نوشتهی: هدویگ کویجپرز / ترجمهی دیدبان حقوق بشر کردستان ایران
از زمان جنبش کیبوتس در اوایل قرن بیستم، و نوشتههای مورای بوکچین و نفوذ او در محافل چپگرا از دهه شصت میلادی تاکنون، کمونیسم آنارشیست اولیه صهیونیست به میراثی تبدیل شده که به جنبش آنتی فا در غرب و حزب کارگران کردستان (پ ک ک) در خاورمیانه الهام بخشید و امروز هر دو را در جنگ سوریه متحد کرده است.
ایدئولوژی بوکچین
ارتباط ایدئولوژیکی که زنجیره بین جنبش اشغال وال استریت، جنبش آنتی فا که اعتراضات “جان سیاهان ارزش دارد” را در سراسر آمریکا به نفع خود بهره برداری میکند، و اداره خودگردان کردی و خودخوانده و شاخه مسلح آن، ی.پ.گ.، را به هم متصل میکند، ایدئولوژی مکتوب مورای بوکچین، نویسنده کمونیست-آنارشیست آمریکایی با سابقه صهیونیستی است. مورای بوکچین در غرب به عنوان یک فرد مقدس در محافل آنارشیست غرب تلقی میشود. دیدگاه او که از آن به عنوان “شهرگرایی با آزادی اختیار بی حد و مرز” و “کمونالیسم” یاد میشود، بر نسلهایی از چپگرایان خودخوانده در آمریکا و اروپا تاثر گذاشته است و به صورت مکرر به عنوان نیروی ایدئولوژیک بین جنبشهای ضدجهانی شدن و اشغال وال استریت ذکر میشود. بوکچین – برخلاف خیلی از نویسندگان آنارشیست و چپگرا – خیلی نرم بود و حتی گاهی وقتی بحث امپریالیسم و صهیونیسم به پیش میآمد، جنبه معذرتخواهی نیز به خود میگرفت، این به یک رویکرد کمتر منفی دولت امپریالیست و حامی صهیونیسم آمریکا نسبت به مریدانش منجر میشود.
اتخاذ کنفدرالیسم دموکراتیک توسط کردها
مورای بوکچین به ویژه از طریق کردها در خاورمیانه نفوذ پیدا کرد. عبدالله اوجالان – رهبر حزب کارگران کردستان (پ ک ک) – ایدههای او را اتخاذ کرد تا یک “دیدگاه کنفدرالیسم دموکراتیک” را به پیش ببرد که مریدانش بعدا در شمال شرق سوریه و با حمایت آمریکا اجرا کردند. اوجالان نیازمند تئوریهای بوکچین بود تا یک برنامه جدید ساخت ایدئولوژی ایجاد کند. پ ک ک قبلا ایدئولوژی مائوئیست-کمونیست و فنون جنگ چریکی را اتخاذ کرده بود، چون بیشتر بر شورشی تمرکز کرد که علیه دولت ترکیه به راه انداخت تا ترکیه را “دموکراتیک” کند. پ ک ک هرگز واقعا یک جمبش جدایی طلب نبوده و هدفش هرگز یک کردستان مستقل نبوده است.
پ ک ک پس از اتخاذ ایدئولوژی بوکچین، تلاش کرد تا تلاشهایش را در کشورهای همسایه ترکیه نیز گسترش دهد که جمعیت کرد دارند. حزب راهکار دموکراتیک کردستان را در شمال عراق، پژاک را برای ایران و حزب اتحاد دموکراتیک (پ.ی.د.) را برای سوریه تاسیس کرد. همه این احزاب تحت گروه چتری پ ک ک به نام ک.ج.ک. فعالیت میکنند و سرانجام هدفشان بالکانی نمودن کل خاورمیانه در بلندمدت است که با اعمال یک سیستم فدرال سست خواهد بود که قدرت را به “کانتونها” و “جوامع” کوچکتر تقسیم نماید و جایگزین دولت مرکزی گرند و این را “کنفدرالیسم دموکراتیک” مینامند. آمریکا میتواند فقط این برنامه را تشویق نماید، چون موفقیت این برنامه به کاهش شدید قدرت یا سقوط آن دسته از حکومتهای مرکزی خاورمیانه منجر میشود که آمریکا بیشتر از آنها واهمه دارد.
