شاهنامه با محور اصلی تاکید بر هویت ایرانی سروده شده است، لذا این که فردوسی ابیاتی را نیز به کردها اختصاص داده بیحکمت نیست. درباره تبار کردها و داستان ضحاک ماردوش تفاسیر مختلف شده است اما همگی در یک نکته اشتراک دارند و آن هم ایرانی بودن کردها و نقش مهم آنان در تحولات مختلف ایران برای رهایی از دست ضحاکان ماردوش است. آنجاست که فردوسی میگوید:
«کنون کرد از آن تخمه دارد نژاد/ کز آباد ناید به دل برش یاد»
در شاهنامه کردی نیز این موضع تایید میشود و میگوید:
«اصل من جه کرد/ با بوم کردنان اصل من جه کرد
من اوشینان چنی و دسه کرد/ ساسله سپای ضحاک کردم هرد»
یعنی: «از تبار کرد هستم، پدرم هم کرد بوده، من از تبار شیرمردان کردی هستم که سپاهیان ضحاک را تار و مار کردیم».
میجر سون انگلیسی در سفر خود به کردستان عراق بر این باور بود که سرزمین کردستان گنجینسرای فرهنگ ایران باستانی است. کردها چون خود را از نخستین اقوام ایرانی میدانند به همین دلیل بیشتر از سایر اقوام ایرانی به داستانهای ملی شاهنامه دلبستگی دارند و به حماسههای آن مباهات میکنند. زیرا آنها شهریاران و پهلوانان ایرانی شاهنامه را از خود میدانند و به آن میبالند. سرایندگان کرد به تقلید از شاهنامه فردوسی مثنویهای متعددی به کردی سرودهاند که بعضی هنوز هم وجود دارند.