اخیراً یک فایل صوتی منتسب به آقای عدنان برزنجی در مورد «زبان کردی» منتشر شده است. آقای برزنجی که سعی دارند خود را فعال و «پژوهشگر زبان و ادبیات کردی» معرفی کنند و با توجه به موارد نادرست و ضد و نقیض در این سخنان، ذکر مواردی ضروری به نظر میرسد. او سخنانی در مورد وضعیت زبان کردی و چالشهای پیشروی آن بیان کرده است که نکات ذیل در مورد آن، قابل توجه است.
1. آقای برزنجی برای بیان بهتر سخنان خود ناچار میشود از کلمات فارسی استفاده نماید و این خود دلیلی بر عدم تسلط وی بر واژگان میباشد. زبانی که آقای برزنجی با آن حرف میزند ویژه منطقه اردلان سنندج است و برای بیشتر کردهای دیگر به ویژه کردهای خارج از این استان غیرقابل فهم میباشد. کردی اردلانی- برگرفته از زبان و نام امارت اردلان در دوران صفوی و قاجار- برای کردهای کرمانج و زازای ترکیه، سوریه، ایزدی کاملا غیرقابل فهم است. لذا بهتر است، این عنوان همانند هر عنوان آکادمیک دیگر به «پژوهشگر زبان و ادبیات کردی اردلانی» محدود می شد تا مرزبندی زبانی در حوزه تخصصی زبانشناسی حفظ شود.
2. آقای برزنجی برای «تقویت زبان اصلی» خواهان استفاده از واژگان «گویش ها و لهجهها» شده است. اما نمیگوید منظور از زبان اصلی چیست؟ نه آقای برزنجی و نه هیچ فرد دیگری نمیتواند مدعی شود و اثبات کند که «یک زبان اصلی کردی داریم و بقیه فرعی هستند». عنوان «زبان کردی» عنوانی سیاسی و با هدف ایجاد زبان واحد در کنار مفاهیمی مانند ملت و سرزمین برای مقاصد سیاسی استقلالطلبانه و جداییطلبانه است، چیزی که احزاب و گروههای سیاسی دنبال میکنند و برای این نیز کردی موسوم به سورانی را تقویت میکنند و با گویش و لهجه و گونه توصیف کردن بقیه زبانهای کردی و تقلیل آنها به گویش، در صدد توجیه و علمی نشان دادن آن با اظهارات افرادی «پژوهشگر» مانند آقای برزنجی هستند. با قاطعیت میتوان گفت آقای برزنجی هرگز حتی یکبار هم کتابی به زازاکی و یا کرمانجی نخوانده، اما در کمال خونسردی آنها را گویش و لهجه مینامد.
3. آقای برزنجی در ادامه از «زبان معیار و استاندارد» سخن میگویند. زبانی که با آن مینویسند. کدام زبان معیار است؟ کردی سورانی و کردی کرمانجی و کردی زازاکی و… اکنون مورد استفاده همه است. جالب اینجاست که آقای برزنجی بلافاصله به سوال بعدی پاسخ میدهد، چون میداند پاسخش در مورد زبان معیار، اشتباه بوده است. آیا فقط نوشتن، معیار «زبان» بودن است؟ البته که نه! بسیاری از زبانها در دنیای امروز وجود دارند و در طی قرنها وجود داشتهاند، اما هرگز مکتوب نبودهاند. قدمت کردی مکتوب به بعد از اسلام میرسد، پس آیا میتوان گفت از زمان آغاز نوشتن به کردی این زبان، جنبه زبان بودن به خود گرفته است؟ هورامی زبان رسمی و درباری امارت اردلان در طی چند صد سال بود، چرا نباید امروز نیز زبان باشد؟ کدام کرد کرمانج و زازا و سوران میتواند مدعی فهمیدن هورامی شود؟ مگر این که همانند یک زبان دیگر آن را فرا گیرد. پس سخن از زبان معیار در جایی که چندین زبان مختلف وجود دارند، غلط است. حتی اگر آنها پیشوند «کردی« داشته باشند.