آنارشیسم-کمونیسم، حمایت آمریکا و تاریخ اسرائیل
اکنون، به سابقه صهیونیستی بوکچین برگردیم و این که چرا دولت آمریکا همیشه چشمان خود را بر چیزی بسته که دیگران میتوانند “چپگرایی رادیکال” و “خطر برای دولت سنتی” بدانند. دلیل اصلی این بود بوکچین یک صهیونیست بود که به صورت علنی جنایات اسرائیل علیه فلسطین و بشریت را تبرئه و حتی کاری عقلانی معرفی میکرد. همچنین، او بارها حکومتهای مستقل پسااستعماری در نیمکره جنوبی را محکوم میکرد، تبلیغات امپریالیستی و افسانههای شووینیستی در مورد کشورهای آمریکای لاتین را منعکس میکرد که آمریکا برای تغییر رژیم آنها را هدف قرار داده است. بعضی شایعات گسترده در دهه هشتاد در محافل کمونیستی حاکی بود بوکچین عامل حکومت بود.
بوکچین در سال 1986 یک دستورالعمل اعتقادی صهیونیستی منتشر کرد. این مقاله بدون نقد و انتقاد نکات گفتگوی هاسبارا را انکار میکند، تاریخ پاکسازی قومی فلسطینیهای بومی را پاک میکند، دولتهای عربی همسایه و “اعراب طرفدار بازگشت” را به عنوان مقصر شکست ابتکار صلح تقبیح مینماید. این مقاله یک دیدگاه نژادپرستانه نسبت به اعراب را به عنوان موضوعی ذاتا اقتدارگرایانه نشان میدهد که تشنه خود توده مردم سامی اند. این مقاله کشورهای مستقل عربی را به عنوان “امپریالیستهای واقعی” در خاورمیانه معرفی میکند. این توضیح میدهد چگونه او میتوانست با خشوحالی بعضی شوراهای جامعه را با دوستان آنارشیست طبقه متوسط خود سازماندهی کند – در حالی که حکومت کشورش مردم فقیر را در سراسر کره زمین بمباران و شکنجه میکرد، از جمله در بسیاری از کشورهای کمونیست و سوسیالیست جهان سوم که او “اقتدارگرا” توصیف میکند. اگر به تاریخ جنبشهای بی بند و بار-سوسیالیست نگاه کنیم که از بوکچین الهام گرفته اند، این عجیب نیست. جنبش اولیه کیبوتس درواقع یک ایدئولوژی آنارشیست را در آغاز قرن بیستم به خاورمیانه آورد، که با موج بزرگی از مهاجران از اروپای شرقیبه فلسطین انجام شد. بعضی صهیونیست ها مانند اسحاق تابنکین، برل کاتسنلسون و مارک یاربلوم در سطحی گسترده تحت تاثیر سوسیالیست هایی بیبندوبار مانند پیتر کروپوتکین و لئو تولستوی قرار گرفتند. جوزف ترامبلدور، سازمان دهنده جنبش یهودی دفاع از خود که به قهرمان جناح راست اسرائیل تبدیل شد به صورت علنی خود را کمونیست-آنارشیست معرفی کرد. آنارشیسم نیز بر تشکیل جنبشهای اجتماعی-سیاسی یهودی مانند پائولی صهیون، ههالوتس و گدود هاآوودا تاثیر داشت.
میتوان از تاریخ نتیجه گرفت که “اسرائیل” امروز به عنوان یک سری مناطق خودمختار آنارشیست-کمونیست آغاز شد، پروژه ای که به تاسیس “روژاوا” در سوریه در این دهه خیلی شباهت دارد، و و سپس به بزرگترین دولت امپریالیست در خاورمیانه و با حمایت کامل آمریکا و غرب تبدیل شده است. این تصویری است که میتوانیم ببینیم همانند جنبش صهیونیستی و با حمایت نظامی آمریکا توسط شاحه پ ک ک در سوریه تکرار میشود. همچنین، این توضیح میدهد حامیان روژاوا در فضای مجازی اغلب “کردستان” را “اسرائیل دوم” مینامند و تصاویری از پرچمهای اسرائیل و کردها را در کنار همدیگر نشان میدهند. کردها رویای ایدههای جداییطلب آینده ای را اتخاذ کرده اند که در آن یک دولت مانند اسرائیل داشته باشند.
