عفیفه عابدی، پژوهشگر مسائل روسیه در یادداشتی اختصاصی برای دیدبان حقوق بشر کردستان ایران و همزمان با تشدید تنشها میان مسکو و آنکارا در مورد بحران سوریه و ادلب، نوشته است که «روسیه و ترکیه تمایل ندارند بحران سال ۲۰۱۵ در رابطه روسیه و ترکیه تکرار شود». وی در خصوص نقش کردها در بحران سوریه و تجاوز ترکیه به مناطق کردنشین سوریه نیز بر این باور است که «ترکیه هرگز نمیتواند از طریق همکاری با آمریکا و اروپا سیاستهای خود در قبال کردها را دنبال کند».
متن یادداشت اختصاصی وی به شرح زیر است:
بحران ادلب و تهدیدهای نظامی ترکیه علیه ارتش سوریه که با واکنش صریح روسیه مواجه شده و اخبار جسته و گریخته از برخی عملیات های نظامی متقابل، این گمانهزنی را ایجاد کرده است که آیا امکان تقابل نظامی روسیه و ترکیه در این شهر وجود دارد؟ این در حالی است که پیش از این یکبار دیگر در سال ۲۰۱۵ ، تعارض منافع روسیه و ترکیه در موضوع سوریه روابط دو کشور را با انسداد کامل مواجه ساخته بود. اما پس از پایان تنشها میان روسیه و ترکیه در زمینه ساقط شدن جنگنده روسی سوخو ۲۴ توسط ترکیه، مسکو و آنکارا همکاریهای دوجانبه و چندجانبهای با مشارکت ایران در سوریه شکل دادند که تا حد زیادی بر تعارض منافع این کشورها در بحران سوریه غلبه کرد. اما اکنون در موضوع ادلب نشانههایی از در خطر قرار گرفتن دوباره این رابطه به وجود آمده است. اما بر اساس دلایلی میتوان گفت سناریوی کنترل اختلافها در رابطه روسیه و ترکیه محتملتر است.
زمانی که ترکیه اندکی پس از عادیسازی روابط مسکو و آنکارا، عملیات خود در شمال حلب موسوم به «سپر فرات» را آغاز کرد، عملیاتی که علاوه بر داعش، کردها را هدف قرار میداد، آمریکا مخالفت صریحی با این عملیات داشت؛ اما موضع روسیه درباره عملیات ترکیه در سوریه به شفافیت موضع آمریکا نبود. همزمان هم خبرهایی درباره رایزنی مقامات نظامی روسیه با ترکیه منتشر شد و اندکی بعد پیشروی ترکیه در شمال سوریه به امری عادی تبدیل شد و در متن نشستهای مکرر مسکو و آنکارا در آستانه هم توجهی به آن نمیشد. اکنون نیز درباره موضع روسیه نسبت به عملیات ترکیه در ادلب سوریه، نظرات گوناگونی مطرح میشود. اما اگر چه اظهارات برخی مقامات روسی در برابر آغاز عملیات ترکیه بسیار تند باشد و نشان از واکنش سخت احتمالی روسیه داشته باشد، اما سناریوی محتملتر این است که مسکو و آنکارا از این تقابل جلوگیری خواهند کرد. اما اهداف و انگیزههای دو طرف از این موضع دوگانه چیست؟
زمینهها و پیشرانها در موضوع ادلب
عوامل تأثیرگذار بر روند موجود در ادلب را میتوان با در نظر داشتن جنبههای مختلف مساله چه از بعد دوجانبه و چه منطقهای کشف و رویدادها و اقدامهای احتمالی را پیشبینی نمود.
اول؛ سیاست ترکیه در قبال بحران سوریه از سال ۲۰۱۱ آنقدر سرسختانه بوده که رابطه این کشور با بسیاری از شرکای آنکارا چه در شرق و چه در غرب تحت تاثیر قرار داد، شاید بر این اساس بتوان گفت برای روسیه دشوار خواهد بود که ترکیه را به انصراف از ادلب متقاعد کند. به ویژه اینکه پیشروی نیروهای سوری در ادلب با حمایت روسها، یک کابوس برای آنکاراست که از بی نظمی ناشی از حضور تروریستها در سوریه استفاده کرده و با نقض قواعد بینالملل بر بخشهایی از خاک سوریه مسلط شده است.
