مقدمه
21 فوریه روز جهانی زبان مادری است. از نظر تاریخی، تلاش برای صحبت به زبان مادری و گرامیداشت آن عمری به قدمت تاریخ بشر دارد. اما در دوران معاصر، در سال 1953 دانشجویان در شهر داکا، در تجمعی خواستار رسمی کردن زبان بنگالی به عنوان زبان دوم کشور پاکستان شرقی (بنگلادش) شدند. با دخالت پلیس، تجمع به خشونت کشیده شد و چند دانشجو کشته شدند. بعد از استقلال بنگلادش از پاکستان و به درخواست این کشور، برای اولین بار سازمان یونسکو در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۹۹ میلادی، روز ۲۱ فوریه را روز جهانی زبان مادری نامید.
حق آموزش به زبان مادری، در بسیاری از اسناد و معاهدات حقوقبشری مثل منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای قومی، ملی، زبانی و مذهبی، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۲۷ میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی مورد تاکید قرار گرفته است. وقتی زبان مادری از انسانها دریغ میشود، بر وفق همه نظامهای ارزشگذاری، معادل خطایی بزرگ است؛ یعنی هم از لحاظ نظام ارزشگذاری حقوقی، هم اخلاقی، هم زیباییشناسانه و هم از جهت نظام ارزشگذاری مصلحتاندیشانه توجیهی ندارد. یعنی در همه نظامهای ارزشگذاری اجازهای وجود ندارد تا زبان مادری دیگران را از آنها گرفت یا محدودیت برای کاربرد زبان مادری آنها ایجاد کرد.[1]
اصل پانزدهم قانون اساسی ایران هم بر حق تدریس ادبیات زبانهای محلی و قومی در کنار زبان فارسی در مدارس تاکید دارد. اصل پانزدهم قانون اساسی میگوید: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران، فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است».
یکی از زبانهای محلی و قومی در ایران، زبان کردی است. این زبان دارای لهجههای مختلفی است که در مناطق مختلف کردنشین ایران و همچنین کشورهای دارای جمعیت کُرد (ترکیه، سوریه و عراق) مورد استفاده قرار میگیرد. این لهجهها عملا به زبانهایی مستقل تبدیل شدهاند، به طوری که بدون ترجمه متون یکی از آنها برای دیگری حتی برای افراد تحصیلکرده قابل فهم نیست و این موضوع در محاوره نیز صدق میکند. از دیرباز به خصوص در ترکیه به دلیل رویکردهای خاص دولت آن کشور در قبال جمعیت کرد خود، تکلم، تدریس، آموزش و سایر امور مرتبط به زبان کردی و لهجههای مختلف آن با محدودیتهای جدی مواجه بود. این محدودیتها حتی تا حد قانونی نبودن استفاده از اسامی کردی نیز رسید. حتی در ترکیه و در مقطع حاکمیت کمالیسم، وجود قومیتی به نام کرد، انکار شده و به آنها لقب «ترکهای کوهی» اطلاق شد. این رویکرد، اکنون نیز و پس از چند مورد اصلاحات، در ترکیه وجود دارد.
در ایران نیز، حکومت پهلوی کردها را به تبعیت از آتاترک، «ایرانیان کوهی» و زبان کردی را «گویشی محلی از فارسی» معرفی و نشر کتب کردی را ممنوع کرد. در سوریه نیز تکلم به زبان کردی ممنوع نبود، اما انتشار کتب سیاسی احزاب کردی به زبان کردی ممنوع بود.
این رویکرد غلط، در ایران هرگز وجود نداشته و سیاست دولت ایران پس از انقلاب سال 57، به هیچ وجه مبتنی بر انکار قوم کرد و یا سرکوب آنها و حتی عدم به رسمیت شناختن زبان و آیین محلی کردها نبوده است. حتی از دید مقامات ارشد ایرانی، کردها یکی از بهترین، سلشحورترین و ایرانیترین اقوام، ایران بودهاند. به عبارت خلاصه، ایران، هرگز سیاست سرکوب اقوام، نابودی زبان و آیین محلی و باورهای سنتی آنها را در دستور کار نداشته و طبق قانون اساسی به عنوان میثاق ملی به زبانهای محلی و قومی ارزش داده و تدریس و تکلم به آنها را آزاد اعلام کرده است (اینجا را بخوانید). گفتنی است در طی تاریخ ایران، زبان فارسی در سه مرحله رسمی اعلام شد: «دوره مشروطه و با امضای قانون آن توسط مظفرالدین شاه، مرحله دوم دوره رضاخان و مرحله سوم در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که برای اولین بار زبان اقوام از جمله کردی انکار نشدند و تدریس آنها در مدارس مجاز شد. فارغ از دوره اول که شرایط خاصی داشت، دوره رضاخان، زمان انکار و تحقیر عامدانه زبانهای قومیتها به خصوص زبان کردی بود.
پ.ک.ک و زبان مادری
اما در کشور همسایه یعنی ترکیه و در دهه 80 میلادی، گروهی مارکسیست- لینیست و مسلح به نام پ.ک.ک (حزب کارگران کردستان) تاسیس شد و شعار خود را آزادی مردم کرد اعلام کرد. این گروه با رویکردی خشن و مسلح و با الهام از آموزههای حاکم بر شوروی، در پی آنچه احقاق حقوق کردها میخواند، بود. این گروه مسلح، هدف نهایی خود را تاسیس یک دولت کمونیستی و چپگرا با الهام از الگوی شوروی اعلام کرد. اما طبیعتا به دلیل فعالیت در مناطق کردنشین و عقب افتادگی و عدم توسعه آن مناطق، از نیروهای کرد استفاده میکرد. لذا برای پوشش و مشروع جلوه دادن هدف نهایی نزد مردم کرد، یکی از مواردی که پ.ک.ک بر آن تاکید داشت زبان کردی و فرهنگ این قوم بود. این گروه معتقد بود به دلیل رویکردهای افراطی و خشن آتاترک و کمالیستها، کردهای ترکیه نادیده گرفته شدهاند و فرهنگ و زبان آنها تحقیر میشود. البته همه این ادعاها، با باورها و رویکردها و هدف نهایی پ.ک.ک کاملا در تناقض بود. پ.ک.ک اصولا در پی دولت کردی نبود، بلکه خواستار حکومتی مانند دولت شوروی بود؛ اما از رهگذر کردستان و کردها.
از سوی دیگر، وقتی در ترکیه، به حقوق کردها توجه نمیشد و قیامهای آنها سرکوب میشد، بدیهی است که گروههای کردی در پی همه آنچه حقوق کردها میخوانند، باشند. لذا پ.ک.ک منطقا به عنوان یک گروه کردی فعال در مناطق کردنشین، برای پوشش ادعاهای و اثبات صداقت خود؛ باید در پی استفاده از زبان کردی و گرامیداشت آن برود. اما شواهد و گزارشهای بینالمللی معتبر، نشان دارد پ.ک.ک، در ادعای خود اصلا صادق نیست و حتی برای حفظ ظاهر نیز به زبان کردی توجه نکرده است.
گروه پ.ک.ک در حالی شعار زیبای حمایت از زبان مادری کردها و آزادی تکلم به آن را مطرح کرده است که بنا به گزارشهای بینالمللی، در مناطق شمال غرب سوریه (به واسطه شاخه سوریهای خود یعنی پ.ی.د)، استفاده از زبان عربی را ممنوع و تکلم به زبان کردی را اجباری کرده است. اجبار معلمان به تدریس زبان کردی، آن هم منطبق بر شیوه پ.ک.ک، ممنوعیت استفاده از زبان کردی و مجازات متخلفان، از جمله موارد نقض حقوق بشر توسط پ.ک.ک است.[2] این امر نیز، استفاده ابزاری برای ترویج ایدئولوژی خود است و نه خدمت به زبان کردی.
نمونههای متعددی را میتوان برای عدم توجه به زبان کردی توسط پ.ک.ک و اوجالان ذکر کرد. این در حالی است که این گروه و شاخههای مختلف آن، حداقل در سیاست اعلامی خود (و نه سیاست اعمالی و حقیقی) همواره تاکید کردهاند که یکی از اهداف مبارزه آنها، حق تکلم به زبان کردی است. اما این گروهها، کوچکترین اهمیتی برای زبان کردی قائل نیستند. اهم نمونههای خیانت پ.ک.ک به زبان کردی به شرح زیر است:
- زمان تاسیس شبکه TRT KURDI، بیشترین مخالفت با این شبکه از سوی پ.ک.ک صورت گرفت. این مخالفت نه به دلیل تاسیس شبکه مذکور توسط دولت ترکیه، بلکه به دلیل زبان کردی آن بود.[3]
- حزب دموکراتیک خلقها مدعی حمایت ازحقوق کردها در ترکیه است. این حزب در پارلمان این کشور نیز 67 نماینده دارد. بررسی صفحات مجازی نمایندگان این حزب و مصاحبههای آنها، نشان میدهد همه آنها به زبان ترکی صحبت میکنند. درصد قابل توجهی از نمایندگان این حزب نیز ترک هستند و نه کرد. زبان رسمی این حزب نیز ترکی است. صلاح الدین دمیرتاش، پروین بولدان، سزایی تملی (که اصالتا ترک زبان است) و دیگر سران ه.د.پ. کردی نمیدانند. حتی فرزندان صلاح الدین دمیرتاش و همسرش نیز کردی نمیدانند، اما وی به ترکی میگوید: «ما کرد هستیم»!
- ارگان مطبوعاتی و روزنامه اصلی پ.ک.ک «ینی اوزگور پولیتیکا» (YENI OZGUR POLITIKA) نام دارد. این نام به معنای سیاست آزاد و کاملا ترکی است و بخش عمدهای از محتویات آن نیز به ترکی منتشر میشود.
- اساسنامه و مرامنامه (Kurdistan Devriminin Yolu) پ.ک.ک نیز به زبان ترکی است.
موارد فوق نشان میدهد شعار حمایت از زبان مادری و احترام به ادبیات کُردی، صرفا در حد یک شعار در پ.ک.ک باقی مانده است و این گروه، تلاشی برای زنده نگه داشتن زبان کردی نکرده است. اهمیت این رویکرد پ.ک.ک در فضای سیاسی- فرهنگی ترکیه بیشتر است. زیرا کردها روز به روز از فرهنگ خود دورتر میشوند، در مناطق ترکنشین هضم شده و جوانان کُرد، دیگر توانایی تکلم به زبان کردی را ندارند. (اینجا را بخوانید)
[1] . http://www.ion.ir/news/7092/
[2] . https://www.yenisafak.com/en/world/pkk-bans-hijab-in-occupied-areas-of-nw-syria-3466279
[3] . http://nefel.com/kolumnists/kolumnist_detail.asp?MemberNr=3&RubricNr=24&ArticleNr=6182