فرزاد کمانگر، قربانی اختلافات داخلی در پژاک

 در طول تاریخ پ.ک.ک و شاخه‌های اقماری آن همواره شاهد نقض حقوق بشر بوده‌ایم. کودک‌سربازی و ربودن و فراری دادن فرزندان مردم، رویه ثابت پژاک و پ.ک.ک است. هدف از این اقدامات نیز احبار آنها به عملیات تروریستی است. جامعه هدف پژاک نیز متاسفانه، خانواده‌هایی هستند که از لحاظ سطح مالی و فرهنگی، پایین هستند. پژاک، فرزندان این خانواده‌ها را قربانی امیال سیاسی و تروریستی خود کرده است. هنوز هم این روند ادامه دارد. اما فرهاد وکیلی و فرزاد کمانگر که امروز سالگرد اعدام آنها به دلیل اقدامات تروریستی است، واقعا چه کسانی بودند؟

فرهاد وکیلی، یک مهندس کشاورزی ساده بود که هیچ تخصصی در حوزه سیاسی و مبارزه نداشت. پژاک نیاز به قربانی داشت، او را وارد بازی خود کرد و در نهایت موجب دستگیری و اعدام او شد. فرهاد اصلا از عاقبت این نوع کنش سیاسی مسلحانه و فرقه‌گریانه، آگاه نبود. فرهاد وقتی از ماهیت پژاک آگاه شد، اعتراض کرد؛ اما ساختار پژاک، اعتراض را قبول ندارد. به همین دلیل فرهاد و امثال او را بارها به اعدام تهدید کردند. همین رخداد به شکلی مشابه برای فرزاد کمانگر نیز تکرار شد. فرزاد در ایران، معلم بود، اما پژاک برای سواستفاده از وی، فرزاد را نیز وارد این بازی کثیف کرد.

برادر فرزاد، (شیرزاد کمانگر) در پژاک بود. اما نکته اینجاست که تا پیش از اعدام فرزاد، کسی شیرزاد را نمی‌شناخت. در واقع، اگر شیرزاد کمانگر در پژاک، مقام گرفت و ارتقا یافت، ثمره مرگ و اعدام فرزاد بود. شیرزاد اکنون کجاست؟ کسی می‌داند! حق‌السکوت اعدام فرزاد، ارتقای مقطعی او بود. اما اکنون معلوم نیست پژاک او را نیز حذف نکرده باشد.

فرزاد و فرهاد مهره‌های خوبی بودند تا در اختلافات داخلی پژاک، حذف شوند و عکس آنها به وسیله‌ای برای مظلوم‌نمایی این گروه تبدیل شده است. اختلافات داخلی، دلیل اصلی اعزام افرادی مانند شیرین علم‌هولی و فرزاد کمانگر به شهرها بود. در آن زمان کندال گلور فرمانده داخلی در شاهو بود و شاخه سیاسی پژاک و فرماندهان آن را قبول نداشت. لذا بدون هماهنگی تصمیم گرفت آنها را وارد راه بی‌بازگشت کند تا حذف شوند.

فرزاد یک پایش لنگ بود و توان راه رفتن را نداشت و برای همین از کوه برگردانده شد تا در شهر کار کند و از عاقبت ماجرا و اینکه تحت نظر است، بی‌خبر بود. مخفی کردن مواد منفجره در باغ فرهاد و جابه‌جایی اسلحه و سایر اقدامات تروریستی، مسلماً اقدامی نیست که در هر کشوری تحمل شود. این اقدامات ضد امنیتی، بارها مستند شده و سران پژاک با سکوت خود آنها را تایید کرده‌اند. اما عده‌ای ساده‌لوح، هنوز در فضای مجازی در پی موجه جلوه دادن تروریست‌ها هستند. برادر اهون چیاکو، نیز در این ماجرا کشته شد. اهون نیز حق‌السکوت گرفت علیرغم اعتراض به اروپا اعزام شد و اکنون در آنجا ساکن است.

لذا می‌خواهم بگویم اقدامات تیم فرزاد و دوستانش، تروریستی و با هدف بمبگذاری بود. آنها انتظار دارند در مقابل اقدامات مسلحانه، چه واکنشی ببینند؟! حقوق بشر و این حرفها برای آنها و پژاک، شوخی است. هزاران کودک را به کشتن داده‌اند و اکنون نگران اعدام تروریست‌ها هستند. طبیعی است که دولت ایران به این اقدامات واکنش نشان دهد؛ همانند سایر دولت‌های جهان که به مساله امنیت ملی حساس هستند.

اکنون که پژاک فقط هر سال یک بار به یاد امثال فرزاد و فرهاد و شیرین می‌افتد باید پرسید چرا قصد عملیات تروریستی داشتید؟ چرا سازمان‌های حقوق بشری در قبال اعدام این تروریست‌ها حساس هستند، اما از ماهیت پژاک و اقدامات تروریستی آن، چیزی نمی‌گویند؟ چند صد کُرد ایرانی قربانی پژاک شده‌اند، اما آنها فقط متوجه چند عضو مسلح یک گروه تروریستی هستند. پژاک، فقط در پی استخوان و عکس اعضای خود است، نه حقوق واقعی آنها. کودکان را می‌رباید و به عنوان تروریست اجیر می‌کند و وقتی این کودکان بازداشت می‌شوند، نگران جان آنها می‌شود؛ آن هم فقط سالی یکبار.

این ماهیت پژاک، بر همه روشن است. اما دولت‌های غربی به دلیل مسائل سیاسی و امنیتی و مخالفت با ایران، به پژاک اجازه فعالیت می‌دهند و چشم خود را بر جنایات آنها می‌بندند. حقیقت پژاک روشن شده است. حقیقت ماجرای فرهاد و فرزاد و شیرین هم مشخص است. عده‌ای فریب خورده که مسلح بودند و قصد شومی برای امنیت مردم داشتند، دستگیر و اعدام شدند. پژاک، فقط در هر سال آن هم برای یکبار به سراغ آنها می‌رود. این نمایش باید متوقف شود.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید