حقوق بنیادین بشر توسط پژاک نقض میشود
یکی از حقوق بنیادین انسانها حق مسکن است. بدین معنا که انسان باید از مسکن و پناهگاه مناسبی برخوردار باشد. اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز به این حق اشاره کرده و آن را به رسمیت شناختهاند. قوانین اساسی بسیاری از کشورها به این مهم تأکید کرده و آن را مدنظر داشته است. به جز داشتن سرپناه مناسب، حرمت خانه و منازل نیز از وجوه دیگر این حق است که از قدیم الایام با هتک حرمت آن، با اشد مجازات برخورد شده است. چنانچه گفتهاند در قانون حمورابی به عنوان قدیمیترین قانون جهان برای این جرم، مجازات مرگ در نظر گرفته شده بود.
اگر حق بر مسکن نقض شود، تبعات بسیار زیادی برای انسان خواهد داشت، از جمله آنکه انسان بدون سرپناه امکان استیفای سایر حقوق بدیهی و اولیه خود را نیز نخواهد داشت. بدون سرپناه، تشکیل خانواده یا امکان رشد و تعالی جسمی و معنوی بسیار دشوار بلکه حتی شاید غیر ممکن خواهد بود. لذا این حق یکی از اصلیترین حقوق بشر تلقی شده که خود مقدمهای بر احقاق سایر حقوق انسان خواهد بود. شخصیت معنوی انسانها و آرامش روحی و روانی آنها بدون مسکن و با نقض این حق تحت تأثیرات سوء بی شماری قرار خواهد گرفت. این حق بدیهی نه تنها در میان ادیان، بلکه حتی در قوانین عرفی نیز خودنمایی کرده و بدیهی نموده است.
داشتن مسکن به تنهایی ممکن است بتواند گامی به سوی احقاق این حق باشد اما امروزه به این حداقل اکتفا نمیشود. امروزه حق داشتن مسکن مناسب به عنوان یکی از استانداردهای زندگی مطلوب معرفی میشود. دولتها موظف به توجه به این حق بوده و باید در راستای توانمندسازی اقشار خود برای دسترسی به این حق بکوشند. اصل 31 قانون اساسی ایران نیز بیان میکند که داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانوار ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند، به خصوص روستانشینان و کارگران، زمینه اجرای این اصل را فراهم کند. همچنین به صورت ضمنی در اصل 43 قانون اساسی به این حق اشاره شده و آن را در زمره نیازهای اساسی بر شمرده است. این حق همچنین در بسیاری از اسناد بینالمللی از جمله؛ اعلامیه جهانی حقوق بشر، منشور بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، منشور بینالمللی حقوق سیاسی و فردی، معاهده بینالمللی مربوطه به وضعیت آوارگان، پیممان حقوق کودکان و موارد متعدد دیگر مورد تأکید قرار گرفته است. حق مسکن چنانچه توسط کمیته حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد در سال 1991 تعریف شده است، منحصر به برخورداری از سرچناه نبوده و به معنای برخورداری از حق زیست در محیطی امن و آرام با حفظ عزت و کرامت انسانی است. ماده 25 اعلامیه حقوق بشر، بند 1، حق مسکن را چنین بیان می کند: «همه افراد دارای حق بهرهمندی از استاندارد مناسب و کافی زیستی برای سلامت و بهروزی خود و خانواده خود هستند. این حق شامل غذا، لباس، مسکن، بهداشت و خدمات درمانی، خدمات اجتماعی ضروری و حق امنیت و حفاظت در برابر بیکاری، بیماری، ناتوانی جسمی، بیوگی، پیری و سایر شرایطی است که دسترسی به زندگی مناسب را خارج از اختیار فرد مختل میکند».
با بیان اهمیت این حق بنیادین، اما امروز گروههای شبه نظامی همانند پ.ک.ک. و پژاک با ربایش کودکان یا فریب جوانان و نوجوانان و انتقال آنها به کوهستان و غارهای غیر بهداشتی و غیر استاندارد و دفن شدن آنها در زیر بهمنهای متناوب این حق را به نوعی از آنها سلب نمودهاند. حق مسکن اگرچه تنها یکی از حقوقی است که در میان این اقدامات غیر انسانی نادیده انگاشته شده و پایمال میشود، اما یکی از مهمترین آنهاست. افراد در این میان مجبور به زندگی چریکی و بدون آسایش و به دور از خانواده بوده و دسترسی به مسکن مناسب برای رشد و نمو هرچه بیشتر خود ندارند. نوجوانان زیادی از کردهای کردهای ایرانی در مقرهای غیربهداشتی پ.ک.ک و پژاک زندگی میکنند که در معرض خطر هستند.
مطمئناً با تعریفی که از حق بر مسکن و شرایط آن شد، این وضعیت با آن همخوانی نداشته و به این حق بنیادین خدشه وارد میکند. مسلماً نهادهای بینالمللی و دولتهای دخیل در این میان موظف به ورود به این عرصه بوده و تا حد امکان و توان خود باید بکوشند تا افراد به بهانههای واهی نتوانند کودکان و نوجوانان را به وسیله تهدید، ارعاب، فریب و زور و سایر وسایل از این حق مسلم که مقدمهای برای ساختن آینده روشن نسلهاست محروم نموده و آینده بشریت را با مخاطره روبرو سازند.
نویسنده: حسین پژمان، پژوهشگر دکتری حقوق عمومی