جایگاه ایران در مواجهه با خشونت و افراطی‌گری گروه‌های شبه‌نظامی کُرد

تاریخ انتشار:

ایران، علیرغم تحمل هزاران قربانی در مواجهه با گروه‌های تروریستی، در مجامع بین‌المللی کمتر توانسته است صدای حقوقی و مستدل خود را به گوش جهانیان برساند

نویسنده: دکتر علی فرهمند، مدیرعامل دیدبان حقوق بشر کردستان ایران

 

مقدمه

بیش از چهار دهه مواجهه ایران با پدیده تروریسم، چهره‌ای چندوجهی و تجربه‌ای پرفرازونشیب از تعامل میان امنیت، حقوق بشر و توسعه را ترسیم می‌کند. مواجهه ایران با تروریسم، یکی از مهمترین مسائل کشور در ۴ دهه اخیر بوده است. تروریسم دولتی که در اکثر موارد خود را در قالب حمایت از گروه‌های مسلح و تررویستی در نقاط مختلف ایران نشان داده ، نه تنها عوارض امنیتی و انسانی در پی داشته، بلکه باعث آسیب‌های جدی به روند توسعه مناطق مرزی نیز شده است. در این میان، گروه‌های شبه‌نظامی کُرد مستقر در اقلیم کردستان عراق با سابقه‌ای بیش از نیم قرن در خشونت‌ورزی مسلحانه، تجزیه‌طلبی و بهره‌برداری ابزاری از مفاهیم انسانی مانند آزادی و حقوق اقلیت‌ها، یکی از پایدارترین تهدیدات علیه امنیت ملی و توسعه انسانی در ایران به‌شمار می‌روند. این مقاله می‌کوشد از رهگذر تحلیل حقوق بین‌الملل، به بررسی ابعاد مخرب فعالیت این گروه‌ها بر حق بر توسعه، امنیت انسانی، و ضرورت تقنین بین‌المللی در برخورد با تروریسم بپردازد.

 

  1. خشونت ساختاری گروه‌های مسلح کردی و تخریب بنیان‌های توسعه‌ای

گروه‌هایی نظیر پژاک، پ.ک.ک، کومله، حزب دموکرات کردستان ایران و پاک، طی سالیان گذشته نه تنها با اقدامات مستقیم مسلحانه به جان غیرنظامیان ایرانی تعرض کرده‌اند، بلکه با القای دائمی «تهدید امنیتی»، فضای روانی و اجتماعی شهروندان مناطق مرزی غرب کشور را دچار اختلال کرده‌اند. این وضعیت، نمود عینی نفی حق بر توسعه به عنوان یکی از حقوق بنیادین بشر در اسناد بین‌المللی نظیر اعلامیه ۱۹۸۶ سازمان ملل متحد تلقی می‌شود. توسعه، بدون امنیت قابل تحقق نیست، اما امنیت بدون عدالت و ثبات اجتماعی نیز دوام ندارد. گروه‌های شبه‌نظامی کرد با گروگان گرفتن امنیت مردم مناطق کردنشین، مسیر سرمایه‌گذاری، ساخت زیرساخت‌ها، گردشگری، و حتی آموزش و سلامت را مسدود ساخته‌اند. به‌بیان دیگر، با تداوم فعالیت گروه‌های مسلح کُردی در مناطق مرزی و هم‌مرز با مناطق شمال عراق، امنیت عمومی و مرزی در مناطق کردنشین ایران دچار خدشه شده است. در این فضای شبه‌امنیتی، توسعه رخ نخواهد داد؛ زیرا سرمایه‌گذاری نیاز به امنیت روانی و فیزیکی دارد. اقدامات مسلحانه گروه‌های تروریستی علیه واحدهای تولیدی و مبادرت به اخاذی و تهدید، هر سرمایه‌ای را فراری می‌دهد، مانع از ورود گردشگران می‌شود و تبادلات مرزی را مختل می‎‌کند. در این شرایط، توسعه نیز در مناطق مرزی مختل شده و «حفظ امنیت» به اولویت اول تبدیل می‌شود. این وضعیت، مصداق بارز نقض مستمر و ساختاری حق توسعه و نیز خشونت علیه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم منطقه است.

۲. زنان و کودکان؛ قربانیان فراموش‌شده تروریسم کردی

در نگاه حقوق بشری، آثار تروریسم تنها در شمار کشته‌شدگان خلاصه نمی‌شود. به‌عبارت دیگر، در پی انجام یک اقدام تروریستی، صرفاً عده‌ای جان خود را از دست نمی‌دهند؛ بلکه علاوه‌بر کشته‌شدگان، باید به قربانیان خاموشی توجه کردند که فقط جان خود را از دست نداده‌اند، اما متحمل شدیدترین آسیب‌های روانی و اجتماعی و حتی اقتصادی شده‌اند. بستگان و خانواده کشته‌شدگان، آرامش روانی مردم یک منطقه، تصویری که از امنیت و ثبات یک کشور به جهان مخابره می‌شود و… همه و همه از تروریسم آسیب می‌بینند. اما وجه مهمتر این آسیب، زنان و دخترانی هستند که عضو گروه‌های شبه‌نظامی شده‌اند و اکنون در مقام عضو یک گروه تروریستی، یا عامل اقدام هستند یا همکار و ناظر حمله تروریستی. گزارش‌های دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، مستندات فراوانی از به‌کارگیری کودک‌سرباز، اجبار دختران نوجوان به ازدواج ایدئولوژیک و خشونت جنسی در ساختارهای بسته نظامی گروه‌هایی چون پژاک و کومله ارائه کرده است. این موارد، نقض صریح مقاوله‌نامه‌های حقوق کودک، کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان و اصول بنیادین حقوق بشردوستانه به شمار می‌روند. جذب نوجوانان ایرانی، شست‌وشوی مغزی، استفاده از آنان در درگیری‌های مرزی، و بهره‌برداری تبلیغاتی از اجساد کشته‌شدگان، تصویری تلخ و ضدانسانی از مناسبات این گروه‌ها ارائه می‌دهد؛ مناسباتی که هیچ نسبتی با مفاهیم آزادی‌خواهی، حقوق بشر یا مقاومت مشروع ندارند.

۳. بحران استانداردهای دوگانه؛ تروریسمی که مقاومت نام می‌گیرد

یکی از موانع اساسی در مقابله مؤثر حقوقی با گروه‌های تروریستی کرد، استانداردهای دوگانه در سطح بین‌الملل است. در واقع، جهان شاهد رویکرد سیاسی و نه حقوقی، به مساله تروریسم است. گروه‌های تروریستی و اقدامات آنها به تناسب هم‌راستایی با منافع قدرت‌های بزرگ، مورد بازخواست قرار می‌گیرند. تا زمانی که گروه‌های شبه‌نظامی و تروریستی، بازیگران ضعیف نظام بین‌الملل را هدف قرار دهند و در راستای منافع کشورهای قدرتمند عمل کنند، گروه «تروریستی» نیستند یا در بهترین حالت فشار و برخوردی را احساس نمی‌کنند. کشورهای اروپایی و برخی نهادهای مدعی حقوق بشر، با عبور از اصول بنیادین اخلاقی، به حمایت سیاسی، رسانه‌ای و حتی مالی از گروه‌هایی می‌پردازند که در کارنامه‌شان، ربایش، بمب‌گذاری، استفاده از انسان‌سپر، تخریب مدارس و تهدید شهروندان عادی دیده می‌شود. در مساله مورد توجه این مقاله- گروه‌های شبه‌نظامی کُردی- باید اذعان کرد که بسیاری از این گروه‌ها در کشورهای اروپایی دارای رسانه، دفتر رسمی و تجمعات هستند. سران این گروه‌ها می‌توانند آزادانه به کشورهای اروپایی تردد کنند، در مجامع رسمی سخنرانی داشته باشند، تبلیغات رسانه‌ای انجام دهند و… بدون اینکه مورد بازخواست قرار بگیرند. تا زمانی که تعریفی جامع، جهانی و غیراستثناپذیر از تروریسم- آن‌گونه که در پیش‌نویس کنوانسیون جامع تروریسم پیشنهاد شده- به تصویب نرسد، امکان دستیابی به عدالت جهانی در مقابله با گروه‌هایی چون پژاک و کومله، دور از دسترس خواهد بود. این تعریف باید به‌صراحت خشونت علیه غیرنظامیان، بهره‌کشی از کودکان و تهدید امنیت ملی و تمامیت ارضی کشورها را در هر قالب و با هر ادعایی، جرم‌انگاری کند.

۴. ایران؛ قربانی خاموش، بازیگر بالقوه

جمهوری اسلامی ایران، علیرغم تحمل هزاران قربانی در مواجهه با گروه‌های تروریستی، در مجامع بین‌المللی کمتر توانسته است صدای حقوقی و مستدل خود را به گوش جهانیان برساند. ضعف دیپلماسی رسانه‌ای، عدم توجه به دیپلماسی حقوق بشری، فقدان اسناد جامع بین‌المللی درباره خشونت‌های قومی- نظامی، و حمایت برخی قدرت‌ها از گروه‌های تروریستی، چالش‌های اصلی ایران در این مسیر بوده‌اند. با این حال، ایران به عنوان عضوی فعال در سازمان ملل و عضو ناظر چندین نهاد حقوق بشری، می‌تواند با مشارکت فعال در روند تدوین کنوانسیون جامع تروریسم، از تجربه زیسته خود در مقابله با گروه‌های مسلح کُرد، الگوی مناسبی برای برخورد با تروریسم غیردولتی ارائه کند.

نتیجه‌گیری

تروریسم مبتنی بر اقدامات گروه‌های شبه‌نظامی، تنها یک تهدید امنیتی نیست؛ بلکه پدیده‌ای ضدتوسعه، ضدانسانی و چندلایه است که زیرساخت‌های اجتماعی، اقتصادی و حتی روانی یک جامعه را هدف قرار می‌دهد. هم‌گرایی حقوقی داخلی، تقویت اسناد میدانی، روایت‌گری قربانیان، و دیپلماسی فعال در حوزه تروریسم، ابزاری است که ایران برای عبور از انزوای حقوقی و شکستن سکوت بین‌المللی در قبال این نوع خاص از خشونت، باید از آن بهره ببرد.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

اشتراک گذاری مطلب:

آخرین مطالب

مطالب مشابه
Related

ضرورت رهایی گروه‌های کُردی از رومانتیسیسم سیاسی

فارغ از اینکه این بار هم جنگ‌سالاران دو طرف...

چه کسی باید دختران و زنان کُرد ایرانی را از اسارت گروه‌های مسلحی مانند پاک، پژاک و پ.ک.ک نجات دهد؟

روایت شرایط سخت زندگی دختران و زنان فریب‌خورده در...

کودک‌سربازی، نقض آشکار حقوق کودکان توسط گروه‌های مسلح کُرد

مقدمه گروه‌هاى مسلح کردی در ایران که با توجه به...

پژاک؛ نمونه کامل نقض حقوق بشر

حقوق بشر درخت کهنسالی است که ریشه در تاریخ...