اعضای آنتی فا در “روژاوا”ی سوریه میجنگند
چون تعداد زیادی از چپگرایان آمریکایی از جنبش آنتی فا و جنبش اشغال وال استریت حمایت میکنند، تحت تاثیر تئوریهای ایدئولوژیک مورای بوکچین قرار گرفتند، اجرای عملی این تئوری به صورت طبیعی برای آنان جالب بود.
در سال 2015، انترناسیونالیستها در راس العین (سرکانیه) گردان آزادی بین المللی تشکیل دادند که شامل گروههای مختلف چپگرا با ایدئولوژیهای مختلف شد. این “گردان بین المللی” از جنگ داخلی اسپانیا الهام گرفت. صدها عضو خارجی در این گردان هستند که نه کرد هستند نه سوری. ایدئولوژی این جنگجویان مارکسیسم-لنینیسم، هاجئیسم، مائوئیسم و آنارشیسم-کمونیسم است. گروههایی که با پرچم این گردان بین المللی جنگ میکنند عبارتند از: حزب کمونیست مارکسیست-لنینیست ترکیه، قیام اجتماعی، ارتش آزادیبخش کارگران و دهقانان ترکیه، نیروهای متحد آزادی، کمونیستهای بازسازی از اسپانیا، اتحادیه انقلابی برای همبستگی بین المللی از یونان، گردان باب گراو از انگلستان و ایرلند، گردان هنری کراسوکی از فرانسه، نیروی چریکی خلق بین الملل، ارتش آزادیبخش و قیام گوئیر و البته گروهان آنتی فا. گروهان آنتی فا بیشتر مرکب از جنگجویان آمریکایی و مدیترانه بود و به زبان انگلیسی فعالیت میکرد. توسط کریم فرانسشی تاسیس شد. فرانسشی پس از دریافت مجوز تشکیل این گروه، مدت پنج ماه را صرف جذب و آموزش تاکتیک به اعضا نمود. در آوریل 2017، آنان در اولین عملیات جنگی شرکت کردند: جنگ برای گرفتن سد طبقا که یک نیروگاه بزرگ هیدروالکتریک است و آب و برق رقه را تامین مینماید. گروهان آنتی فا از ی.پ.گ. کلاشیکف، آر.پی.جی. و ماشینهای تویوتا هایلوکس دریافت کرد. مصاحبههای منتشر شده اعضای آنتی فا را میتوان در اینترنت دید که حاکیست این اعضا قبل از عضویت در ی.پ.گ. بیشتر در اعتراضات و درگیری با کسانی شرکت کرده اند که “فاشیست” توصیف میکنند.
آنتی فا دقیقا چیست و چگونه در آمریکا سازماندهی میشوند
آنتی فا یک جنبش بدون ساختارف غیرمتمرکز و بدون رهبر مرکب از فعالان چپگرای افراطی ضد فاشیست میباشد. نام آن شکل کوتاه شده دو. کلمه “آنتی فاشیست” است و نخست در آلمان و قبل از جنگ جهانی دوم با نازیها مبارزه کرد و در دهه هفتاد میلادی به آمریکا رسید و در آنجا خود را علیه نئونازیها و گروههای افراطی راستگرا سازماندهی کرد. این جنبش شامل گروههای متنوعی بدون رهبری مرکزی میشود. تا انتخابات دونالد ترامپ و ظهور برتری سفیدپوستان در آمریکا تقریبا غیرفعال بود.
این جنبش هیچ شعبه شناخته شده ای ندارد اما بعضی از اعضای آن مشهور اند که عضو جنبش اشغال وال استریت و جنبش “جان سیاهان ارزش دارد” هستند. دهها نفر از آنان به شمال شرق سوریه سفر کردند تا در درگیریهای مسلحانه آنجا شرکت نمایندو از اداره خودگردان و خودخوانده “رروژاوا” در شمال شرق سوریه حمایت کنند. بیشتر اعضا مورای بوکچین را به عنوان رهبری فرقه ای ایدئولوژیک خود انتخاب کرده اند. آنتی فا در آمریکا در شارلوت ویل در ایالت ویرجینیا علیه برتری سفیدپوستان در اوت 2017 تظاهرات کرد و از جمله در اعتراضی ضدتظاهرات در تابستان گذشته شرکت کرد که به دستگیری و به دست آوردن سپر، باتوم و انواع اسلحه از پلیس منجر شد. اعضای آن بدن خود را از انگشت پا تا سر با لباس مشکی میپوشانند و این به آنان کمک میکند تا توسط پلیس شناسایی نشوند.
