نویسنده در ادامه در صفحه 45 به نقل از رمضان اولک مینویسد: “در سال 1977 دانشجو بودم. روستای ما در نزدیکی شهر هیلوان قرار دارد. آغاز فعالیتهای پ ک ک در منطقه ما با قتل سران قبایل کرد و نابود کردن زیرساختهای اقتصادی منطقه بود. به عنوان مثال، محمد بایسال از شخصیتهای مطرح کرد منطقه را به قتل رساندند.”
خانم مارکوس در صفحه 49 از زبان عبدالله اوجالان مینویسد: “به اورفا رفتم تا خانهای پیدا کنم. به هر خانهای میرفتم با این اعضای گروه ما بودند اما خانواده ها علنا ما را طرد میکردند. ما را سربار میدیدند. برای این که از دست ما خلاص شوند عمدا میگفتند “دیروز پلیس اینجا آمده بود”. سپس اوجالان بدون اطلاع به اعضای حزب حتی اعضای ارشد مخفیانه به سوریه فرار کرد و حدود چند ماه هیچ کس از او خبر نداشت. نویسنده تضعیت نابسامان سیاسی ترکیه و وجود دولتهای ائتلافی کوتاه مدت این کشور را عامل رشد پ ک ک در سالهای اولیه میداند.
در صفحه 56 میافزاید: اوجالان پس از استقرار در دره بقا برای سران گروههای چپ ترک نیز نامه نوشت و از آنها خواست جبههای مشترک تشکیل دهند تا علیه رژیم کودتا وارد جنگ شوند اما این گروهها به اوجالان اعتماد نکردند. مسعود آکیول از سران گروههای چپگرا میگوید: به آپو بدبین بودیم. چون اوجالان در حالی مدعی ائتلاف و همکاری بود که همه گروههای کردی رقیب را را به طرزی خشن نابود میکرد یعنی حذف رقبا به استراتژی پ ک ک تبدیل شده بود. در نامهای به اوجالان توقف حملات علیه رقبا را شرط اساسی همکاری اعلام کردم.
نویسنده میگوید: اوجالان تلاش کرد از طریق جلال طالبانی گروههای کرد را ترغیب کند تا با وی همکاری کنند اما همزمان نیز به سرکوب آنها میپرداخت. طالبانی توانست کمال بورکای رئیس حزب سوسیالیست کردستان را راضی کند با اوجالان دیدار نماید. کمال بورکای فردی بانفوذ و مخالف خشونت بود. این میتوانست راه را برای اوجالان به سوی دیگر گروههای کرد نیز باز کند. کمال بورکای اعلام کرد عبدالله اوجالان فردی بیرحم است لذا نمیتوان به وی اعتماد کرد چون قبلا یک عضو حزب سوسیالیست را در شهر دوغوبایزید نیز به قتل رسانده است.
خانم مارکوس مینویسد: کمال بورکای قبلا کتابی نیز نوشته بود و اوجالان چهار سال پیش در دفتر وی در آنکارا با وی دیدار کرد و تلاش نمود تا وی را همفکر خود کند اما موفق نشد. در دیدار آنها در سوریه کمال بورکای در حضور جلال طالبانی به اوجالان میگوید: شما قاتل هستید. اعضای حزب ما را کشتید. هدف شما ایجاد نفاق و دشمنی بین کردهاست. اگر واقعا راست میگویید بیانیه ای صادر کنید و به اشتباهات خود اعتراف نمایید نه این که در حضور ما اشتباهات را قبول میکنید.
اوجالان نتوانست موافقت گروههای کرد را جلب کند چون آنها قبل از کودتا خشونتهای پ ک ک را دیده بودند. اوجالان با گروههای چپ ترک به رهبری آکیول ائتلاف کرد. همه کردها به وی هشدار دادند این مرد یعنی اوجالان قابلاعتماد نیست. پ ک ک فقط به خونریزی اعتقاد دارد و شما را نیز قربانی خواهد کرد. خدیجه یاشار از سران حزب آلا رزگاری از جمله افرادی بود که نسبت به خشن بودن اوجالان هشدار داد. “من به این مردم اعتماد ندارم، هرگز تغییر نخواهد کرد. پ ک ک فقط با خونریزی زنده میماند.
نویسنده در صفحه 66 به برنامه پ ک ک برای اروپا میپردازد و میگوید: پ ک ک در حالی غرب را امپریالیست میدانست و مدعی مبارزه با آن بود که به اروپا پناه برد تا بتواند خود را تامین مالی کند. پ ک ک قبلا نیز تعدادی از اعضای خود را برای تامین مالی فرستاده بود اما در سال 1981 پنج عضو ارشد را برای گسترش فعالیتهای مالی فرستاد. بیشتر آنها در آلمان مستقر شدند. سلمان ارسلان از اعضای وقت پ ک ک در آلمان میگوید: ما در آلمان تلاش میکردیم پناهجویان کرد را برای اهداف اقتصادی سازماندهی کنیم. ما از همه ظرفیتها برای تبلیغ پ ک ک استفاده و کتاب، نشریه و ترانه منتشر میکردیم.