یورگن. و، عضو سابق شاخه نظامی پ.ک.ک در سوریه /ترجمه از آلمانی: دیدبان حقوق بشر کردستان ایران
در این مقاله به چند دلیل ساده و واضح استدلال خواهم کرد مجموعه محصور کردی در شمال شرق سوریه مورد استقبال قرار نگرفت، چون خواستههای پ.ی.د./ی.پ.گ. برای تبدیل بخش بزرگی از کشور به یک دولت کنفدرال و تلاش برای ضمیمه کردن خاک سوریه اقداماتی نامشروع و غیردموکراتیک هستند و میتواند به بیثباتی بزرگی منجر شود. باید بگویم اینها تنها دلایل مخالفت با مجموعه محصور کردی نیست، بلکه فقط چند مورد از دهها دلیل است که به ذهنام خطور میکند و میتواند برای خواننده بدون پیشینه سیاسی به آسانی قابل درک باشد.
1-کردها در مناطقی که تلاش میکنند آنها را ضمیمه نمایند، در اکثریت نیستند.
به عنوان مثال به استان حسکه نگاه کنیم که پ.ی.د. و شاخه مسلح آن این شهر را به عنوان یک ایالت فدرال کُرد اعلام کردهاند. شهر حسکه موزائیک مسیحیان آشوری، ارامنه، ترکمنها، کردها و اعراب بدوی است. فقط 40% جمعیت یک و نیم میلیونی شهر حسکه کرد هستند. بقیه بخشهای این استان حتی تعداد کمتری کرد دارد. قرار دادن بقیه اقوام تحت حاکمیت قوم اقلیت یعنی برنامه برای سرکوب؛ حتی اگر برای جامعه چندفرهنگی نیز تبلیغ کنند. نباید فراموش کنیم این حزب به پ.ک.ک وابسته است که در طی 40 سال در ترکیه به دنبال جداییطلبی است.
همچنین، جمعیت حسکه تحت تاثیر مهاجرت غیرقانونی کردها از ترکیه نیز شدیدا تغییر کرده است. مهاجرت کردها به سوریه در سالهای 1920 میلادی آغاز شد و در چندین موج صورت گرفت و این پس از شکست چندین قیام کرد در ترکیه و قیامهای آنان در سراسر قرن بیستم بود.
مهاجران غیرقانونی کرد که بیشتر در شمال سوریه مستقر شدند و نتوانستند اقامت خود قبل از سال 1945 را ثابت نمایند، وقتی حق تابعیت سوری به آنان داده نشد اعتراض کردند. به هیچ یک از پناهندگان فلسطینی، سومالیایی یا عراقی هر چند هم اقامت بلندمدت داشته باشد در سوریه حق تابعیت داده نشده است. علیرغم این، بشار اسد رئیس جمهور سوریه در سال 2011 حق تابعیت سوریه را به 150 هزار کُرد داد. این نیز مانع نشد تا ی.پ.گ. ادعا نکند هدف بشار اسد از اعطای تابعیت، ممانعت از مخالفت کردها با دولت مشروع سوریه است.
2-دیگر اقلیتها و اقلیت کرد نمیتوانند با ایدئولوژی اوجالان زندگی کنند
پ.ی.د./نیروی سوریه دموکراتیک به هر جا که میروند، ایدئولوژی رادیکال و پرستش یک رهبر خودکامه را تبلیغ میکنند. چون این حزب به پ.ک.ک وابسته است، ایدئولوژی خود را بر مردم مناطقی که اشغال میکند تحمیل مینماید. در همه مدارس، ادارات و حتی بیمارستانها پوسترهای رهبر زندانی پ.ک.ک دیده میشود.هر فرد غیرنظامیای که بخواهد در ادارهای کار کند باید آموزش ایدئولوژیک ببیند.
بایستی گفت همه کردها طرفدار این ایدئولوژی نیستند. تعداد زیادی از کردها دولت مشروع سوریه و سیستم قدیم را ترجیح میدهند. گروهی نیز طرفدار انجمن میهنی کردهای سوریه یا حزب دموکرات کردستان سوریه هستند که به احزاب کرد عراق وابستهاند. زندگی با ایدئولوژی اوجالان برای اکثریت اعراب و مسیحیان سوریه قابلقبول نیست چون در طی قرنها با فرهنگ خود زندگی کردهاند. اعراب در طی قرنها در طول تاریخ زندگی قبیلهای داشتهاند لذا نمیتوان انتظار داشت این ایدئولوژی را که قبیلهگرایی را رد میکند به آسانی قبول کنند.
3-تهدید پاکسازی قومی
چون در مناطقی که پ.ی.د./نیروی سوریه دموکراتیک در تلاش برای ضمیمه کردن هستند، کردها در اکثریت نیستند، لذا در سالهای گذشته آشکار شده این نیرو در تلاش برای تغییر بافت جمعیتی منطقه، پاکسازی قومی میکند. تهدید عمده برای ادعاهای قوم-محور بر سر این مناطق دیگر اقلیتهای بزرگ، اعراب و آشوریان مسیحی هستند.
عفو بینالملل در گزارشی 38 صفحهای با عنوان “جابجایی اجباری و تخریب در شمال سوریه: مردم جایی برای رفتن ندارند” ادعاهای اخراج اجباری اعراب و ترکمنها و تخریب خانه و اموالشان را ارائه میکند. عفو بینالملل مینویسد: “در همان موارد تمام روستاها ویران شدهاند و این ظاهرا به خاطر انتقام از حمایت تصوری اعراب یا ترکمنها از گروههایی بود که خود را دولت اسلامی مینامند. روستائیان گفتند از آنان خواسته شد از محل تیررس دور شوند و احشام آنان هدف قرار گرفت. عفو بین الملل از تصاویر ماهواره ای و ویدئوها برای تایید ادعای آنان استفاده کرد.
به عنوان نمونه، در روستای عرب نشین الحسینیه در نزدیکی تل حمیس فقط یک خانه ویران نشده بود. ساکنان آن گفتند ی.پ.گ. در ماه فوریه روستایشان را با خاک یکسان کرده است. مردم محلی روستای رانین در نزدیکی تل ابیض نیز گفتند ی.پ.گ. تهدید کرده اگر روستا را ترک نکنند هدف گلوله قرار خواهند گرفت. یکی از ساکنان گفت: “به ما گفتند باید برویم در غیر این صورت به ائتلاف آمریکایی خواهیم گفت اینجا تروریستها مستقر اند و لذا ما و خانواده ما را هدف قرار خواهند داد. در رانین که تعدادی از مردم با داعش بودند مشکلات زیادی وجود داشت اما به مار ربطی نداشت.” در مورد تهدیدهای گزارش شده ی.پ.گ. برای دعوت از ائتلاف جهت هدف قرار دادند در سراسر گزارش وجود دارد.
4-منابع باید بین همه سوریها تقسیم گردد
اگر به منابع سوریه دقت کنیم، مناطق تحت کنترل نیروی سوریه دموکراتیک غنیترین مناطق هستند. قبل از جنگ 43 درصد کل گندم سوریه فقط در استان حسکه تولید میشد. همان طور که میتوانید در نقشه زیر ببینید، بزرگترین ذخائر نفتی سوریه در مناطق تحت کنترل نیروی سوریه دموکراتیک قرار دارند. منابع نفتی در دیرالزور در شرق سوریه و نزدیکی مرز با عراق و حسکه در شمال شرق قرار دارند.
تقسیم کردن کشور به معنای تقسیم نابرابر منابع نفتی و کشاورزی خواهد بود. در حالی که گرسنگی مردم سوریه تیتر اخبار است، در مورد گرسنگی بیشتر ناشی از فدرالی کردن سوریه برای نسلهای آتی کمتر بحث میشود. به جای آن، مشوقان فدرالیسم در این مورد بحث میکنند چگونه منابع مشترک 23 میلیون نفر در اختیار یک و نیم میلیون نفر قرار گیرد.
سوال برانگیز است پ.ی.د. – که فقط برای کردها دست به کار شد – در طی چند سال گذشته چگونه سیاستاش را به برنامه چند قومی تبدیل نمود. شاید با هدف انضمام مناطق ثروتمند مانند دیرالزور است که با اکثریت عرب و اقلیت کرد هستند اما نفت در آنجاست.
5-منطقه کردی در سوریه سبب بی ثباتی منطقهای میگردد
وجود یک منطقه کردی در شمال سوریه تهدیدی برای امنیت جهان و عامل بیثباتی منطقهای خواهد بود. چون اکثریت مردم سوریه و حکومت آن کشور با ضمیمه شدن خاک خود به منطقه کردی مخالف هستند، لذا پ.ی.د. نخواهد توانست از طریق ابزار قانونی به فدرالیسم خود دست پیدا کند. تنها گزینه برای پ.ی.د/ی.پ.گ. توسل به زور است. این زور ممکن است با حمایت هوایی آمریکا و حمله نیروهای ویژه باشد و این نیز نقض قوانین بینالمللی است.
گرایش طبیعی دولتها، رسانههای خبری و تحلیلگران این است بر بحران امروز و آشناترین تهدید تمرکز کنند. در مورد سوریه، مسئله حملات ترکیه به مجموعههای محصور کردی مهمترین بحران است و آشناترین تهدید نیز بازظهور داعش است. تهدیدی که تا حدی نیز در شمال سوریه و عراق در حال تحقق میباشد.
در مورد چشمانداز بلندمدت بیثباتی، افراطیگرایی، تروریسم و درگیریهای داخلی کمتر بحث میشود. وقتی چنین بحثی نیز میشود بیشتر به صورت سطحی و مانند آتشبس یا مذاکرات صلح است که حتی ممکن است پایانی موقت برای درگیری باشد یا نباشد و سبب بهبود ثبات شود یا نشود.
اما واقعیت ترسناک این است سوریه را میتوان نمونهای از “جنگهای ناکام دولتی” خواند. میراث جنگ کنونی میتواند برای کردها تراژیک باشد، درواقع هیچ امکانی وجود ندارد سوریه بتواند به عنوان یک دولت فدرال باثبات یا مسالمتآمیز در سالهای آینده ظاهر شود و چنین چیزی حتما منبع تنش و درگیری در منطقه خواهد بود. همچنین، طنابکشی بین قدرتهای مختلف بینالمللی به درد و رنج مردم سوریه پایان نخواهد داد و به موفقیت نیروی سوریه دموکراتیک در بلندمدت نیز منجر نخواهد شد. بیشتر قدرتهای بینالمللی اکنون در سوریه جولان میدهند. آمریکا از نیروی سوریه دموکراتیک تحت کنترل کردها حمایت میکند و روسیه نیز برای حفظ آتش بس در شمال شرق سوریه همراه ترکیه گشت زنی میکند و دولت مشروع سوریه نیز با شورشیان مورد حمایت ترکیه میجنگد و گروههای مورد حمایت ایران نیز تلاش میکنند مانع بازظهور داعش گردند. داعش نیز از این فرصت برای بازظهور سواستفاده میکند.
با این که اسرائیل به صورت فعال از نیروی سوریه دموکراتیک حمایت نمیکند، مسلما یکی از خطرناکترین طرفها در سوریه است. قصد براندازی دولت مشروع سوریه را دارد و امیدوار است کردها به عنوان رقیبی آتی برای جمهوری اسلامی در سوریه در صحنه بمانند. اسرائیل امیدوار است یک بلوک سنی قوی در منطقه دسترسی ایران به سوریه و مقاومت لبنان علیه تهاجمات اسرائیل را کاهش خواهد داد.
اسرائیل عامل نفوذ و هژمونی آمریکا در منطقه است. تقویت اسرائیل در منطقه تقویت آمریکاست. با افزایش نفوذ آمریکا، نفوذ امارات، قطر و عربستان نیز افزایش مییابد و در عین حال نفوذ روسیه را کاهش میدهد. میتواند به تشدید تنش برای توازن قدرت با تمام نتایج وحشتناک ممکن در دنیا منجر شود.
6-جنبشهای جداییطلب کرد از وجود آن سود میبرند
پ.ی.د./نیروی سوریه دموکراتیک به پ.ک.ک وابسته است که در سطح جهانی در لیست تروریستی قرار دارد. پ.ک.ک در طی چهل سال گذشته یک جنگ چریکی جداییطلبانه به راه انداخته است که سبب مرگ هزاران نفر شده است. پ.ک.ک شاخههای مختلف برای چند کشوری دارد که اقلیت کرد در آن زندگی میکنند. حزب راهکار دموکراتیک کردستان در سال 2002 برای کردهای عراق تاسیس شد. این حزب در انتخابات 2005 و 2009 اقلیم کردستان برای پارلمان شرکت کرد اما هیچ کرسیای کسب ننمود. چون این حزب سبب ناآرامی شد، لذا حزب دموکرات کردستان (پارتی) دفاتر آن را بست و فعالیت آن را ممنوع کرد. اما حزب راهکار هرگز مانند دیگر هم شاخههای خود موفق نبود.
پژاک شاخه پ.ک.ک برای ایران است. از سال 2004 حملات مسلحانه علیه ایران را آغاز کرد اما در سال 2011 در سطح حملات گسترده به آن پایان داد. حملات آن در استان کردستان و دیگر استانهای کردنشین ایران صورت گرفت. این درگیریها سبب تلفات در هر دو طرف شده است.
اگر به پ.ک.ک اجازه داده شود به صورت قانونی در شمال شرق سوریه حکومت کند، احتمال دارد درگیریهای مسلحانه آن در ترکیه و ایران ادامه یابد و سبب تلفات بیشتر گردد.
7-پ.ی.د./نیروی سوریه دموکراتیک آن طور که خود تبلیغ میکنند «دموکراتیک» نیستند
با این که کردها برای کنفدرالیسم دموکراتیک برنامهای طرح کردهاند که در نگاه اول برنامهای بزرگ برای برابری، دموکراسی و صلح در منطقه به نظر میرسد، اما آنچه به نظر میرسد با واقعیت یکی نیست. مفاهیمی بزرگ مانند برابری جنسیتی، سکولاریسم، انقلاب، انسانگرایی، اخلاق همه و همه بارها تکرار میشود تا تصویر تهدیدهای تروریستی این گروه را بپوشاند. زمانی میتوان به حامیان این گروه حق داد که گزارش نقض حقوق بشر توسط پ.ک.ک منتشر نشود یعنی کاری که هنوز هم ادامه میدهد، به مخالفان کرد و مردمم غیرکرد یعنی اعراب و ترکمنهای شمال سوریه حمله نکند، – که در قسمتهای قبلی اشاره کردم.
حتی گزارشهای انجمن میهنی کردهای سوریه که مرکب از تعدادی احزاب کرد سوریه و خواهان حقوق کردهاست نشان میدهد تا چه حد پ.ی.د./نیروی سوریه دموکراتیک به ویژه علیه کردها دست به اقدامات ضددموکراتیک و ضدبشری میزند. ربودن کردهای مخالف برای پ.ی.د. به یک عادت تبدیل شده است. به عنوان مثال در نهم فوریه سال گذشته فادی ماری از “جنبش آینده” و عضو “انجمن میهنی” را در جاده قامیشلو-معبده در شمال شرق سوریه ربود. سایت رسمی این گروه نشان میدهد فقط بین 14 تا 16 مارس 2017 بیش از بیست دفتر “توسط نیروهای پ.ی.د. به آتش کشیده یا تخریب و یا پلمب شده است”. ابراهیم برو از سران ارشد انجمن میهنی با زور از شمال سوریه اخراج و به “تکه تکه شدن” در صورت برگشت تهدید شد. آیا کسی فکر میکند این اقدامات پ.ی.د./ی.پ.گ. با دموکراسی تدریجی ارتباط دارد؟