4. آقای برزنجی به درستی میگوید «زبان کردی به ابزاری برای بعضی تبدیل شده تا برای خود نام و شهرت کسب کنند…» و به نظر میرسد متاسفانه خود نیز در این دام افتاده است. آقای برزنجی در مورد ضرورت داشتن «تخصص» برای افراد فعال در حوزه «زبان کردی» سخن میگوید، سخنی درست و بجا که البته شامل حال خود ایشان نیز میشود. حداقل اظهارات وی در این فایل صوتی نشان میدهد که گاهی از سادهترین موضوعات مرتبط با «زبان» کردی مطلع نیست. تفاوتهای زازاکی و کردی اردلانی در حد زبان آلمانی و اسپانیایی است. تفاوتهای کرمانجی با هورامی در حد تفاوت ترکی با فارسی است. دستور کردی سورانی به فارسی بیشتر نزدیک است تا به کرمانجی و….
5. آقای برزنجی در مورد «یکدست کردن منابع» حرف میزند. کدام منابع؟ نبود منبع علمی بزرگترین معضل زبان و ادبیات کردی است. «منابع» موجود نیز بهجز موارد معدود، سیاستزده و حزبیاند و علمی نیستند.
6. اظهارات آقای برزنجی در مورد «نداشتن انتظار از دولت» برای تحقیق علمی و فراهم کردن زمینه لازم برای رشد زبان کردی این حس را القا میکند که وی «به فرموده» این سخنان را تنظیم کرده است. پس آیا باید از احزاب و گروههای مسلح انتظار داشت؟ اگر مردم از دولت انتظار کمک در این زمینه نداشته باشند، پس باید به کجا مراجعه نمایند؟ اصولا تدریس زبان کردی در دانشگاهها و آموزشگاهها، با حمایت مالی و معنوی دولت بوده یا احزاب سیاسی؟
7. آقای برزنجی از ضرورت «تحقیق در حوزه زبان و ادبیات کردی» حرف میزند. ای کاش قبل از این سخنان، در مورد پاسخ سوالات تحقیق میکردند و بدون مطالعه پاسخ نمیدادند. در این اظهارات حتی در یک مورد به منبع اشاره نمیشود. ما صرفا همان سخنان بدون سند و احساسی را میشنویم که نشاندهنده فقدان دانش کافی گوینده است. وی هورامی را گویش مینامد، اما بدون ذکر دلیل علمی، اینگونه سخن گفتن، صحیح نیست. در اظهاراتی مضحک، وی تعداد کم سخنوران زبان هورامی را دلیلی برای عدم توجه به آن توجیه میکند! اگر تعداد متکلمان یک زبان کم بود، باید دچار بیتوجهی شود؟ ملاک توجه، صرفا زبان بودن یک زبان و نقش آن در انتقال مفهوم و ادبیات و تاریخ است، نه تعداد سخنوران.
8. هورامی به عنوان زبانی مهم از خانواده زبانهای ایرانی حامل بخش مهمی از فرهنگ ایرانی است و نمیتوان با توجیه کم بودن تعداد سخنوران مانع رشد آن شد، کاری که حکومت اقلیم کردستان علیه هورامی میکند. برای درک تفاوتهای بنیادین هورامی به کردی بهتر است به تحقیقات دیوید مک کنزی محقق بسیار برجسته زبان های ایرانی مراجعه کرد که چگونه بر ادعای «یکی بودن زبان کردی» ناسیونالیستهای کُرد خط بطلان میکشد.
9. آقای برزنجی در مورد دلایل شکلگیری زبان کردی به «قیام شیخ سعید نورسی» اشاره می کند. این ادعا جعل تاریخ است و صدق ادعای گوینده را زیر سوال میبرد. نورسی یک رهبر در یک طریقت مذهبی بود و هرگز هیچ قیامی را رهبری نکرد. امروز هم مریدان کرد و ترک در ترکیه آثارش دینیاش را مورد احترام قرار میدهند و البته تمام آثارش را به ترکی نوشت. هنگامی که گلادسون از وزرای انگلیس مجلس عوام آن کشور نام سعید نورسی را آورد، قرآن را بلند کرد و گفت تا زمانی که مریدان این فرد و این کتاب وجود داشته باشند نمیتوانیم بر مسلمانان حکومت کنیم، این نشان میدهد او رهبری دینی برای اسلام است و محبوب همه مسلمانان. گلادسون نگفت «این فرد کرد است»، بلکه گفت «این فرد رهبر دینی است». سعید نورسی هرگز نه به کردی نوشت و نه خواهان حقوق ویژه آن هم بر پایه جعل تاریخ برای کردها شد. او بر اسلام تاکید و تمام عمر خود را صرف اسلام و مسلمین کرد.
