بسترهای ظهور قربانیانی همچون زینب جلالیان

دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، همواره معتقد بوده است که پرونده زینب جلالیان، زندانی امنیتی و ضو گروه تروریستی پژاک- پ.ک.ک، به دلیل جنجال‌سازی رسانه‌های حامی پژاک و مدعیان دروغ حقوق بشر، از مسیر حقوقی خود خارج شده و این گروه و افراد وابسته به آن، خواهان بدتر شدن اوضاع هستند و در تمام این مدت، حتی عکس‌های زینب جلالیان را نیز سانسور/ جعل کردند تا به دروغ از او یک فعال مدنی بسازند. غافل از آنکه زینب، عضو مسلح یک گروه تروریستی است که سابقه عملیات تروریستی علیه غیرنظامیان، کودک‌ربایی، اخاذی و قاچاق مواد مخدر را در کارنامه سیاه خود دارد. رسانه‌های حامی پژاک و مدعیان دروغ حقوق بشر، در این فقره بسیار مقصر هستند، زیرا در این جعل و تحریف همراه رسانه‌های سخیف و زردی مانند خبرگزاری فرات بودند و عکس‌های جعلی زینب را بارها بازنشر کردند. البته خبرگزاری فرات، رویه غلط خود را اصلاح کرده و دیگر عکس‌های جعلی زینب را منتشر نمی‌کند.

بیشتر بخوانید: پرونده ویژه دیدبان حقوق بشر کردستان ایران در مورد زینب جلالیان

اما در ماجرای زینب جلالیان و ظهور پدیده‌های تلخی مانند او که نشان از قربانی شدن یک انسان در مسلخ پژاک دارد، درس‌ها و نکته‌هایی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد تا دیگر شاهد کودک‌سربازان در پژاک و پ.ک.ک نباشیم.

1. زینب، قربانی است؛ قربانی توسعه‌نیافتگی تاریخی مناطق مرزی و کردنشین ایران! قربانی نگاه امنیت‌محور به کردها در طول تاریخ! قربانی فعالیت مسلحانه و تروریستی گروه‌هایی مانند پژاک و پ.ک.ک! قربانی سیاست کثیف استفاده از کودکان به‌عنوان سرباز در این گروه‌های فرقه‌ای و تروریستی. آنان که از زینب تمجید می‌کنند، دشمن او هستند! آنان که برای زینب ویژه‌نامه منتشر می‌کنند و متون فلسفی- حماسی- احساسی می‌نویسند، می‌خواهند زینب قربانی شود و بمیرد (بیش از این)، تا برای خود شهرت فعال حقوق بشری دست‌وپا کنند. آنها نگران زینب نیستند، که اگر بودند ابتدا باید سراغ پژاک می‌رفتند و می‌پرسیدند چرا یک کودک را در فعالیت تروریستی به کار گرفتی؟ چرا کودکان کُرد را می‌ربایی و آنها را به قاچاقچی مواد مخدر در مناطق مرزی تبدیل می‌کنی؟ چرا باید کردهای ایران، قربانی جنگ پ.ک.ک و ترکیه شوند؟ حتی اگر ادعای پژاک مبنی بر عضویت داوطلبانه وی در این گروه تروریستی را بپذیریم، زینب در مقطع عضویت، ۱۴ سال داشته و یک کودک بوده است. پس نمی‌توان ورود وی به پ.ک.ک را آگاهانه دانست. از طرفی ساختار سازمانی پ.ک.ک به گونه‌ای است که افراد حاضر در آن، تحت تعلیمات کنترل ذهن قرار می‌گیرند. پس این مدعیان و نویسندگان ویژه‌نامه‌ها از کدام مقاومت آگاهانه و مسیر مبارزه سخن می‌گویند؟! آنها چرا در مورد ماهیت تروریستی پژاک، ویژه‌نامه منتشر نمی‌کنند؟

