توضیح: «یورگن. و» یک جوان آلمانی است که بیش از سه سال در سوریه حضور داشته و در میان نیروهای شبهنظامی پ.ک.ک در شمال سوریه موسوم به ی.پ.گ زندگی کرده است. او به واسطه تواناییهایش به یکی از مقامات ارشد شاخه خارجیهای «ی.پ.گ» تبدیل شد و این یادداشت را بصورت اختصاصی برای دیدبان حقوق بشر کردستان ایران ارسال است. یورگن قبل از حضور در سوریه یک فعال چپ آنارشیست بود، ولی اکنون یک فعال حقوق بشر است. او اکنون در آلمان زندگی میکند. به مناسبت روز زن (8 مارس) وی در این یادداشت به مشاهدات خود از جایگاه زنان در گروههای وابسته به پ.ک.ک پرداخته است.
پ.ک.ک/ک.ج.ک. با مشاهده منافع خود در دخالت دادن زنان در درگیریهای تروریستی، سازمان تروریستی ویژه زنان را ایجاد کرد تا زنان را در مرکز اصلی بحث قرار دهد و از اینترنت برای رساندن این بحث به مخاطبان خود استفاده میکند. اما سوال اینجاست آیا استفاده از فمینیسم واقعا بخشی از ایدئولوژی آن است یا آن را به یک استراتژی جدید تبدیل نموده است؟
امروزه به نظر میرسد زنان کُرد در پ.ک.ک به برابری قابل توجهی رسیدهاند و ایدئولوژی این حزب به صورت فعال تغییر ساختار جنسی سنتی را تقویت میکند. من در این یادداشت دیدگاه خود در مورد تغییر تدریجی ایدئولوژی پ.ک.ک در مورد زنان را مطرح خواهم کرد. در طی اوایل دهه نود میلادی، مواضع آزادیگرایانه و بازتفسیر اسطورههای کردی به صورت عملی مورد استفاده قرار میگرفت تا مشارکت زنان افزایش یابد. اما ساختار مردسالارانه تغییر نیافت و زنان شبهنظامی، صرفا از خانوادهای مردسالار به حزبی مردسالار منتقل شدند.
بیشتر بخوانید: اختصاصی/ سه تصویر از کودکسربازان در شمال سوریه
تاسیس ارتش زنان
اما تاسیس ارتش زنان (YJAK) باعث ایجاد «فضایی امن» شد تا زنان با خودسازماندهی و مسلح کردن خود به صورت فعال بر ایدئولوژی و اقدامات پ.ک.ک تاثیر بگذارند. YJAK که توسط خود پ.ک.ک مشروعیت یافت، در اواخر دهه نود میلادی با قرار گرفتن در مسیر وفاداری به «چهره پدر» یعنی اوجالان در جهتی رادیکالتر در زمینه برنامههای فمینیستی قرار گرفت. اما این امر چگونه و با چه هدفی رخ داد؟
برای مردم بی معنی بود که عضو یک سازمان غیرقانونی شوند که مرتکب جنایت میشود و نظم اجتماعی را به هم میزند. آنان در عوض امنیتی را ترجیح دادند که قبیله و خانواده برایشان تامین میکرد. به این دلیل، سازمان نتوانست در مراحل اولیه از 1973 تا 1990 تعداد کافی شبهنظامی به عضویت در آورد. عبدالله اوجالان که میخواست بر این مشکل بزرگ فایق آید، خانواده و قبایل کُرد را مانع اصلی بر سر راه عضوگیری پ.ک.ک دید. او به این نتیجه رسید که «خانواده فئودال و ساختار قبیلهای» باید از بین برود و از هم بپاشد تا بتواند اعضای جدید را جذب پ.ک.ک نماید. در حالی که یکی از روشها مجبور کردن روستاها به تخلیه اجباری بود، روش دیگر تغییر وضعیت اجتماعی زنان بود که در انتهای سلسله مراتب قبیلهای قرار داشتند. سیستم قبیله سنتی و خانواده از طریق این اقدامات پ.ک.ک از هم گسیخت و عضویت و وفاداری افراد پایان یافت. حزب جایگزین قبیله و اوجالان نیز جایگزین رهبران قبیلهای شد.
دهه نود میلادی شاهد بیشترین عضوگیری پ.ک.ک بود و به نظر میرسید مسئله کمبود شبهنظامی حل شده است. تعداد زیادی از زنان، عضو این گروه تروریستی شدند. این روند نشان میدهد عضویت زنان در آن دوره شاید ابزاری بوده باشد؛ چون هدف اوجالان بسیج کردن تعداد بیشتر نیروها بود.
در آن دوره زنان در پ.ک.ک دو نقش را بر عهده داشتند. بعضی در فعالیتهای نظامی شرکت کردند، در حالی که بقیه برای سازمانهای مختلف جبههای آن فعالیت نمودند. عمدتا، زنان جوان به فعالیتهای نظامی گمارده میشدند و دیگران نیز در سازمانهای جبههای مشغول شدند. در مراحل اولیه، شبهنظامیان زن همراه مردان عملیات نظامی انجام میدادند اما با افزایش تعداد آنان و افزایش تجاوز جنسی، تغییراتی صورت گرفت. اگرچه در مراحل اولیه تجاوزهای جنسی با تنبیه شدید همراه بود، اما به تدریج فقط زنان و مردان از هم جدا شدند.
بیشتر بخوانید: تناقضات پ.ک.ک در مورد زنان
افزایش استفاده پ.ک.ک از زنان یک تحول نگرانکننده است، چون زنان از پتانسیل زیادی برای تبلیغات و عضوگیری برخوردارند و اغلب به بعضی اهداف نرم دسترسی دارند. وظایفی که زنان به تدریج عهدهدار آن میشوند، برجستگی کنونی دستورکار فمینیستی پ.ک.ک را نشان میدهد. شبهنظامیانِ زن پ.ک.ک میتوانند ساختار مردسالارانه را درون جنبشی ناسیونالیستی به تحلیل ببرند و به چالش بکشند. اما این واقعا هدف نیست. پ.ک.ک فقط زنان و مردان را به دو مجموعه نظامیتقسیم کرده است. از (KJK) و (KCK) تا (HPG) و (YJA-STAR) و (YPG) و (YPJ) زنان و مردان «فقط» از هم جدا هستند. این یعنی برای برابری راه بسیار طولانی در پیش دارند. اگر زنان و مردان در ساختار پ.ک.ک به برابری جنسیتی رسیده بودند، باید هر دو با هم در هماهنگی و نه بهصورت جداگانه کار میکردند.
کمی به شیوه استفاده از زنان توسط پ.ک.ک برای تبلیغات، جلب توجه رسانهها و گزارشهای بیرونی نگاه کنیم. برجسته کردن مشارکت زنان اغلب برای جلب توجه بیرونی، افزایش حس مشروعیت بخشیدن به مسئله و القای حس همبستگی با این گروه است. کارایی تصاویر «زنان گریلا» در جلب توجه و کسب حمایت هنوز در ذهن رهبری این سازمان وجود دارد. در واقع با محاصره شهر سوریهای «کوبانی» آنان از این موضوع به صورت کامل بهرهبرداری کردند. کافیست فقط پنج دقیقه صرف کنید تا در صدها تصویر و ویدئوی جذاب دختران 16 تا 30 ساله و اسلحه به دست را ببینید. همان تصاویر را در تلویزیونهای گروه میبینیم.
نتیجهگیری
-زنان در دهه هشتاد و نود فقط با هدف افزایش نیرو عضو شدند. تعداد اعضای زن و مرد بیشتر شد. زنان عضو، اعضای جدید جذب کردند و تلقین کردند حتی زنان نیز در سازمان وجود دارند. لذا ایده «تخیل کوهستان» مطرح شد.
-همزمان با افزایش تعداد زنان، دو جنس برخلاف ادعای رهبری سازمان نتوانستند با هم کار کنند، لذا از هم جدا شدند و جداگانه کار کردند.
-از زنان برای جذب عضو و رسیدن به اهداف نرم استفاده شد.
-از زنان برای تبلیغات استفاده شد، چون توجه رسانهها را جلب میکنند، راه را برای کمک باز و ایده مشروعیت بخشیدن را تقویت میکنند.
میتوانیم نتیجه گیری کنیم که «عضویت زنان در پ.ک.ک» دلایل استراتژیک داشته و ایدئولوژی حامی این موضوع بعدا ایجاد شد. هنوز هم از زنان در این سازمان بهرهبرداری میشود؛ چون به عنوان ابزار تبلیغاتی بهکار میروند. آن طور که گفته شد هیچ برابری واقعی جنسیتی وجود ندارد، چون جداسازی جنسیتی هرگز نمیتواند به برابری بینجامد و این (جداسازی) در جامعهی واقعی و زنده غیرممکن است.