داعش و پ.ک.ک؛ از اسلامیست‌های آمریکایی تا چپ‌های آمریکایی

A US military convoy drives on a highway from Kobane to Ain Issa on September 29, 2017. After a months-long campaign, the Syrian Democratic Forces -- a US-backed alliance of Arab and Kurdish fighters -- have cornered diehard jihadists in a pocket of territory in the battered northern city of Raqa. / AFP PHOTO / BULENT KILICBULENT KILIC/AFP/Getty Images

یادداشت اختصاصی یکی از فرماندهان اسبق ی.پ.گ؛ مقیم اربیل در کردستان عراق

جنگ در خاورمیانه، جنگ ایدیولوژی، تاریخ، تمدن و سلاح است.آمریکا با ایدیولوژی سرمایه‌داری و نوظهور خود به مدد چپاول جهان سوم در طول دو قرن اخیر به جنگ تمدن‌های کهن در خاورمیانه آمده است. ایالات متحده علی‌رغم شکست‌های پی‌در‌پی در عراق و سوریه، برای یک مسئله حیاتی به نام اسرائیل با صرف هزینه‌های بسیار، مسیر ناهموار تسلط بر خاورمیانه را در قالب پروژه خاورمیانه بزرگ همچنان دنبال می‌کند. هر چند این پروژه ربطی به تغییر رئیس جمهور‌ در آمریکا ندارد و یک چالش امنیت ملی برای آمریکا است، و تغییر رئیس جمهور همواره تاکتیک‌ها را تغییر داده است.

داعش پروژه‌ای آمریکایی بود؛ همانطور که PKK در سوریه که با نام‌های قسد، SDF ، YPG و PYD فعالیت می‌کند، نیز پروژه آمریکا است. این دو گروه ظاهرا مخالف کاملا در یک پازل آمریکایی حرکت می‌کنند و شناخت این پازل پیچیده بدون یافته‌های میدانی ممکن نیست. شروع داعش را شاید کمتر کسی دقیق توصیف کرده باشد ولی من از نزدیک تولد داعش (راست رادیکال) و قسد (چپ رادیکال) را شاهد بودم. در زمان اوباما، زندانیان خطرناک دست راستی در اقدامی ‌عجیب آزاد شدند همزمان برخی زندانیان حامی ‌صدام، طیف‌هایی که در جناح عربستان سعودی هستند و بسیار رادیکال بودند با نظارت ایالات متحده از زندان‌های عراق آزاد شدند و نطفه داعش اینگونه منعقد شد. اما جالب است بدانید اسرائیل صحنه گردان اصلی در این پروژه‌ها است، اما تا همین الان نیز اسرائیل رفتاری پنهانی داشته است و در پشت پرده صحنه گردانی می‌کند. زیرا همیشه یهودیان نقش به سزایی در انتخابات امریکا دارند و در اصل ریس جمهور آمریکا بر مبنای سیاست حمایت از اسراییل در منطقه خاورمیانه انتخاب می‌شود. زیرا قدرت مالی یهودیان بسیار زیاد است و لابی قدرتمندی در آمریکا دارند. یعنی هر ریس جمهوری که بر سر کار می‌آید، اول باید منافع اسرائیل و یهودیانِ صهیونیست را در نظر بگیرد و حتی بر ایران متمرکز باشد. هر چند اهداف استراتژیک دیگری چون نفت هم به ظاهر حائز اهمیت است، ولی مقابله با ایران به عنوان تاثیر گذارترین قدرت منطقه مد نظر آمریکا و اسرائیل است.

آمریکا تلاش بسیاری کرد که داعش را به سمت ایران حرکت دهد، ولی ایران با پیشدستی زمین بازی را به خارج از خاک ایران برد و دفاع از مرزهای ایران را در خط مقدم حرکت داعش در عراق و سوریه قرار داد. برخی تصور می‌کنند نفوذ ایران در سوریه و عراق ضعیف شده، ولی دقت ندارند که هدف ایران از حضور در سوریه و عراق چه بود. کما اینکه نفوذ مدنظر ایران با کشورهایی مثل ترکیه و حتی عربستان و امارات بسیار متفاوت است.

