مارتین وانبرویینسن، کردشناس، که چندین کتاب در مورد کردها منتشر کرده، در کتاب «جامعهشناسی مردم کرد؛ آغا، شیخ و دولت» (ترجمه ابراهیم یونسی) به بررسی وضعیت جامعه کُرد پرداخته و قبیلهگرایی و عشیرهگرایی سران کُرد را یکی از عوامل مهم و مانع رشد و توسعه جامعه کردی میداند. این نویسنده در صفحه 51 خود به بررسی وضعیت کردهای ترکیه پس از کودتای دهه شصت میلادی میپردازد و با اشاره به تحولات پس از آن مینویسد:
«مهاجرت از روستاها به شهرهای بزرگ غرب ترکیه بسیاری از کردها را از تفاوتهای فرهنگی بین بخشهای شرقی و غربی ترکیه و توسعه اقتصادی بسیار نابرابر این دو آگاه کرد. افزون بر این، شمار متزایدی از جوانان کُرد امکان اشتغال و تحصیل یافتند و به سیاست گراییدند. در سال 1961 ترکیه صاحب قانون اساسی جدیدی شد که آزادیهای سیاسی را در مقیاس بی سابقهای مجاز میشمرد. حزب سوسیالیستی به نام «حزب کارگران ترکیه» تاسیس شد و توجه خود را به عقبماندگی شرق ترکیه معطوف داشت. این حزب هواخواهان زیادی در میان کردهای تحصیلکرده یافت و یکی از منابعی بود که فعالیتهای آتی کردها از آن نشات گرفت. منبع دیگر، حزب مخفی دموکرات کردستان ترکیه بود که خاستگاه اشرافی داشت و زیر نفوذ بارزانی بود».
نویسنده در ادامه میافزاید:
«در حوالی پایان دهه، هر دو جریان ناچار شدند فعالیت مخفی کنند و سرانجام به کردستان عراق فرار کردند تا بتوانند برای عملیات چریکی علیه ترکیه آماده شوند اما ملامصطفی بارزانی این را خطری برای موقعیت شخصی خود میدید لذا دو تن از رهبران حزب رقیب خود یعنی حزب کارگران را به قتل رساند و این امر زمینهساز بیاعتمادی به بارزانی در تمام سالهای بعد شد».
«وان برویین سن» سرکوب هرگونه خواستههای مشروع کردها توسط ترکیه را عامل مهمی میداند که سبب شد تا گروههای کرد در آن کشور به تدریج خواستههای رادیکال مطرح کنند. این امر راه را برای خشونت فراهم کرد که از جمله آن میتوان به توسل پ.ک.ک به خشونتهای بیسابقه دانست.