رویکرد آنان مبنی بر استفاده از خشونت برای متوقف کردن جنبشهای راست افراطی و ممانعت از گسترش آنان و حمایت آنان از گروههای ضربه پذیر آنان را از دیگر گروههای چپگرای غیرخشن متمایز میکند. این جنبش استفاده از خشونت را به عنوان دفاع از خود تلقی میکند و زیان رساندن به اموال را شکلی از وحشیگری نمیداند. عمل مستقیم را به اعتراض غیرمستقیم ترجیح میدهد. اعضای آن از درگیری مستقیم فیزیکی خودداری نمیکنند، پیروانش بر فعالیتهای گروههای سفیدپوست برتری گرا نظارت میکنند و اطالعات شخصی دشمنان فرضی خود را به صورت آنلاین منتشر مینمایند، گروههای دفاع از خود تشکیل میدهند، سازمانهای بیرون را مجبور میکنند هر گونه سخنرانی یا رویدادی که “گرایش فاشیستی” مینامند را لغو نمایند.
چگونه دولت آمریکا به آنتی فا اجازه رشد داد؟
یکی از بزرگترین عوامل رشد کنونی آنتی فا در آمریکا رویکرد آمریکا نسبت به اعضای آن است. از زمانی که آمریکا از ی.پ.گ. حمایت مالی و نظامی میکند، چشمان خود را بر فعالیتهای شهروندان خود بسته است که برای جنگیدن در کنار هم پیمانش به سوریه سفر کرده اند.این محاسبه اشتباه به صورتی رادیکال نتیجه عکس داد. در اروپا نیز، بیشتر “جنگجویانی که بر میگردند” دستگیر یا توسط مقامات محلی در مورد دخالت در درگیری مسلحانه خارجی بازجویی شده اند. این سبب شده تا داوطلبان اروپایی عضویت خود را مخفی نگه دارند چون میترسند پس از بازگشت محاکمه شوند. این برعکس آمریکاییهای بازگشتی است که در محافل چپگرا به عنوان قهرمان مورد استقبال قرار میگیرند و عکس، ویدیو، راویات مهییج ایدئولوژیک از تجربه خود منتشر مینمایند. بازگشتیهای آمریکایی در فضای مجازی دهها هزار دنبال کننده دارند و از این پلاتفرم برای متقاعد کردن عموم جهت حمایت از ی.پ.گ. و گسترش ایدئولوژی چپ رادیکال بهره برداری میکنند.
نتیجه
به بررسی افکار مورای بوکچین، نویسنده آنارشیست-کمونیست، پرداختیم که یک رهبر بزرگ برای جنبش آنتی فا در غرب و ی.پ.گ.، شاخه مسلح پ ک ک، است. برای شما توضیح دادم چگونه بوکچین تحت تاثیر “جنبش کیبوتس” در آغاز اسرائیل قرار گرفت که به صورت مناطق خودگردان کوچک در فلسطین ظاهر شد و شبیه اداره خودگردان خودخوانده امروز در شمال سوریه است. بسیاری از کردها که از سازمانهای جدایی طلب حمایت میکنند این کار را انجام میدهند چون در رویای داشتن یک دولت همانند اسرائیل هستند. بوکچین امپریالیسم آمریکا را در خاورمیانه و آمریکای لاتین تبرئه و تقویت کرد و هر جنبش سوسیالیست ضد حکومت آمریکا را “اقتدارگرا” نامید و تقبیح نمود و طرفدار پروپاقرص صهیونیسم بود. همچنین، به انترناسیونالیستهای مختلف چپگرا در سوریه پرداختیم و این که چگونه در آنجا به پایان میرسند، از جمله گروهان آنتی فا، و توصیف کردیم جنبش آنتی فا چگونه در آمریکا توانست خود را در سطحی گسترده سازماندهی نماید و این با بهره برداری از موضوع مشترک خود و دولت یعنی ی.پ.گ. بود. همه نقاط میتوانند به هم وصل شوند و نتیجه میگیریم از زمان جنبش کیبوتس در اوال قرن بیستم و نوشتهها و تاثیر بوکچین بر محافل چپگرا از دهه شصت میلادی تا امروز، آنارشیسم-کمونیسم اولیه صهیونیست به میراثی تبدیل شده که هم جنبش آنتی فا غرب و هم حزب کارگران کردستان (پ ک ک) در خاورمیانه را تحت الهام قرار داده و امروز هر دو را در سوریه متحد نموده است.