نویسندگان کلاسیک کرد غریب مانده اند

وقتی در مورد حقوق به مفهوم عام و به ویژه حقوق بشر بحث می کنیم نباید تصور کنیم نقض حقوق بشر  فقط به قتل، شکنجه، زندان و موارد مشابهی محدود می شود. حقوق بشر دایره  وسیعی را در بر می گیرد.نقض حقوق مالکیت معنوی، میراث فرهنگی، میراث ناملموس و موارد متعدد دیگر را می توان مصداق های نقض حقوق بشر  دانست. از طرف دیگر، نقض حقوق بشر نمی تواند فقط مختص افراد زنده باشد چه بسا افرادی دار فانی را وداع گفته اند اما همچنان حقوق آنان نقض می شود.

اگر به نویسندگان کردی نویس کلاسیک نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد آنان در بستر زمانی خود دست به حرکت های بزرگی زده اند یعنی کارهایی که حتی بسیاری از مردم در دنیای امروز و با داشتن امکانات بسیار پیشرفته نیز از انجام آن عاجزند یا تمایلی به آن ندارند و نمی خواهند رفاه و راحتی  خود را فدای آفریدن آثاری ماندگار کنند. نویسندگاه کلاسیک کردی نویس در همه لهجه های زبان کردی شامل سورانی، هورامی، کلهری، کورمانجی و غیره در چند نقطه اشتراک دارند: به کردی نوشته اند، عالمان دینی بوده  اند، محتوای ادبیات آنان اعتقادات دینی مردم، توصیف زندگی مردم و طبیعت، عرفان، ترویج انسانیت و هم نوع دوستی، دعوت به صلح و دوستی،  زندگی مسالمت آمیز. آنان برای  ارائه بهتر این مفاهیم یا از استعاره های ادبی بهره جسته اند یا با تکیه به آیات و احادیث تلاش کرده اند این مفاهیم را به بطن جامعه منتقل کنند.

علی رغم این که متون ادبی نظم یا نثر کردی در لهجه های مختلف در دوره های زمانی مختلف  و در جغرافیای دور از هم محل زندگی نویسندگان به رشته تحریر در آمده اند اما نکات مذکور در بیشتر آنان کمابیش مشترک اند و این بی دلیل نیست. این نشان می دهد آنان در آن دوره ها نیز همان دغدغه هایی را داشته اند که بشریت امروز به مفهوم عام و جامعه کرد به طور خاص نیازمند آن است. نویسندگان کلاسیک کرد به این خاطر ماندگار شده اند که به بطن جامعه یعنی مردم و خواسته دل آنان متکی بودند بدین معنا که از جنس مردم بودند، به زبان مردم می نوشتند و برای آنان. آنچه به عنوان محورهای اصلی آثار نویسندگان کلاسیک کرد مطرح شد را می توان در انسانیت خواهی، جستوی انسانیت و هویت انسانی خلاصه نمود. در دنیای امروز نیز خلاهای بزرگی ایجاد شده و ادبیات های موفق دنیا نیز همین هدف را دنبال می کنند. با نگاهی به آثار پرفروش و موفق ادبیات های مطرح دنیا این موضوع به سادگی قابل اثبات است.

فقیه طیران

حال باید از خود پرسید چرا ادبیات معاصر کردی موفق نیست، نتوانسته همانند ابیات کلاسیک توجه نه تنها غیرکردها – مانند شرق شناسان – بلکه خود کردها را نیز جلب کند. با نگاهی به ادبیات معاصر کردی – بجز چند اثر – می توان گفت محور اصلی آن نه خواسته مردم است و نه مبتنی بر واقعیت های جامعه کرد. ادبیات معاصر بیش از حد سیاست زده شده و این نیز آفتی بزرگ برای ادبیات می باشد چرا که ادبیات سیاست زده از چارچوب تعریف ادبیات نیز خارج می شود. لازم است نویسندگان امروزی کرد حقوق نویسندگان کلاسیک را ارج نهند و با رجوع به ادبیات کلاسیک هم پایه آثار خود را تقویت کنند و هم با   الگو قرار دادن آنان به خلق آثار ادبی موفق دست یابند. این می تواند به نوعی اعاده حقوق از دست رفته معنوی نویسندگان کلاسیک باشد که پایه و اساسی قوی بنا نهاده اند  اما امروز آن طور که باید و شایسته است مورد توجه قرار نمی گیرند.  

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید