همزمان با تاسیس دولت عراق در سال 1920، تنش و درگیری بین کردها با محوریت خانواده بارزانی و دولت مرکزی آغاز شد. این درگیریها با فراز و نشیبهای مختلفی همراه بود. ملامصطفی بارزانی پس از شکست از نیروهای دولتی و در سال 1945 میلادی به ایران و مهاباد فرار کرد و سپس راهی شوروی شد. در آنجا سیزده سال ماند و سپس به عراق برگشت. با تلاشهای وی حزب دموکرات کردستان (پارتی) قانونی شد، اما از سال 1961 دوباره درگیری آن با دولت مرکزی آغاز شد. خود کردها نیز اعتراف می کنند با حمایت گسترده شاه و اسرائیل با صدام جنگیدند و در سال 1975 با انعقاد قرارداد الجزیره بین شاه و صدام حسین، ملامصطفی بارزانی با 50 میلیون دلار پول همه را رها کرد و راهی آمریکا شد و در همانجا فوت کرد.
رها شدن مردم به حال خود سبب شد قتلعامهای گستردهای توسط صدام صورت گیرد. پس از انقلاب اسلامی ایران، دو حزب پارتی و اتحادیه میهنی کردسان (یکتی) – که در اصل از پارتی جدا شده بود – گاهی با هم گاهی با صدام جنگیدند و سرانجام پس از جنگ خلیج فارس و با حمایت غربیها توانستند منطقه پرواز ممنوع را برای حفظ خود از حملات صدام ایجاد کنند؛اما در اوج زمانی که ورود نیروهای صدام به این منطقه (مدار سی درجه) ممنوع بود و صدام به تازگی هزاران کرد را قتل عام کرده بود، مسعود بارزانی برای حفظ قدرت خود و کنترل بر اربیل با جلال طالبانی جنگید چون توان بیرون راندن نیروهای یکتی از شهر را نداشت از صدام کمک گرفت. بدین ترتیب یکبار دیگر مورد انتقاد شدید مردم کُرد قرار گرفت، اما او توجه نکرد چون هدفش منافع مردم کرد نبود؛ همان طور که امروز نیست. در واقع بارزانی، برای مقابله با رقیب کُرد خود به سراغ جلب رضایت صدام رفت که در حلبچه، کردها را بمب شیمیایی کشته بود!