نوشته لارا عزیز / مرکز مطالعات بحرانها و کشمکشهای بینالمللی، بلژیک
ترجمه از انگلیسی: دیدبان حقوق بشر کردستان ایران
2-سیاست خارجی آمریکا نسبت به کردهای سوریه (در دولت اوباما)
1. سابقه: کردها در سیاست خارجی آمریکا
روابط کردها و آمریکا به دوره جنگ جهانی اول بر میگردد. پرزیدنت ویلسون، رئیس جمهور آمریکا، با معاهده سِور در سال 1920 خواهان خودمختاری مردمان غیرترک امپراطوری عثمانی، مانند کردها یا ارامنه، شد. این پیمان که توسط رژیم جدید و ناسیونالیست ترکیه در سال 1923 رد شد، با پیمان 1923 لوزان جایگزین گشت و طرح استقلال کردها سریع از بین رفت و قولهایی که به آنان داده بودند رها شد.
آمریکا در طی قرن بیستم به صورت متناوب از کردها حمایت و سپس آنان را رها کرده است. دولت آمریکا در طی سالها کردها را ابزاری برای تضمین منافع ملی خود در خاورمیانه در نظر گرفته است؛ کردها بارها توسط آمریکا برای بیثبات کردن حکومتهای منطقه مورد استثمار قرار گرفتهاند. به عنوان مثال، در طی جنگ سرد توجه آمریکا به کردها افزایش یافت، زمانی که بلندپروازی کردها ابزار مفیدی برای دور نگه داشتن دولتهای کمونیست از قدرت در عراق بود. بدین خاطر، در طی دهههای پنجاه و نود میلادی برای شورشیان کرد عراق و حزب دموکرات کردستان (ملا مصطفی بارزانی) کمکهای مهم مالی و نظامی فرستاد. این حمایت در سال 1975 هنگامی که عراق و ایران توافق الجزیره را امضا کردند، متوقف شد. این توافق به مناقشات ارضی مرزی به نفع تهران پایان داد که از شورشیان کُرد عراق حمایت میکرد. در آن زمان، دولت فورد از حمایت برای استقلال کردها خودداری کرد. به همین خاطر، در سال 1988 و در طی جنگ ایران و عراق صدام حسین تصمیم گرفت به شهر حلبچه حمله شیمیایی کند و 3200 الی 5000 کرد را کشت و آمریکا فقط تماشاگر بود. اما، سه سال بعد آمریکا یکبار دیگر کردها را به شورش تشویق کرد تا در پایان جنگ خلیج به سقوط صدام کمک کنند، اما بار هم دخالت نکرد؛ زمانی که صدام قیام کردها را سرکوب نمود.
در عین حال، آمریکا در برخورد با قضیه کردها در ترکیه فقط نظارهگر است، چون با ترکیه همپیمان استراتژیک میباشد. یکبار دیگر هنگام سرکوب شورش پ.ک.ک توسط ترکیه، آمریکا سکوت کرد. سپس، کلینتون حتی برای دستگیری عبدالله اوجالان رهبر پ.ک.ک. در سال 1999 کمک اطلاعتی و دیپلماتیک کرد. در سال 2003، واشنگتن ناگهان حمایت از کردها را افزایش داد که در پی تهاجم آمریکا در آن سال به عراق بود و تنشها با ترکیه بر سر کردها نیز افزایش یافت. دولت بوش به کردهای عراق به عنوان شرکایی علیه رژیم صدام نگریست. بدین ترتیب کردهای عراق توانستند کنترل بیشتر شمال عراق را به دست بگیرند. واشنگتن به حمایت از مبارزه ترکیه علیه پ.ک.ک نیز ادامه داد.
در مورد رژیم بعثی در سوریه نیز باید گفت کردها را از حق استخدام، مالکیت، ازدواج رسمی یا مشارکت در انتخابات محروم کرد و آمریکا چشمان خود را بر این موارد بست. وقتی درگیری و بحران سوریه آغاز شد، اوضاع کاملا تغییر یافت. از آن زمان، نخبگان کُرد تصور میکنند از طریق آمریکا میتوانند به حقوقی دست بیابند که مدتی طولانی در انتظارش بودند. اما چنین نشد چون آنان فقط به نیابت از آمریکا جنگیدند. باز هم نادیده گرفته شدند و آمریکا باز هم آنان را استثمار کرد. اما، واقعیت عجیب این است کردها هرگز یاد نگرفتند از ابزار منافع آمریکا شدن خودداری کنند. رفتار عجیب و غریب کردها در برابر به فرصت طلبی آمریکا یکبار دیگر در بحران سوریه نمایان شد.