دیدبان حقوق بشر کردستان ایران از دستگاههای مسئول انتظامی و قضایی، فعالین حقوق بشر و حقوق زنان در خصوص پیگیری وضعیت کودکان خردسال کُرد ایرانی که قربانی سیاستهای جنگطلبانه و خشونت محور شدهاند، درخواست کرده است که نسبت به حقوق این کودکان در نقاط مرزی در غرب کشور نیز حساسیت و جدیت بیشتری داشته باشند. زیرا این کودکان مانند کودکان ایرانی در سایر مناطق، باید به تحصیل، زندگی آرام و تفریح، دسترسی داشته باشند و این حقوق نباید به دلیل اهمال رسانهها و فعالان حقوق بشر، فراموش شود.
پرده اول: رومینا؛ کودکهمسری و حساسیت جامعه
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران معتقد است که توجه رسانهها، به موضوعات مشابه، متاسفانه برابر نیست و همین امر باعث شده که برخی از کودکان کُرد ایرانی، قربانی تروریسم پنهان و سیاستهای کثیف کودکسرباز شوند و البته صدای آنها و خانوادههایشان به جایی نرسد. دیدبان اعتقاد دارد که روایت مرگ دلخراش رومینا دختر تالشی باید بهدور از هیجانها و فرصتطلبیهای این روزها، به صورت علمی، دقیق، بیطرفانه و کارشناسی؛ ریشهیابی و بررسی شود. در این روند، نه باید همه پدران ایرانی را خشن توصیف کرد و نه این رخدادهای تلخ را نتیجه اصول و آموزههای دینی دانست. هیچ دینی به خصوص اسلام، اجازه قتل فرزند را صادر نکرده است. ممکن است به برخی قوانین در این حوزه انتقاداتی وارد باشد، اما این ماجرا باید به طور دقیق از منظر جامعهشناسی و حقوقی و قضایی و به دور از هیجانهای زودگذر فضای مجازی و کاسبان لایک، تحلیل شود تا حوادث مشابه رخ ندهد تا دیگر شاهد چنین رفتارهای خشن و نامتعارف نباشیم. در خصوص قتل دختر بچه ۱۳ ساله، به نام رومینا که حقیقتا جامعه را متاثر کرده، موردی که کمتر مورد توجه قرار گرفته است، بحث ازدواج کودکان یا همان پدیده «کودکهمسری» است که به لحاظ قواعد حقوقی و عرف بینالمللی، نوعی کودک آزاری و اقدام جنسی علیه کودکان است. به همین دلیل دیدبان حقوق بشر کردستان ایران اعتقاد دارد که نهادهای مسئول موظف به برخورد با وی بودهاند و کم کاریهای احتمالی جزء عوامل تاثیرگذار در بروز این خشونت منجر به قتل است؛ لذا نمیتوان این رابطه نامتعارف را عاشقانه تلقی کرد.
از سویی دیگر، نقش فضای مجازی غیر کنترل شده که بر خلاف عرف رایج در تمام کشورها، شاهد رهاشدگی این فضای مهم در ایران هستیم، در بروز این جنایت موثر است. هر چند هیچ کدام از این عوامل نمیتواند رفتار خشن و قتل صورت گرفته توسط پدر رومینا را تبرئه کند؛ ولی لزوم توجه جدی به حفظ سلامت در فضای مجازی حائز اهمیت ویژه میباشد. در این رویداد تلخ بسیاری از فعالین فرهنگی، حقوق بشری، هنری و نظائر آن واکنش نشان دادند و با مادر رومینا ابراز همدردی کردند. مادر رومینا دخترش را پس از قتل دیده و او را در کنار خانهاش به خاکسپرده است و دل تنگیهایش را با مقبره رومینا تسلی میدهد. حساس شدن جامعه به این اقدامات، گزارشهای میدانی رسانهها از این فاجعه و ورود مسئولان دولتی و حکومتی در ایران به این قضیه دردناک، جالب توجه و تحسین است. همین که جامعه، حساس است، خود نشان از پویایی آن دارد.
