خانواده زبانهای ایرانی شامل زبانهای مختلفی میشوند که حتی تعدادی از آنها یا بخشی از سخنوران بعضی از آنها امروز در جغرافیای سیاسی ایران زندگی نمیکنند اما جغرافیای سیاسی الزاما نمیتواند برای جغرافیای فرهنگی نیز مرزبندی کرده و برای آن تعیین تکلیف نماید. این امر به ویژه در دنیای فناوریمحور امروز بهمراتب دشوارتر است. از طرفی، فناوری نیز ارتباطات فرهنگی را روز به روز قویتر مینماید و سبب شود تا مرزبندیها و موانع در حوزه فرهنگی از میان برداشته شوند.
دو مورد از خانواده زبانهای ایران، فارسی و کردی هستند که هر دو نیز نه تنها در ایران بلکه در جغرافیای سیاسی چند کشور پراکنده شدهاند. اما اشتراکات آنها همچنان بسیار قوی مانده است. این اشتراکات به صورت طبیعی وجود دارند، اما به نظر میرسد برای رشد و توسعه آنها جهت تقویت هر چه بیشتر روابط فرهنگی گامهای جدی برداشته نشده است.
امروز، فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان به عنوان زبان رسمی رواج دارد و جوامع فارسیزبان در کشورهای مختلف از جمله دیاسپورای فارسی زبان در جوامع غربی وجود دارد. در کشورهایی مانند هندوستان و ازبکستان به خاطر عدم توجه به تقویت ارتباطات فرهنگی و زبانی، حضور زبان فارسی یا به صفر رسیده (مانند ازبکستان) یا بسیار کم رنگ شده است (مانند هندوستان).
کردی نیز همانند فارسی امروز در ایران، ترکیه، سوریه و عراق رواج دارد و جوامع کوچکی کردزبان در اتحاد جماهیر شوروی سابق وش کروهای استقلال یافته از آن مانند ارمنستان، روسیه، ترکمنستان، قزاقستان، قرقیزستان و همچنین جامعه دیاسپورای کرد در کشورهای غربی وجود دارد. حال باید دید این دو جامعه زبانی و فرهنگی با اشتراکات بسیار زیاد زبانی و فرهنگی (مانند آیین نوروز) تا چه حد توانستهاند در حوزه تعامل ادبی در یک قرن گذشته با همدیگر داد و ستد کنند؟
برای پاسخ به این سوال باید به دو مرحله گذشته و حال نگاه کرد. در گذشته، مادها با تشکیل اولین حکومت ایرانی و سپس پارسها با همکاری گسترده مادها مرز ایران را بسیار گستراندند. در طی قرنها ایران با فراز و نشیبهای مختلفی روبرو شد اما تنها عنصری که توانسته نسبت به دیگر عناصر تشکیل دهنده ایران آن روز به صورتی بسیار برجسته به امروز برسد، زبان است. با نگاهی حتی جزئی به زبانهای کردی و فارسی این اشتراکات حتی برای افراد بیسواد نیز معلوم است.
پس از ظهور اسلام، ادبیات فارسی دچار تحولی گسترده شد و ادبیات کردی نیز با تاخیر اما گستردگی کمتر آغاز به کار کرد. هر دو ادبیات از ادبیات عربی پس از اسلام تاثیر پذیرفتند. اما با توجه به گستردگی و قدمت بیشتر ادبیات مکتوب فارسی، تاثیر آن بر ادبیات کردی بسیار چشمگیر شد چنانچه شاعرانی کلاسیک کرد از جمله ملای جزیری و احمد خانی فارسی هم میدانستند و در اشعار خود ضمن تاثیرپذیری از ادبیات فارسی در بسیاری از کلمات فارسی استفاده کردهاند.
ملای جزیری حتی به صراحت نام حافظ را میآورد. تاثیر زبان فارسی بر نویسندگان کرد چنان بود که افرادی مانند شرفخان بتلیسی اولین تاریخ مفصل کردها یعنی شرفنامه را به فارسی نوشته و امروز نیز این کتاب وجود دارد. این روند تاثیر زبان فارسی بر کُردی ادامه یافت و در اواخر دوره قاجار نیز شاهد این تاثیر هستیم. اشعار جعفرقلی، عارف کرد خراسان، ترکیبی از کردی، فارسی، عربی و حتی گاهی ترکی است.
با آغاز قرن بیستم و ورود ایدههای استقلالطلبانه متاثر از اروپا، به نظر میرسد پل ارتباطی ادبیات کردی و فارسی در معرض انسداد تدریجی قرار گرفت و امروزه عملا در بسیاری از مناطق، این پل ارتباطی ادبی فراموش شده است. اگر کردستان عراق را استثنا کنیم، میتوان گفت داد و ستد زبانی و ادبی کردی و فارسی در قرن بیستم به ویژه در طی دهههای اخیر بسیار کمرنگ شده است.
در دهه نود میلادی، در کردستان عراق به ویژه زمانی که شیرکوه بیکس، امپراطور شعر، وزیر فرهنگ شد برای احیای زبان مکتوب کردی در آن منطقه تلاشهای بسیاری گستردهای را با تکیه به زبان فارسی انجام داد و نتیجه آن امروز مشهود است. زبان کردی به جای استفاده از کلمات عربی وارداتی از فارسی به عنوان زبان هم خانواده استفاده میکند. وجود این پل ارتباطی باعث شد تا آثار شاعران و نویسندگان کرد عراقی به فارسی ترجمه شوند و امروز نویسندگانی مانند بختیار علی، شیرکو بیکس، عبدالله پشیو و دیگران برای فارسیخوانان ایران نامهایی آشنا باشند.
اما کردهای ترکیه و سوریه در این زمینه گامهای بسیار ضعیف برداشتهاند و حتی کردهای ایران نیز علیرغم تسلط بر فارسی فعالیتهای چشمگیری نداشتهاند. این موضوع مایه نگرانی و همچنین تعجب است. با توجه به گستردگی اشتراکات کردی و فارسی، زمینه فعالیتهای فرهنگی با هدف تعامل بین این دو زبان بسیار زیاد است و همت فعالان و نویسندگان و مترجمان در این حوزه را میطلبد.
نویسنده: لقمان کرمانشاهی