با مقایسه دو جامعه سنتی و مدرن میتوان به محاسن و معایب هر دو پی برد لذا نمیتوان هیچ کدام را به صورت مطلق رد یا یا تایید نمود. این در مورد جامعه کردی نیز صحت دارد. سرگرمی و تفریح سالم یکی از نیازهای اساسی هر جامعه است. در جامعه سنتی کردی به ویژه در روستاهای قدیم در اواخر فصل پاییز و به ویژه در فصل سرد زمستان، دورهمیهای بسیار صمیمانه اهالی روستا چنان گرمایی به محفلها میبخشید که سرمای سوزناک زمستان در نبود سوخت و هیزم کافی را از یاد میبرد.
یکی از عوامل مهم ایجاد دورهمی در آن دوره داستانسرایان سنتی و اکثرا پیرمردان و پیرزنان بودند. آنان با تعریف کردن قصه، داستان، سرگذشت و خاطره مخاطبان خود را چنان جذب میکردند که امروزه کمتر مجریای در برنامههای تلویزیونی یا رادیویی میتواند به پای آنان برسد. داستانهای بلند گاهی در بیش از ده قسمت به صورت شفاهی بیان میشد. این داستانها و یا خاطرات حول محورهایی مانند اخلاق، جنگاوری، کمک به همدیگر، مقاومت در برابر شرایط سخت زندگی و موفق شدن، امور روزانه روستائیان و درواقع مورد نیاز همه بود. بسیاری از نکات مطرح شده جنبه آموزشی و برای نسلهای جوان جنبه راهنمایی و دستورالعمل داشت. داستانسرایان در توصیف صحنهها چنان مهارت داشتند که مخاطب خود را در میدان احساس میکرد گویی شاهد و حاضر است.
یکی از نقش های مهم این دورهمیها انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر بود. اصالت فرهنگی از تمام ابعاد این رویدادهای فرهنگی میبارید. درواقع، پیرمردان و پیرزنان داستانسرا نقش صدا و سیما و همچنین فضای مجازی امروزی را ایفا میکردند اما تفاوتی اساسی بین هر دو دیده میشود: در دورهمیها روابط واقعی و صمیمانه بود، روابط اجتماعی قوی، براساس احترام به ویژه به بزرگسالان بود. اما آنچه در فضای مجازی به ویژه از طریق کانالهای ماهوارهای مخاطب را بمباران می کند، در بیشتر موارد مخاطب را شسشتوی مغزی قرار میدهد و از او فردی غیر از خود میسازد. متاسفانه تعداد داستانسرایان سنتی بسیار کم شده و با مرگ هر کدام شاهد مرگ تدریجی درخت تنومند فرهنگ شفاهی و اصیل میشویم. به نظر میرسد شبکههای کردی کنونی بهتر است به جای تمرکز بر برنامههای سیاستی و ایدئولوژیک حزبی، به ترویج فرهنگ واقعی کردی بپردازند که دورهمیهای سنتی داستانسرایان فقط بخشی از آن است. مرگ این افراد را میتوان مرگ صدا و سیمای واقعی مردمی کرد نامید.
صالح ج.