پرده دوم: اسرین؛ کودکسربازی و عدم حساسیت جامعه
جامعه و نخبگان و مسئولان در قابل کودکآزادی، کودکهمسری و کودکان کار حساس هستند. پس انتظار میرود در مورد استفاده نظامی از کودکان، ربایش آنها، استفاده از آنها بعنوان عامل انتحاری و… نیز حساس باشند. از سوی دیگر، فضای سیاسی و رسانهای ایران، متاسفانه مرکز- محور است. تمرکز بر مرکز کشور قرار دارد، ربایش کودکان، کمبود آب، بیکاری، تجمع اعتراضی و…. اگر در مرکز کشور (نه لزوما پایتخت سیاسی) رخ دهد، تیتر یک رسانهها میشود. اما در نقاط دورافتاده، اگر کودکی ربوده شود، صدای خانوادهاش به رسانهها نمیرسد. دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، صدای این خانوادههای بیصدایِ کُرد ایرانی است که فرزندانشان را ربودهاند، فریب دادهاند، در جنگ بیگانگان به کشتن دادهاند و حتی پیکرشان را به خانواده تحویل نمیدهند. دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، سوال دارد: «چرا رسانهها رومینا را میبینند؟ چون کودک است. چون به طرز فجیعی به قتل رسیده است». سوال بعدی این است: «چرا همان رسانهها اسرین محمدی و ربایش وی توسط پژاک را برجسته نمیکنند؟ او نیز کودک است و به احتمال زیاد در زیر بهمن در کوهستانهای شمال عراق دفن شده است».
چرا پدر رومینا متهم است؟ چون فرزندش را به قتل رسانده است. آن هم با توجیهات مضحک به نام دین! غیرت، تعریف دارد. او جنایت کرده است. اکنون سوال اینجاست: «چرا کسی عاملان کشته شدن کودکان کُرد ایرانی را بازخواست نمیکند؟ چرا کسی از کاوه سقزی سراغ اسرین محمدی و بنیامین فرجزاده و ناصر علیزاده و… را نمیگیرد؟ او نیز این فرزندانِ کُرد را به کشتن داده است». چرا در جغرافیای ایران ماجرایی دوگانه رخ میدهد؟ اگر کسی مایل است داتسان تلخ مرگ این کودکان را بخواند، کافی است نام آنها را در سایت دیدبان جستوجو نماید!
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران موارد متعددی از ربایش و اجیرسازی کودکان و دختران هم سن و سال رومینا را گزارش کرده که فرق آنها با رومینا آن است که به جای شهرهای مرکزی ایران در روستای مرزی ایران این جنایات رخ داده است و تقریبا دل هیچ کسی را به درد نیاورده است. گویی مادران داغدار آنها مادرانههایشان کم رنگتر از مادرانههای مادر داغدار رومینا است. اصلا کسی اسرین محمدی را میشناسد؟ میداند داستان تلخ او چیست؟ چرا همه به کولبران توجه میکنند و مرگ آنها را بر اثر یخزدگی و سرما پوشش میدهند؟ این کولبران، ثمره فعالیت همین گروههای مسلح، نبود امنیت اقتصادی و اخاذی توسط آنها هستند.
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، روایتگر ماجراهای اسرینها در مناطق کردنشین ایران است.
در یک روستای مرزی در سردشت از سال ۱۳۹۶ دختری ۱۳ ساله به نام اسرین محمدی را به زور اسلحه و در برابر چشمان گریان مادرش، برای جنگ به میان پیکارجویان جداییطلب پ.ک.ک و پژاک بردهاند و مادرش از شدت غم دوری فرزند خردسالش، شب و روز ندارد ولی هیچ کس، حتی دردهای این مادر کُرد را تکرار هم نکرده است. پیگیری و درخواست و کمپین و هشتگ و لایک و تقاضای اعدام برای قاتل، چرا فقط در ماجرای رومینا دیده میشود؟
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران از سرنوشت نامعلوم این دختر ۱۳ ساله کُرد گزارش مفصلی را در سایت خود منتشر کرده است. (اینجا را بخوانید) ولی چرا رفتار نخبگان فرهنگی، هنری و فعالین حقوق بشری با این موضوع دردناک دوگانه است؟! اگر مادر رومینا میداند چه بر سر دخترش آمده و قبر رومینا او را تسلی میدهد، ولی مادر اسرین چه کند که هر لحظه نگران مرگ دخترش هست و هیچ کس کوچکترین تلاشی برای بازگرداندن این دختر نمیکند. او اکنون هم بعد گذشت ۳ سال هنوز هم یک کودک است! چرا کودکان باید برای جنگ ترکیه و یک گروه تروریستی، کشته شوند؟ آن هم کودکان کُرد ایرانی! فقط اسرین قربانی نشده است، نیان درویشی را چند رسانه و فعال حقوق بشر میشناسند؟ (اینجا را بخوانید)
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران صدای مظلومیت خانوادههای کُرد ایران را تکرار خواهد کرد. حتی اگر نخبگان، هنرمندان و فعالان حقوق بشر و حقوق زنان، خود را به نشنیدن زده باشند. حتی اگر هیچ نهاد مسئول در ایران پاسخ ندهد و پیگیری نکند و سران پژاک و پ.ک.ک، فرافکنی کنند. دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، صدای اسرین و شایان و ناصر و بنیامین خواهد بود.