعد از حمله مسلحانه برای بازیگر غیردولتی مآمن و پناهگاهی تامینکند و بهشت امنی برای آنها باشد و درواقع کشور میزبان با انفعال و عدم اقدام علیه آنها بهنوعی با آنها همرأی باشد. 4- کشور میزبان ممکن است قادر به اعمال کنترل بر روی بازیگر غیردولتی نباشد.[13] البته ذکر این نکته لازم است که حق استفاده از این اصل شرایط و ضوابطی دارد که در اسناد بینالمللی مربوطه بهتفصیل موردبحث قرارگرفته است.
مبری دانستن اقلیم کردستان از مواضع و اقدامات گروههای تروریستی پ.ک.ک و پژاک، رویکردی سادهانگارانه و تقلیلگرایانه است. در خوشبینانهترین حالت ممکن، اقلیم کردستان ذیل بند سوم قرار میگیرد؛ و این مسئله مجوزی قانونی و کافی برای دفاع از خود، به ایران اعطا میکند. لذا یا باید دولت اقلیم به طور جدی با گروههای تروریستی مانند پ.ک.ک و پژاک و حزب دموکرات برخورد کند یا در صورت واکنش ایران، حق اعتراض نخواهد داشت.
منابع
[1] Declaration on Measures to Eliminate International Terrorism1994.
[2] براندون، جیمز (1388). قندیل پناهگاه شورشیان کرد. ترجمه: موسیپور، موسی و جهانبخش رهنما. مجله اطلاعاتسیاسی و اقتصادی. شماره 264.
[3] جی زوخر، اریک. (1397). تاریخ نوین ترکیه. تهران. نشر سمت. مترجمان: نفیسه شکور و حسن حضرتی.
[4] Brondon,james (2006).irans Kurdish threat: pejak. The Jamestown foundation. terorism monitor.
[5] پور موسی، موسی؛ رهنما قره خانگلو، جهانبخش و میرزاده کوهشاهی، مهدی (1389). فعالیتهای تروریستی پژاک و امنیت جمهوری اسلامی ایران. فصلنامه آفاق امنیت. سال سوم. شماره نهم.
[6] انتصار، نادر. (1390). سیاست کردها در خاورمیانه. تهران. نشر علم. مترجم: عرفان قانعی فرد
[7] کوزهگرکالجی، ولی (1389). روابط ایران با اقلیم کردستان عراق. نشریه گزارش. سال نوزدهم. شماره 219.
[8] شیخ عطار، علیرضا (1382). کردها و قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای. جلد اول عراق. مرکزتحقیقاتاستراتژیک.
[9] بهمن، شعیب. (1399). ایران و ترکیه؛ خصومت، رقابت و شراکت. تهران. موسسه نور.
[10] لطیف الربیدی، حسن و محمدالعبادی، نعمه و لافیالسعدون، عاطف.(1395). عراق در جستوجوی آینده. تهران. موسسه مطالعات اندیشهسازان نور. مترجم: علی شمس.
[11] عبدالحسین زاده، شراره. (1396). در برج امنیت؛ چرایی ورود ایران به پروندههای منطقهای.تهران. موسسه مطالعاتی اندیشهسازان نور.
[12] Schmalenbac, Kirsten(2002). The Right of Self-Defence and The “War on Terrorism” One Year after September11. German Law Journal
[13] سواری، حسن و اصلانی، خه بات (1391). عملیات مسلحانه بازیگران غیردولتی علیه کشورها: تشکیک در قواعد حاکم بر توسل بهزور. مجلهٔ حقوقی بینالملل. نشریهٔ مرکز امور حقوقی بین الملی ریاستجمهوری. سال 29. شماره 46