دوم؛ نکات حائز اهمیت دیگر این است که هر کدام از طرفین، از هرگونه اظهار نظر و اقدامی که به تخریب دوباره این رابطه بیانجامد خودداری میکند. موضع روسیه درباره عملیات نظامی ترکیه در سوریه این بود که مواضع تند مسکو در سطوح میانی ابراز شده و در سطوح بالا روسیه به رایزنی با مقامات ترک ادامه میدهد. ترکیه نیز با وارد کردن بازیگران اروپایی تلاش میکند موضوع را بینالمللی کرده و فشارهای بینالمللی را بر روسیه افزایش داده و مسکو را به انفعال بکشاند.
سوم؛ همزمان باید این نکته را نیز در نظر داشت که روند اخیر در مذاکرات ترکیه و آمریکا درباره سوریه، میتواند تمایل روسیه به توافق با آنکارا را افزایش دهد. هر چند برای کرملین هم واضح و روشن است که آنکارا با بازی دوجانبه با آمریکا و روسیه به دنبال تداوم سیاست متجاوزانه خود در سوریه است. اما از سوی دیگر ترکیه هرگز نمیتواند از طریق همکاری با آمریکا و اروپا سیاستهای خود در قبال کردها را دنبال کند.
مجموع این رویکردها نشان میدهد هیچ کدام از دو کشور روسیه و ترکیه تمایل ندارند بحران سال ۲۰۱۵ در رابطه روسیه و ترکیه تکرار شود و در صورت تکرار این بحران، شرایط در سوریه بسیار پیچیده شده و به منازعهای تمام عیار تبدیل خواهد شد.
جمعبندی
در مجموع به نظر میرسد با وجود افزایش احتمال توافق بین آمریکا و ترکیه درباره سوریه، مسکو پیرو سیاست خارجی عملگرای خود مانند گذشته تلاش میکند امکان خود برای بازی با همه کارتها از جمله ترکیه را حفظ کند. البته برای آنکارا هم چشمپوشی از مسکو هزینههایی در بر دارد. افزون بر این به نظر میرسد که روسیه و ترکیه پس از آزمون نوامبر ۲۰۱۵ قانع شدهاند که منافعی در روابط دو جانبه دارند که نباید آنها را برای مسایل منطقهای فدا کنند. بهعبارت دیگر موضع دوگانه روسیه درباره عملیات ترکیه در شمال سوریه، اینگونه قابل تشریح است که موضع سخت، نمایش دیپلماتیک بوده و موضع اعمالی، تمایل به حل و فصل مساله با ترکهاست.
در نهایت به نظر میرسد این اختلافات با وساطت بازیگران غربی قابل حل نخواهد بود. چنانچه بر اساس آخرین اخبار، ولادمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه نیز برای شرکت در نشست پیشنهادی ترکیه برای ۵ مارس بین روسیه، ترکیه، آلمان و فرانسه، که آنکارا درخواست انجام آن در استانبول را داشته، مخالفت کرده و ابراز داشته در این تاریخ برنامه کاری دیگری دارد. اما دلیل واقعی آن، آگاهی روسها به بی فایده بودن این نشست برای آنهاست. در واقع فضا بار دیگر برای تحرک دیپلماتیک ایران فراهم شده است. حتی اگر روسها و ترکها، فضای مشارکت ایران در فرآیند پیشرو را محدود نمایند، ایران باید با اتخاذ تاکتیکهایی خود را به این فرآیند تحمیل کند. افزایش رایزنی بین ایران با دولت سوریه و روسیه از یک طرف و با طرفهای بینالمللی چون سازمان ملل و اتحادیه اروپا از سوی دیگر میتواند از جمله این تدابیر باشد.