کشتی یکی از ورزش‌های اصیل ایرانی است و در خون رگ‌های همه اقوام ایرانی جریان دارد. کردها نیز به عنوان ایرانیان اصیل از این هنر ایرانی بی‌بهره نبوده‌اند و نیستند. این ورزش در کنار هنر ورزشی به یک روش و منش اخلاقی نیز تبدیل شده است. تعداد کسانی که که در دنیا کشتی‌گیر بوده و هستند و از قدرت بدنی فوق العاده‌ای برخوردارند کم نیست اما تعدادی کسانی که همانند پهلوان تختی در دل و جان مردم از هر قشر و طبقه‌ای محبوب هستند بسیار کم است و دلیل آن نیز نه فقط قدرت بدنی و فنون ورزشی بلکه اخلاق انسانی و خلق و خوی پهلوانی به معنای خضوع و فروتنی و انسانیت است. به همین خاطر است بسیاری از ورزشکارانی که حتی چندین دهه بعد از فوت پهلوان تختی چه بسا از لحاظ قدت بدنی از او قوی‌تر نیز هستند با شنیدن نام او احترام ویژه‌ای قائل میشوند و او را استاد خود می‌نامند.
یکی از کسانی که همیشه خود را شاگرد اخلاق و منش تختی می‌دانست و خود نیز تختی‌وار رفتار می‌کرد احمد افغان کشتی‌گیر کرد اهل ماکو در شمال استان آذربایجان غربی بود. پدر احمد یک روحانی مشهور به نام ملای روسور (سرخ‌ریش به سبب محاسن سرخ رنگ) بود. مادرش نیز خانه‌دار. احمد نیز همانند پدرش فردی دیندار و مقید به اصول دین و اخلاق بود. او از همان دوران کودکی به کشتی علاقه‌ای خاص نشان داد و در فضای ورزشی با کمترین امکانات در اوایل انقلاب در این شهرستان محروم آن دوره توانست با طی تمام مدارج لازم در ترکیب تیم ملی ایران در المپیک 1988 سئول در کره جنوبی جای بگیرد.
احمد افغان که تنها در همین المپیک و در کنار افرادی مانند امیررضا خادم در تیم ملی حضور داشت، در دور اول بر نتوبارتملی از کامرون با ضربه فنی پیروز شد. در دور دوم، ایگلسیاس از اسپانیا را در ۴۲-۵ دقیقه ضربه فنی کرد اما در دور سوم در برابر کریستوفررینکه از کانادا در وقت اضافی و در مقابل سوهبات از مغولستان آخرین رقیب خود حذف شد.
او پس از مدتی ازدواج کرد و برای کار کردن راهی آلمان شد. احمد علی‌رغم کار در آنجا هر سال به وطن خود نیز سفر می‌کرد. در یکی از دیدارهایش در ماکو و حین آموزش به علاقمندان به کشتی در سالن کشتی این شهر روی تشک سکته و در میانسالی فوت کرد.
متاسفانه این شخصیت ورزشی تقریبا ناشناخته مانده است و لازم است مسابقاتی ورزشی به نام او برگزار شود و ابعاد مختلف شخصیت ورزشی او بهتر شناسانده شود.
بنده نام احمد افغان را سالها پیش از پدرم شنیدم زمانی که پدرم در نوجوانی مشغول کسب و کار بود و اراذل مانع کسبش میشوند که با سر رسیدن احمد افغان و دوستان ورزشکارشان این اراذل پا به فرار میگذارند.
احمد افغان یک تختی دیگر بود که متاسفاته بی نام نشان جان به جان آفرین سپرد.
برای ساخت مقاله ایشان در دانشنامه ویکی‌پدیا نیاز به تاریخ دقیق فوت ایشان هست. لطفاً در مقاله این تاریخ را درج کرده و سپس مقاله ایشان را به روز کنید. با احترام