10. قیام شیخ سعید پیران هم برای احیای خلافت عثمانی بود نه زبان کردی، بهتر است آقای برزنجی کتاب «قیام شیخ سعید پیران» ترجمه ابراهیم یونسی را بخواند و بداند انگلیس برای فشار بر ترکیه جهت دست کشیدن از موصل چگونه شیخ سعید را تحریک کرد تا خواهان احیای خلافت علیه جمهوری کمالیستی شود. همه این اهداف، سیاسی بودند و به نوعی توسط انگلستان حمایت میشدند و هدف فرهنگی و زبانی نداشتند.
11. نکته مضحک بعدی این است که برزنجی در کمال تعجب «پ.ک.ک را عامل رشد زبان کردی» معرفی میکند! ارتباط یک گروه تروریستی با زبان کردی، چیست؟ هر کودکی نیز در ترکیه میداند زبان رسمی پ.ک.ک ترکی است. همه میدانیم حتی امروز رهبران پ.ک.ک مانند مصطفی کاراسو و دوران کالکان و رهبران ه.د.پ. مانند صلاحالدین دمیرتاش و لیلا گوون و… حتی یک جمله هم به کردی نمیدانند. آقای برزنجی اداره خودگردان شمال سوریه را «نیمچه دولت کرد در روژاوای کردستان» و موثر بر رشد زبان کردی میداند و آن را «کیان سیاسی» میداند. کدام کیان سیاسی؟ کیانی که با یک پیام توئیتری دونالد ترامپ نابود میشود؟ کیانی که به نیروی زمینی آمریکا تبدیل شد؟ کیانی که دهها گزارش بینالمللی در مورد نقض حقوق بشر توسط آن منتشر شده است؟ کیانی که به پ.ک.ک وابسته است و به آن افتخار میکند؟
12. آقای برزنجی، قاضی محمد را از عوامل رشد زبان کردی معرفی میکند! قاضی محمد اصالتا تبعه گرجستان بوده و سپس مسلمان شده است. استالین نیز در اصل گرجستانی بود. دوره جمهوری 11 ماهه مهاباد نیز در دوران استالین بود. در دوره قاضی محمد شوروی دستگاه چاپ برای نشر روزنامه و با هدف تبلیغ کمونیسم به مهاباد آورد و موفق نشد. ماموستا هژار و ماموستا هیمن دو شاعر جوان دوران قاضی هستند. ماموستا هژار در دوره جمهوری اسلامی عضو فرهنگستان زبان فارسی آن شد. ماموستا هیمن نیز کارمند موسسه صلاحالدین ایوبی و مسئول نشریه سروه در دوران جمهوری اسلامی بود. هر دو با کمک جمهوری اسلامی به زبان کردی خدمات فراوانی کردند. یعنی دولت ایران، طبق قانون اساسی کشور به رشد زبان کردی کمک کرد. اما آقای برزنجی مدعی هستند نباید به کمک دولت امیدوار بود!
13. آقای برزنجی سورانی را زبان ادبی و میانی معرفی میکند در حالی که در اقلیم کردستان نیز دانشجویان دانشگاه اربیل نوشتن به عربی و انگلیسی را به سورانی ترجیح میدهند و بارها مقامات نیز از این موضوع اظهار نگرانی کردهاند. در دانشگاههای منطقه بادینان نیز زبان عربی حاکم است. این چه زبان ادبی است که دانشجویان نیز به آن اقبال نشان نمیدهند؟
پایان: این ایرادات در سخنان یک کارشناس(آقای برزنجی)، نشان از سطح دانش ایشان و یا اغراض دیگری دارد که دیدبان در مورد آنها قضاوت نمیکند. اما این متن میتوانست بسیار طولانی باشد. ما منتظر پاسخ احتمالی آقای برزنجی هستیم و از تضارب آرا استقبال میکنیم.
بیژن اشتری