در سوریه زمانی که داعش زمین‌گیر و سقوط بشار اسد منتفی شد، آمریکا بلافاصله بازیگر جدیدی به نام PKK که خودش آن را در لیست سیاه گروه‌های تروریستی قرار داده بود را فراخواند. همان زمان آمریکایی‌ها سراغ مظلوم کوبانی آمدند و گفتند اگر طبق نظر ما کار کنید به شما خودمختاری بخش‌های شمال شرق سوریه را خواهیم داد. مظلوم کوبانی با قندیل صحبت کرد ولی قندیل اطمینان نداشت و می‌گفت آمریکایی‌ها زمانی که مشکل‌شان حل شود ما را رها می‌کنند؛ ولی نمی‌دانم چه شد که مظلوم گفت باید با آمریکایی‌ها همراه شویم و قندیل نیز این ایده را پذیرفت. این اتفاق سال ۲۰۱۳ رخ داد و داعش در مناطق شمال شرق سوریه در حال پیشروی بود. در مقطعی که قندیل تردید داشت، ناگهان شدت پیشروی داعش بسیار عجیب بالا رفت و من تصور می‌کنم داعش با چراغ سبز آمریکا جلو آمد تا PKK را وادار به همکاری کند. زیرا اعتقاد دارم هم راست افراطی یعنی داعش و هم چپ افراطی یعنی پ.ک.ک و گروه‌های وابسته به آن، به نوعی در زمین آمریکا بازی می‌کنند. یعنی راست و چپ به تناسب زمین بازی، وارد جنگ با یکدیگر شدند تا منافع کاخ سفید و اسرائیل حفظ شود.

آمریکایی‌ها شروع به سازماندهی انسانی و لجستیکی PKK در سوریه کردند ولی نکته مهم این بود که نمی‌توانستند به گروهی که در لیست تروریستی کاخ سفید قرار دارد، کمک کنند. لذا گفتند باید نام جدیدی برای خود انتخاب کنید و اینگونه قسد متولد شد. تا قبل از آن YPG شاخه نظامی ‌PYD بود ولی ظرف یک هفته همه پرچم‌ها را تغییر دادند و نام YPG به قسد تبدیل شد که ترجمه آن می‌شود نیروی سوریه دمکراتیک! در حالی که خبری از دموکراسی در پ.ک.ک نیست. اکنون آمریکا مدعی بود که آنها PKK نیستند و گروه جدیدی تشکیل شده است؛ اما ترکیه زیر بار نمی‌رفت و می‌گفت اینها همان PKK هستند. حق با ترکیه بود؛ ی.پ.گ همان پ.ک.ک و پ.ی.د همان پژاک است و اصولا شاخه‌ههای مختلف برای فرار از تحریم و شناسایی است. فرماندهای این گروه‌ها یکی هستند و در نهایت به قندیل گزارش می‌دهند. به همین دلیل پنتاگون نام آنها را تغییر داد و پ.ک.ک به ی.پ.گ تبدیل شد. در اصل قسد یک نیروی پولی است تا ایدیولوژیک؛ چون اگر اعضای آن دو ماه حقوق نگیرند؛ به خانه می‌روند و آمریکا با پول اسراییل آنها را به خدمت گرفته و از سوی دیگر پول نفت سوریه را سرقت می‌کند. لذا آمریکایی‌ها برای رفع نگرانی ترکیه گفتند باید سایر قبایل و اقوام هم در قسد باشند و عرب‌ها و ترکمان‌ها را هم وارد قسد کردند ولی همه کاره PKK بود. هدف نیز در ظاهر جنگ با داعش بود؛ اما در واقع، مستهلک کردن سوریه و قبایل و نیروی انسانی منطقه و به کشتن دادن زندانیان خطرناک؛ هدف اصلی آمریکا بود.