2. این فعالان مثلا حقوق بشری در ویژه‌نامه‌هایشان، در پی قهرمان‌سازی از زینب هستند. او قربانی است، نه قهرمان. تمجید غلو شده از او، وی و همفکرانش را به این نتیجه می‌رساند که تروریسم، فعالیت مسلحانه، اخاذی، قتل کولبر و …. صحیح است. اما کیست که نداند راه‌حل توسعه کردستانات ایران، توسعه است و مقابله با همین فعالیت‌های مسلحانه؟ آنان که مدعی بودند زینب کرونا گرفته، در حقیقت در پی صحت این خبرِ دروغ بودند تا باز برنامه جدیدی به هزینه زینب، تشکیل دهند و خود را نگران وضعیت حقوق بشر در مناطق کردنشین ایران جا بزنند. اما یک بار به این سوال پاسخ ندادند که با عضو مسلح یک گروه تروریستی و مافیایی، باید چه برخوردی کرد؟ زینب، در زندان در حال گذراندن دوران محکومیت خود است، هرچند تلخ، اما اگر مدعیان دروغین حقوق بشر بگذارند، بدون دردسر! دیدبان حقوق بشر کردستان ایران بارها اعلام کرد که در پی بررسی حقوقی و نه سیاسی- امنیتی این پرونده است و اگر مدعیان دروغین بگذارند، رایزنی خواهد کرد تا زینب حتی از مرخصی نیز بهره‌مند شود. اما وقتی پرونده حالت امنیتی به خود می‌گیرد و عده‌ای بیرون از زندان برای زینب و به کام خود نامه جعل می‌کنند و اخبار دروغ منتشر می‌کنند، پیگیری حقوقی پرونده دشوار می‌شود.

3. زینب، سمبل مقاومت نیست! سمبل سکوت در برابر اقدامات تروریستی است. کدام مدعی حقوق بشر تاکنون از اثرات کودک‌سربازی بر روح و روان زینب نوشته است؟ کدام فعال حقوق بشر در مورد اقدامات تروریستی پژاک، سخن گفته است؟ درست است که زینب جلالیان و دیگر اعضای پ.ک.ک و پژاک وارد یک گروه شبه نظامی ‌شده‌اند که ماهیت تروریستی دارد و در لیست سیاه گروه‌های تروریستی اتحادیه اروپا، آمریکا، ترکیه و ایران قرار دارد، اما نباید فراموش کرد که خود زینب جلالیان یک قربانی است. قربانی آدم‌ربایی، ساختار فرقه‌گرا و اقتدارگرا و زن‌ستیز پ.ک.ک و پژاک که ذهن اعضا را برای قتل و ترور و دیگری‌سازی از افراد، آماده کرده است. پ.ک.ک و پژاک، فقط به جنازه و عکس نیروی کشته شده خود نیازمند است تا ادعای مبارزه و مظلومیت کند. آنها با همکاری سازمان‌های به‌اصطلاح حقوق بشری فقط در پی جعل حقیقت و اشاعه دروغ در مورد حقوق بشر برای اخاذی و کسب ثروت و شهرت هستند و از استخوان قربانیان خود نیز بهره‌کشی می‌کنند. هنوز مشخص نیست که چرا زینب جلالیان با سطح سواد اندک، باید به اصرار برخی فعالان حقوق بشر که هیچ توجهی به حقوق زنان و نقض حقوق بشر توسط گروه پژاک ندارند، یک فعال مدنی جلوه داده شود. احتمالاً زینب باید بیش از این قربانی شود، تا عده‌ای به نام حقوق بشر و حقوق کردها، کاسبی کنند. همه هشتگ‌بازی‌ها و طوفان‌های توئیتری با کمک ربات‌های توئیتری، برای این نیست که یاد زینب گرامی داشته شود، برای این است که عده‌ای خود را فعال حقوق بشر جا بزنند و از نهادهای مختلف بودجه و پول برای خود دست‌وپا کنند.

4. مهمترین بستر پدیده زینب جلالیان، تلاش عده‌ای برای قهرمان‌سازی دروغین از یک زن کُرد و در نهایت قربانی کردن او برای مطامع مادی خویش است. این مرتبه اول نیست و دفعه آخر هم نخواهد بود. کاسبی با حقوق بشر، تمامی ندارد…

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید