از زمان تاسیس پ.ک.ک، این گروه همواره با این اتهام روبرو بوده است که اولاً نقش عوامل دولت پنهان در ترکیه و میت این کشور در تاسیس پ.ک.ک، بسیار پررنگ بوده است. ثانیاً پ.ک.ک عمدا با اقدامات خود فضا را به سوی نوعی دوقطبی کردی-ترکی برده تا با سواستفاده از آن، زممینه هرگونه بحث منطقی و مصالحه را از بین ببرد. به عبارت دیگر میتوان گفت که ترکیه و پ.ک.ک، با گروهی مخفی در در دولت ترکیه (میت) با پ.ک.ک، دو لبه یک قیچی هستند که هدفی جز ایجاد جنگ، نابودی کردها و… ندارند. این نیز ناشی از همکاری پشت پرده آنها و نقش مکمل این دو گروه برای یکدیگر است. این دو گروه، با رویکرد مسلحانه خود راهحل سیاسی احزاب کُرد را نیز به بیراهه کشاندهاند و حزب دموکراتیک خلقها (ه.د.پ) عملا به شاخه سیاسی پ.ک.ک تبدیل شده است و با نفوذ در شهرداریهای مناطق کردنشین، زمینهساز جنگ خندقها شد. این حزب، بودجه شهرداریها را در اختیار پ.ک.ک قرار داد و شهرهای کردنشین را به میدان جنگ پ.ک.ک علیه ارتش ترکیه تبدیل نمود. زحمت زیادی برای ورود ه.د.پ به پارلمان ترکیه کشیده شده بود. این حزب میتوانست از طریق سیاسی، حقوق کردها را پیگیری کند.
عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک در سال ۱۹۹۹ در کنیا توسط سازمان اطلاعات ترکیه دستگیر و به این کشور منتقل شد. اوجالان که روزگاری جنگ با ترکیه، تجزیه این کشور و حتی تجزیه ایران، سوریه و عراق و تشکیل یک کشور کردی را نهایت خواستههای خود عنوان میکرد و هرگونه سازش با دولت ترکیه و کمالیستها و پانترکسیتها را خطایی نابخشودنی میدانست، پس از دستگیری در تغییری ۱۸۰ درجهای، مواضع متناقض جدیدی اتخاذ کرد. این تغییر مواضع، بسیاری از کردها و حتی اعضای پ.ک.ک را به این نتیجه رساند که اوجالان تسلیم شده است و بر سر جان و منافع خود، با دولت ترکیه معامله کرده است. پژوهشگران مسائل کردی حتی این فرضیه را مطرح کردند که پ.ک.ک و خود اوجالان، پروژه دولت ترکیه برای منحرف و بدنام کردن کردها و خواستههای آنها بوده است تا زمینه امنیتی شدن موضوع و برخورد سخت و نظامی را فراهم شود.
بدین ترتیب میتوان گفت نگاه تقریبا منحصر به فرد حاکم بر PKK به عنوان گروهی خاص در میان جامعه کردی که فارغ از شبهاتی که درباره شکل گیری و حیات آن مطرح است، خود عامل حرکت با شیب تند به سمت تقویت دو قطبی مورد اشاره است و این مسئله موجب شده تا چالش کردی لاینحل نمایش داده شود. در واقع به نظر میرسد پ.ک.ک قصد ندارد جنگ را تمام کند. گروهی در ترکیه نیز قصد ندارند تا این گروه به طور کامل نابود شود. هدف آنها واحد است، حملات و اشغالگری ترکیه در عراق و سوریه؛ نابودی جریانهای کردی و…
این فرضیه زمانی تقویت میشود که در نظر داشته باشیم سران پ.ک.ک اکنون در قندیل هستند و هیچگاه آسیب نمیبینند. اعضای میانی و ردهبالا به راحتی در حملات ترکیه کشته میشوند، اما افرادی مانند جمیل باییک زنده میمانند. به نظر میرسد پ.ک.ک و ترکیه دو لبه یک قیچی هستند.
هدف آنها، تخریب وجهه کردها، نابودی جنبشهای مسالمتآمیز در مناطق کردنشین ترکیه و رادیکال کردن فضا برای انحراف خواستههای مردم کرد بوده است. پ.ک.ک در همه این اهداف، به خوبی نقش همکار دستگاه مخفی امنیتی دولت ترکیه را ایفا کرده است. پ.ک.ک، تقریبا وجهه تمام رهبران گروههای دیگر کردی را تخریب کرده، آنها را به قتل رسانده و زمینهساز حملات ارتش ترکیه به مناطق کردنشین در سوریه، عراق و ترکیه شده است. همچنین بسیاری از رهبران قدیمی جنبشهای کردی، توسط این گروه و شخص اوجالان، عقب مانده خطاب شدند. اوجالان حتی به سایر سران پ.ک.ک و بنیانگذاران این گروه هم رحم نکرد و همه را به دلایل مختلف ترور کرد.