یکی از حقوق بنیادین بشر که در زمره حقوق فرهنگی قرار دارد، حق بر آموزش است. آموزش از آنجا اهمیت بسیار دارد که آینده جوامع را شکل داده و سنگ بنای تربیت نسل و رشد و نمو انسانهایی است که روزگاران آتی به دست آنها رقم خواهد خورد. لذا از طرفی هم حق انسانها آموختن است و هر کسی محق است تا حداقل، آموزشهای پایهای و اولیه را در بستری مناسب و رایگان دریافت کند و از سویی قدرتها تلاش میکنند تا با در دست گرفتن مجرای استراتژیک آموزش، بقای خود را تضمین نموده و استمرار بخشند. این امر در حکومتهای دارای مبانی عقیدتی یا ایدئولوژیک، اهمیتی دوچندان دارد. تا بتوانند مبانی حکمرانی خود را در ذهن فرزندان خود تثبیت نمایند.
حق بر تحصیل و آموزش چنانچه واضح است در اسناد حقوق بشری و بینالمللی بازتابهای زیادی داشته و مورد تأکید بسیار قرار گرفته است. درباره حق بر آموزش در اعلامیه جهانی حقوق بشر، بند 1 ماده 26 اذعان می کند: «آموزش و پرورش حق همگان است و این حق باید دست کم در دورههای ابتدایی و پایه رایگان و اجباری باشد». آرمان این ماده بهره بردن از آموزش برای رشد همهجانبه شخصیت انسان است. این حق در اسناد متعدد دیگری ذکر گردیده است. بهعنوان مثال، ماده 5 کنوانسیون عدم تبعیض در آموزش و پرورش در سال 1960 به این نکته اشاره میکند که آموزش باید موجب ترغیب و ترویج تفاهم، تسامح، دوستی بین ملتها، گروههای نژادی یا دینی باشد. ماده 13 میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز که در سال 1966 تصویب شده است، آموزش اجباری و رایگان را مورد تأکید قرار میدهد. اعلامیه حقوق بشر اسلامی که به وسیله سازمان کنفرانس اسلامی در سال 1990 در قاهره تصویب شده است نیز در ماده 9 بیان کرده است: «طلب علم یک فریضه است و آموزش یک امر واجب است بر جامعه و دولت. بر دولت لازم است که راهها و وسایل آن را فراهم نموده و متنوع بودن آن را به گونهای که مصلحت جامعه را برآورد تأمین نماید». لذا بار شدن این مسئولیت بر دوش دولتها وظیفه آنها را در صیانت از این حق مسلم دوچندان میکند. ماده 28 کنوانسیون حقوق کودک نیز بر این حق تأکید کرده است. کنوانسیون منع تبعیض در آموزش که در سال 1960 برقرار شده است در مواد اولیه خود بهدنبال منع تبعیض در حق تحصیل بوده که اقدامات ضد حقوق بشری گروههای تروریستی یا شبهنظامی، دلیلی آشکار بر دامن زدن به تبعیض در امر آموزش و محروم نمودن بسیاری از کودکان از تحصیل- این حق بنیادین و پر اهمیت- است.
با نظر به مطالب پیش گفته و با توجه به آنچه در گزارشها آمده است که گروه نیروهای دموکراتیک سوریه موسوم به «قسد» که از شبهنظامیان کُرد بوده و تحت حمایت نظامیان اشغالگر آمریکایی هستند در مناطق تحت کنترل خود در شمال شرق سوریه بیشتر مدارس دولتی را با زور سلاح به تصرف خود درآورده و اقدام به اخراج کادر آموزشی و محروم کردن دانش آموزان و دانشجویان از حق تحصیل کردهاند، تحلیل این واقعه از منظر حقوق بشر و نیز حقوق بینالملل آشکارا نشانگر نقض یک حق بنیادین و کلیدی است.
حق بر تحصیل از آنجا که سرچشمه و زیربنای بسیاری از حقوق معنوی و فکری انسان است، بسیار اهمیت دارد. اگر هر شخص یا گروه یا حکومتی به هر نحوی در استیفای این حق خلل ایجاد نماید مرتکب ظلم نابخشودنی در حق انسانها شده است. ممکن است اقدام این گروه شبهنظامی در تعطیل کردن مدارس، امری در راستای پاکسازی و تربیت نیرو با اهداف خود تلقی شود و اقدامی خلاف حق بر تحصیل شمرده نشود، اما باید گفت که بنا به بند 2 ماده 3 کنوانسیون حقوق کودک مصوب سال 1989 بر امر آموزش، وظیفه اصلی مراقبت و حمایت از کودک بر عهده دولتهای عضو قرار دارد. در نتیجه اقدام گروههای مسلح و معارضین با دول رسمی و شناخته شده سازمان ملل متحد در راستای ایجاد خلل در امر آموزش، خلاف حقوق بینالملل و حقوق بنیادین بشر محسوب میشود. از سویی چنانچه بیان شد، وظیفه دولتها تأمین راهها و وسایل برآورده شدن این حق است. مقابله دولتها با هرگونه تهدید نرمافزاری و سختافزاری برای ایجاد بستر مناسب برای استیفای حق بر تحصیل و آموزش و حراست از آن امری پسندیده بوده که همچنین نیازمند حمایت سازمانهای بینالمللی و نهادهای حقوق بشری است. برای تضمین رعایت این حق، سازمانهای بینالمللی از جله کارگزاران تخصصی سازمان ملل مانند یونسکو میکوشند تا این امر را به صورت موضوعی الزامی در آورند.
در مورد اقدام جدید ضد حقوق بشری ی.پ.گ نیز باید گفت این گروه که به نیروی زمینی آمریکا در سوریه و عامل سرقت نفت این کشور تبدیل شده است، بار دیگر وابسته بودن خود به خارج از سوریه و بازی در زمین قدرتهای اشغالگر را ثابت کرد. کودکان سوریه باید در مدارس رسمی دولت این کشور درس بخوانند و نه در مدارسی که ایدئولوژی منحط اوجالان را آموزش میدهند. دولت سوریه باید سریعتر این روند را متوقف نماید.