در درگیری داعش و PKK در کوبانی؛ اگر حمایت لجستیک و هوایی آمریکا نبود، بی‌شک داعش موفق می‌شد. چون آنها بسیار مجهز بودند و دلیل پیشروی‌های اولیه داعش همین بود. نکته جالب این که وقتی حمایت‌های آمریکا رسید بسیاری از وسائل و تجهیزاتی که ما داشتیم را در اختیار نیروهای داعشی هم می‌دیدیم؛ حتی لباس‌های مشابه؛ اما به نظرم آمریکایی‌ها از PKK در سوریه حداکثر بهره‌برداری را کردند و این روند همچنان ادامه دارد. برخی می‌گویند هدف آمریکایی‌ها نفت است، ولی آمریکا نفت را ابزاری برای کنترل PKK در سوریه کرده، اما هدف اصلی آمریکایی‌ به این ترتیب است:

۱. حفظ اسرائیل و تضعیف خط مقابله با اسرائیل (با تضعیف نیروی انسانی و نابودی کشورهای اسلامی)؛

۲. تضعیف ایران و متحدان تهران؛

۳. تجزیه سوریه و البته عراق به بخش‌های سنی، شیعه و کرد که به نظرم تا حدودی هم پیش رفته است.

نفت در این ماجرا خیلی عنصر مهمی‌ نیست، به خصوص با خودکفایی انرژی آمریکا؛ ولی خود آمریکایی‌ها دوست دارند موضوع را این گونه جلوه دهند. به‌هر حال تحولات منطقه به شدت در حال تغییر است و PKK از نقش بازیگر به یک نیروی نیابتی تنزل پیدا کرده و پیش‌بینی من این است که ایالات متحده- خصوصا اگر بایدن رای آورد- تمام تمرکزش را بر روی بارزانی در عراق و ENKS در سوریه خواهد گذاشت و این یک دلیل مهم دارد: «حمایت اسرائیل از بارزانی و ارتباط عمیق و دیرینه بارزانی‌ها با اسرائیلی‌ها چیزی که PKK نیز به دنبال آن است ولی قطعا اسرائیل طرف بارزانی است». من اعتقاد دارم اسراییل در نظر گرفته که بخش‌های کردنشین سوریه را به بارزانی دهد و برای همین اسراییل با رفراندوم بارزانی موافق بود؛ دولت کردی در منطقه یعنی اسراییل دوم و به همین دلیل هم پ.ک.ک با آن مخالف بود. پ.ک.ک مخالف قدرت گرفتن بارزانی است زیرا سال‌ها درگیر جنگ با این طایفه بوده است. در آینده شاهد خاتمه دادن به پ.ک.ک در سوریه و دیگر مناطق خواهیم بود؛ چرا که بارزانی در اولویت همکاری است. دقیقا برنامه اسراییل برای یک پارچه کردن دولت‌های همجوار و تضعیف آنها یعنی کوچک کردن کشورهای عراق وسوریه و حتی ایران به کرد و سنی وشیعه برای همین هدف است. اما نکته مهم در این میان برای خود من بعد از سال‌ها حضور در ی.پ.گ، سیاست آمریکا در به جان هم انداختن پ.ک.ک و داعش است. ی.پ.گ، قطعا شاخه پ.ک.ک است و جوانان زیادی فریب ایدئولوژی به ظاهر متضاد آنها را خوردند و در سوریه عضو یکی از این دو گروه شدند و در نهایت هم جان سالم به در نبردند. سوریه نابود شد و بذر نفرت و نابودی در تمام این کشور پراکنده شده است. آن هم به وسیله یک فرمانده پشت پرده واحد یعنی آمریکا. آمریکا دیگر به پ.ک.ک نیاز ندارد یا اگر نیاز دارد، نیاز مقطعی است. کردها باید بدانند آمریکا متحد راهبردی برای آنها نبوده و نخواهد بود و سوریه و تجاوز ترکیه به این کشور، آخرین نمونه است.

 

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید