هدف کردها ترمیم رابطه کردها و روسیه و کسب حمایت مسکو در مقابل حمله احتمالی ترکیه به منطقه کردنشین سوریه است
عفیفه عابدی، پژوهشگر مسائل روسیه، در این یادداشت به دنبال بیان چرایی وجود فراز و نشیب در رابطه روسیه و کردها و همچنین امکان نتیجهبخش بودن تماسهای اخیر و نتیجه آن بر همکاریهای روسیه و ترکیه در موضوع سوریه است. وی نوشته که از تحول دیپلماتیک اخیر (دیدار هیئت ی.پ.گ با سران مسکو در روسیه) به عنوان تلاشی در راستای ترمیم رابطه کردها و روسیه و کسب حمایت مسکو در مقابل حمله احتمالی ترکیه به منطقه کردنشین سوریه یاد میشود.
مقدمه
سفر اخیر هیئت کردهای سوریه به مسکو، به دنبال چراغ سبز روسیه، پرسشهایی درباره انگیزهها و اهداف روسها و ابهامهایی درباره چگونگی مدیریت دوگانه کردها و ترکها از دیدگاه کرملین ایجاد کرده است. این در حالی است که در چند سال اخیر رابطه روسیه و کردهای سوریه فراز و نشیبهای زیادی داشته است. پس از رفت و آمدهای دیپلماتیک زیادی که سالهای اول مبارزه با داعش بین کردها و مسکو رخ داد، در دو سال اخیر سکوت یا موضع حمایت ضمنی روسها در قبال حملات ترکیه به مواضع کردی به ویژه در موضوع نبرد عفرین، رابطه دو طرف را سرد نموده بود. بر این اساس از تحول دیپلماتیک اخیر به عنوان تلاشی در راستای ترمیم رابطه کردها و روسیه و کسب حمایت مسکو در مقابل حمله احتمالی ترکیه به منطقه کردنشین سوریه یاد میشود. این یادداشت به دنبال بیان چرایی وجود فراز و نشیب در رابطه روسیه و کردها و همچنین امکان نتیجه خش بودن تماسهای اخیر و نتیجه آن بر همکاریهای روسیه و ترکیه در موضوع سوریه است.
روسیه و مسئله کردی
رابطه روسیه و کردها ریشه های تاریخی دارد، مسلما حتی بیش از آنکه لاوروف وزیر امور خارجه روسیه سابقه آن را مربوط به دهه ١٩٤٠ و ١٩٥٠ میداند،[1] اما مناسبات جدیدی که در سالهای اخیر میان روسیه با کردهای عراق، ترکیه و سوریه ایجاد شده، شرایط و وضعیت کاملاً تازهای در روابط دو طرف رقم زده است. در گذشته اتحاد جماهیر شوروی بخشی از جغرافیایی که کردها در آنجا زندگی میکنند را در بر میگرفت. هنوز نیز بخشی از کردها در روسیه زندگی میکنند. بر این اساس یک هفته در سال به نام هفته کردها در روسیه نامگذاری شده است. در چند سال اخیر نیز روسای مشترک حزب دموکراتیک خلقهای ترکیه و حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه در مراسم هفته کردها در مسکو شرکت داشته و با وزیر خارجه روسیه دیدارهایی انجام دادند. دسامبر ٢٠١٥ صلاح الدین دمیرتاش رهبر حزب دموکراتیک خلقهای ترکیه با سفر به مسکو دفتر این حزب در روسیه را افتتاح کرد. بعد از آن در ماه فوریه ٢٠١٦ دفتر نمایندگی کردهای سوریه در روسیه گشایش یافت. علاوه بر این کردها در روسیه آزادی عمل زیادی برای برگزاری کنفرانسهای بینالمللی دارند. آخرین نمونه از این کنفرانسها ١٥ فوریه ٢٠١٧ به دعوت سازمانهای مدنی، مطبوعاتی و روشنفکری کرد در روسیه از کردهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه برگزار شد.
چنین پیشینه و ارتباطاتی موجب شده است که روسیه به رغم داشتن رابطه خوب با دولتهای ایران، سوریه، عراق و ترکیه، به یکی از نقاط اتکای بینالمللی مهم کردها تبدیل شود. موضوعی که ابهامهای بزرگی را برای کشورهای درگیر مساله کردی ایجاد کرده و نگرانیهایی از سوی آنها در قبال روابط مسکو با کردها مطرح میشود.
مسئله این است که همچنان که مسئله کردی یکی از پیچیدهترین موضوعات در میان مجموعه موضوعات متنوعی است که خاورمیانه امروز با آن مواجه است، نه تنها بازیگران فرامنطقهای ، بلکه کردها و همه بازیگران مرتبط و ذینفع در موضوع کردی نیز مواضع دوگانه دارند و یا حتی میتوان گفت چهارگانه دارند؛ به نسبت کشورهایی که جمعیت کردی دارند.
شواهد موجود نشان میدهد سياست روسها نیز در قبال كردها در منطقه يكپارچه نيست و بسته به شرايط و مكان متفاوت است و حتی در شرایطی میتواند پیامدهای منفی برای مسکو و همکاران منطقهای آن ایجاد کند، البته سیاست کردها در قبال روسیه نیز یکپارچه و شفاف نیست. در سال های اخیر کردها مهمترین متحد آمریکا در بحران سوریه شناخته شده اند و پس از جنگ با داعش، اکنون اخباری درباره واگذاری یک حوزه نفتی سوریه به آمریکا بر اساس توافق کردها و آمریکایی ها منتشر شده است. با این حال اکنون خود را متمایل به مسکو نشان میدهند. اولین تحلیلی که از این رفتار به اذهان متبادر می شود همزمانی حمله احتمالی ترکیه با درگیری آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری است. البته پیش از این نیز کردها به روسها تمایل نشان دادهاند. از سوی دیگر روسها هم قادر به تعیین منافع مشترک با کردها نیستند. در واقع کردها هم نشان میدهند برای تامین منافع خود به روسیه امید نبستهاند و تلاشی برای جلب حمایت مسکو نداشته و نگاهی راهبردی به این رابطه ندارند.
در سالهای اولیه جنگ با داعش، روسیه به رغم رابطه راهبردی با دمشق، تلاش داشت موازی با رابطه آمریکا با کردها، با گروههای کردی رابطه داشته باشد. حزب اتحاد دمکراتیک سوریه نیز تمایل زیادی به مسکو نشان میداد و رابطه نسبتاً خوبی با روسیه به عنوان مهمترین حامی دولت سوریه برقرار کرده بود و مذاکرات زیادی میان صالح مسلم رهبر این حزب با مقامهای روسی چه در مسکو و چه در شهرهای دیگر صورت گرفت. در واقع به رغم اینکه کردها متحد آمریکا در سوریه بودند و ترکیه متحد آمریکا در ناتو است، به نظر میرسد کردهای سوریه برای تامین امنیت خود در مرزهای ترکیه به همکاری با روسها نیز توجه دارند.
دیدگاههای روسی
به لحاظ استراتژیک دو دیدگاه عمده بین روسها در برابر مسئله کردی و انتخاب یکی از دو گزینه بسیار دشوار وجود دارد.
از سویی برخی از تحلیلگران و دیپلماتهای روسی بر این باورند که به علت یک فرآیند تاریخی، سرانجام منطقه با شکل گیری یک کشور کردی به طور اجتناب ناپذیر روبرو خواهد شد و با توجه به شرایط کنونی، مسکو باید برای چنین تحولی آماده باشد. از سوی دیگر، برخی از کارشناسان روس دیدگاه خوشبینانهای به مسئله کردی ندارند و معتقدند با توجه به پیامدهای سیاسی چنین تحولی برای متحدان منطقهای روسیه یعنی ایران و سوریه و همچنین ترکیه و عراق، کرملین باید به حمایت خود از کشورهای قدرتمند به عنوان تضمینکنندگان ثبات منطقهای ادامه دهد. برخی از این متخصصان روسی نیز کردها را نیروهای نزدیک به آمریکا تلقی میکنند.[2]
یک رویکرد میانه و عملگرایانه نیز بین دو دیدگاه عمده وجود دارد که ظاهرا عملکرد دولت روسیه با آن تطبیق بیشتری دارد. بر این اساس هدف احتمالی روسیه از همکاری نزدیک با کردهای سوریه جلوگیری از استفاده آمریکا از کارت کردها در بحران سوریه و پسا بحران است. روسها معتقدند نقش كردهاي سوریه در روند پایان بحران مهم و غير قابل چشمپوشي است. برخی کارشناسان روسی معتقدند مسکو میتواند میانجی یک معامله بین کردها و دولت مرکزی سوریه باشد.[3] بر اساس این دیدگاه، توافق دولت سوریه با کردها در چارچوب قانون اساسی، میتواند به حفظ یکپارچگی خاک سوریه کمک کند.[4]
روسیه و ملاحظات آنکارا
رابطه روسیه با کردها به ویژه در سوریه برای روسها پارادوکسی از تهدید و فرصت ایجاد میکند. همکاری کردها و دولت سوریه، تعارضات میدانی را کاهش داده یا به نفع دمشق میکند. اما از سوی دیگر این همکاری منجر به افزایش اختلاف نظر بین روسیه و ترکیه است که عملا تلاش دارد تمام مناطق کردنشین شمال سوریه را اشغال کند.
اما نکته حائز اهمیت این است که روسیه از آغاز سلسله نشستها با ترکیه فقط به دنبال مدیریت شرایط میدانی و کاهش پیچیدگی صف آراییهای جنگی بود. در واقع علیرغم نشستهای مکرر رهبران روسیه و ترکیه درباره سوریه، روسها مشروعیتی برای حضور ترکیه در خاک سوریه قائل نبوده و به خوبی میدانند ترکیه در سایه توافقات با روسها، همان اهداف زیاده خواهانه خود در سوریه را دنبال میکنند.[5]
جمعبندی
در مجموع سیاست روسیه بسیار عملگرایانه است. از ابتدای بحران سوریه نیز تلاش نموده با همه طرفهای بحران رابطه داشته و کانالهای ارتباطی را حفظ کند.سلسله رایزنیها و همکاریهای روسیه و ترکیه نیز ضمن اینکه از این قاعده تبعیت میکند، به روابط دوجانبه و باارزش این کشورها برای هم نیز مرتبط است. چنانچه به رغم اختلافهای جدیدی که بین روسیه و ترکیه در شرایط میدانی سوریه به وجود آمده، رایزنیهای دو جانبه آنها ادامه دارد. به عبارت دیگر احتمالا دیر یا زود، روسیه و ترکیه مکانیزم جدیدی برای همکاری در پروندههای مورد اختلاف خواهند یافت.
[1]Sergey Lavrov’s interview with Kurdish television channel Rudaw, Moscow, July 24, 2011. http://www.mid.ru
[2] Aksenyonok Alexander(2019), The Syrian Crisis: A Thorny Path From War to Peace, the views of the Valdai Discussion Club
Charountaki Marianna (2020) The US-Kurdish Problematique, Russian International Affairs Council, May 20
[3] Lukyanov Fyodor.A (2019) The Paradox of Syria: What to Expect Next From Key Players, Rossiyskaya Gazeta, 23 oct
[4] Aksenenok Aleksandr (2020) Russia and Syria: Nuances in Allied Relations, Russian International Affairs Council, September 16
[5] Suchkov Maksim.A. (2020) Russia Has 3 Messages For Turkey Over Operation in Syria, Almonitor, 10 /10/2019