معرفی راستگرایان جدید کُرد

شیوه جدیدی از سیاست راست‌گرایانه در میان کردهای ترکیه در حال ظهور است که خود را با مخالفت با دولت ترکیه و افسانه‌های آزادی‌خواهیِ چپ‌گرایانه پ.ک.ک تعریف می‌کند. این شیوه می‌تواند سیاست ترکیه را از بین ببرد.

آخرین نقطه درگیری بین دولت اردوغان و مخالفان در ترکیه در دانشگاه بوغازچی در استانبول انجام شد که یکی از معتبرترین دانشگاه‌های این کشور است. دولت در واکنش به خواسته کارمندان و دانشجویان، که از چند ماه گذشته دست به اعتراض زده‌اند، رئیس مورد نظر خود را در دانشگاه منصوب کرد. حزب دموکراتیک خلق‌ها (ه.د.پ.)، مترقی‌ترین حزب و طرفدار کردها در کشور نیز قوی‌ترین حامی معترضان است. برخی از کردها معتقدند نباید ه.د.پ. چنین کاری انجام دهد. صدقی زیلان، وکیل و تحلیلگر سیاسی، در توئیتر خود نوشت:

«کردها و جوانان کرد، از این نوع مبارزه دوری کنید. دانشگاه مال شما نیست، رئیس دانشگاه پدر شما نیست، دولت مال شما نیست. برای آموزش کردی و آزادی مردم ما تلاش کنید. شما کسانی نیستید که قرار است به قدرت در دولت برسید».

این طرز تفکر در شبکه‌های اجتماعی چنان برجسته شد که طرفداران چپ‌گرای جنبش کرد احساس کردند لازم است واکنش نشان دهند. صبیحه تمیزکان، روزنامه‌نگار که اتفاقا دختر لیلا گوون، نماینده زندانی ه.د.پ. است، در توئیتر خود نوشت: «برخی می‌گویند کردها نباید از بوغازچی حمایت کنند، وقتی [شهردارهای کردها برکنار شدند و قیم تعیین شد] آنها [ترک‌های مخالف] ساکت بودند. در اینجا ما دوباره با این نظرات مواجه هستیم. ما از حقوق افراد خاصی دفاع نمی‌کنیم، بلکه از آنچه درست است دفاع می‌کنیم. در اینجا نیز لشکرکشی نکنید».

بوغازچی فقط آخرین مسئله از این دست است – کردهای طرفدار ه.د.پ. روز به روز مجبورند توضیح دهند چرا خود را درگیر مشکلات غیرکردی می‌کنند. هنگامی‌که نمایندگان ه.د.پ. به احداث معدن طلای بسیار آلاینده در شمال غربی ترکیه اعتراض کردند، بسیاری از کردها آنها را به دلیل از دست دادن موضوع مورد تمرکز خود مورد سرزنش قرار دادند. آنان پرسیدند، وقتی سدها و سایر پروژه‌های عمرانی زیبایی‌های تاریخی و طبیعی کردستان را از بین بردند، متحدان ترک آنها کجا بود‌ه‌اند؟ این روند به صورت گسترده‌تری در سیاست کردهای ترکیه منعکس می‌شود و طیف سیاست کردی را به سمت راست‌گرایی سوق می‌دهد.

برای درک اهمیت این تحول، ابتدا باید بدانیم سیاست چپ‌گرای در میان کردهای ترکیه چقدر مسلط است. در طول جنگ سرد، کردها با سنت مارکسیستی همذات پنداری کردند. با توجه به اینکه آنها بزرگترین اقلیت قومی کشور بودند، در فقیرترین نقاط آن زندگی می‌کردند و توسط دولتی که متحد ناتو بود از حقوق خود محروم شد، لذا این رویکرد منطقی بود. حزب کارگران کردستان پ.ک.ک. در اواخر دهه 1970 تاسیس شد و جنگ با دولت ترکیه را برای تاسیس یک کردستان مستقل آغاز کرد. پ.ک.ک در داخل ترکیه، به سرعت بر سایر گروه‌های کُرد تسلط یافت، و زمینه را برای سیاست کردها در این کشور برای دهه‌های آینده فراهم کرد. اولین احزاب سیاسی قانونی در دهه 1990 ظهور کردند، زمانی که پیروان سنتی پ.ک.ک به عنوان شهردار در منطقه جنوب شرقی ترکیه و همچنین مجلس ملی در آنکارا دست به  فعالیت زدند. فعالیت سیاستمداران کُرد در این مناصب، ممنوع و این افراد زندانی شدند و این الگویی است که تا امروز ادامه دارد. در سال 1999، دولت ترکیه، رهبر پ.ک.ک، عبدالله اوجالان را دستگیر کرد، و این امر باعث تغییر در رویکرد پ.ک.ک از موضع مارکسیستی خود به یک الگوی مترقی-ارتباطی تبدیل شد. در طول دهه نخست سال 2000، سیاست‌های آن از جدایی‌طلبی از ترکیه به خودمختاری منطقه‌ای یا «خودمختاری دموکراتیک» در داخل تغییر یافت.

در همین حال، راستگرایان کُرد، متشکل از رهبران قبایل، روحانیون مذهبی و سایر محافظه‌کاران، از احزاب راست میانه ترکیه حمایت کردند. این حمایت ریشه در تهدیدی داشت که پ.ک.ک برای طبقات زمین‌دار مناطق کردنشین ایجاد می‌کرد. در دهه 1990، راستگرایان کُرد حمایت خود را به سوی احزاب اسلام‌گرای ترکیه تغییر دادند. در این صورت می‌توانستند خود را تابع «امت» اسلامی بدانند و موارد تحمیلی سکولار و ملی‌گرایانه دولت کمالیست را به چالش بکشند. راستگرایان کُرد مایل بودند هویت کُردس را نفی کنند تا بتوانند از حمایت دولت برخوردار شوند.

با اولین دولت حزب عدالت و توسعه  در دهه 2000، راستگرایان کُرد به صورت مرتب تحت عنوان اسلام‌گرایی ترکیه قرار گرفتند و به صورت خاموش پایگاه انتخاباتی اردوغان را تشکیل دادند. اگرچه این امر به آنها امکان دسترسی به منابع عظیم را می‌داد، اما این به معنای از دست دادن جایگاه حیاتی‌ای بود که در دهه 1990 به دست آوردند. همیشه بین رهبران محافظه‌کار کُرد و سران حزب عدالت و توسعه نوعی ناسازگاری وجود داشت. یکی از نویسندگان از نزدیک شاهد بود در جلسه‌ای در سال 2010 چگونه نمایندگان کُرد حزب عدالت و توسعه خواستار ارائه اختیاری زبان کردی شدند، و به رهبران این حزب ترکیه اطمینان دادند که «هیچ کس به هیچ وجه انتخاب نمی‌کند و همه وقتی به خانه برگردند می‌خواهند بچه‌هایشان ترکی یاد بگیرند و به دانشگاه‌های بزرگ بروند». ترس از چپ، راستگرایان کرد را به تاریکی تقریبا کامل سوق داده بود. برای جلب حمایت دولت، مایل بود هویت کردی را نفی کنند.

در همین حال، چپ کُرد در حال پیشروی بود. در اوایل سال 2010، دو واقعه مهم سیاست آن را مشخص کرد. اول، حزب عدالت و توسعه وارد یک روند صلح با پ.ک.ک شد، و دوم، ه.د.پ. به عنوان آخرین تجلی جنبش کُرد تشکیل شد. دانستن این امر دشوار است، اما تقریبا نیمی از کردهای ترکیه برای رأی دادن به ‌ه.د.پ. آمدند، در حالی که نیمه دیگر محافظه‌کارتر به دولت حزب عدالت و توسعه حزب رای دادند. بیش از هر یک از پیشینیان خود، ‌ه.د.پ. به یک حزب ترکیه‌ای تبدیل شده است، به معنی متعلق به «ترکیه» نه «ترکی» بودن. این امر نشان دهنده تلفیق سیاست مترقی و قضیه کُرد بود. یک هویت جدید باعث شد جنبش کُرد در سال 2015 به سومین حزب بزرگ پارلمان تبدیل شود. همچنین این، حزب را به عنوان مانع اصلی در مقابل چشم‌انداز ملی‌گرایانه دولت اردوغان قرار داد.

دولت روند صلح را از سال 2015 رها کرده و جنگ بی‌وقفه‌ای را از چندین جبهه علیه پ.ک.ک آغاز کرده است. استان‌های جنوب شرقی ترکیه دچار جنگ طولانی مدت شهری شدند که در آن ارتش ترکیه کل بخش‌هایی از شهرها را با خاک یکسان کرد. جنگ به زودی به مناطق شمالی سوریه، جایی که شاخه‌های پ.ک.ک قلمرو خود را در برابر گروه دولت اسلامی کسب کرده بودند، گسترش یافت و به عراق، جایی که مدت‌ها بود پ.ک.ک در آن مستقر است، نیز کشیده شد. هدف، همانطور که به طور مداوم در رسانه‌های ترکیه تکرار می‌شود، این بوده است که کردها هیچ قلمرو مستقلی و مجاور نداشته باشند که بتواند به یک کشور تبدیل شود.

در داخل ترکیه، دولت مصونیت پارلمانی ‌ه.د.پ. را از نمایندگان آن سلب کرد، رهبران آنها را به زندان انداخت و شهرداران منتخب را زندانی نمود و فعالیت‌های سیاسی اساسی آنها را به شدت سرکوب کرد. صلاح‌الدین دمیرتاش، رهبر کاریزماتیک ه.د.پ.، از نوامبر 2016 در زندان به سر می‌برد و فقط می‌تواند نامه‌ها و توییت‌هایی گاه به گاه را برای میلیون‌ها طرفدار خود ارسال کند. با وجود این تاکتیک‌های سرکوبگرانه، ‌ه.د.پ. در انتخابات منطقه‌ای 2019 ده‌ها کرسی شهرداری به دست آورد. دولت خیلی راحت همه را قبضه کرد. در همین حال، رسانه‌های جریان اصلی، ‌ه.د.پ. را تروریست و هر حزب مخالفی که به آن نزدیک می‌شود به عنوان همکار معرفی کرد‌ه‌اند. همه اینها، به تعبیر دولت، «باعث تنگ شدن کشور» برای ‌ه.د.پ. شده است. این مبارزات در عین مقاومت، همچنان به احساس شکست شدید در میان کردهای ترکیه منجر شده است.

در میانه این بحران در سیاست کردی است که شیوه جدیدی از گفتمان راست‌گرا به وجود می‌آید. راست‌گرای جدید کُرد دیگر که به شریک خاموش بودن در ائتلاف راست‌گرای حاکم ترکیه اکتفا نمی‌کند، خود را در تقابل با دولت ترکیه و افسانه‌های آزادیخواهی پ.ک.ک تعریف می‌کند. برخلاف راست سنتی کُرد، این روند جدید علاقه‌ای به سیاست مستقر در آنکارا ندارد. این یک گفتمان فرهنگی است که می‌خواهد از آنکارا دور شود و به روشی مستقل توسعه یابد. این هدف برای تقویت آگاهی ملی کردها و بهبود عزت نفسِ جریحه‌دار شده آن است. این گروه از اسلام‌گرایانی تشکیل یافته که از حزب عدالت و توسعه، ملی‌گرایان پان کُرد، و همچنین لیبرال‌های محافظه‌کار مذهبی ناامید شده، اما نفوذ آن فراتر از این محافل است، حتی تا قلمرو ه.د.پ. نیز وارد شده است.

برای کردهای خسته از ایدئولوژی‌های جهانی، این فراخوانی است که باید به درون خود روی بیاورند. مانند سایر اشکال ملی‌گرایی، آرزوی اصالت، تأکید بر ارزش‌های سنتی، قومیت، ملت، دین و اهمیت دولت به عنوان منبع قدرت وجود دارد. برخلاف اکثر ملی‌گرایان دیگر، در این مرحله، خیالات پرخاشگری را رها نمی‌کند.

در این روایت، بی‌دولتی منشا تمام مشکلات کردی است و تاسیس یک کشور کردستان سرآغاز همه راه حل‌های مشکلات کردهاست. آنان معتقدند ترک‌ها دارای یک کشور و نهادهای نظامی، آموزشی، و سایر نهادها هستند که از آن ناشی می‌شوند. از طرف دیگر، کردها برای زندگی در این ساختار سقوط کرده و برای دستیابی به حقوق فردی باید به حسن نیت ملت دیگر اعتماد کنند. اشارات عامه به «برادری» بین ترک‌ها و کردها، یا هویت مشترک آنها به عنوان مسلمان، فقط حقارت ذاتی کردها را پوشانده است. مطابق این دیدگاه، عدالت و برابری نمی‌تواند بین ترک‌ها و کردها وجود داشته باشد زیرا آنها در یک سطح سیاسی برابر نیستند. تنها از طریق دولت کردی می‌توان به این برابری دست یافت و یک رابطه سالم بین این دو امکان‌پذیر می‌شود. این به اندازه تلاش برای برابری از طریق ایده داشتن دولت است تا تلاش برای دولت کردی.

در این روایت، ‌ه.د.پ. به طور فزایند‌ه‌ای به عنوان انکارکننده فرهنگ خودی تلقی می‌شود. پایگاه رای دهندگان آن اکثرا کردی است  اما از معرفی خود به عنوان نماینده کردهای ترکیه امتناع می‌ورزد. چشم‌انداز چپ و جهان شمول آن ادعا می‌کند که از نیاز به یک کشور جداگانه برای کردها فراتر رفته است و به دنبال حکومتی دموکراتیک، متکثر در ترکیه برای همه خلق‌ها، به معنای مردم است، و از کلمه ملت دوری می‌کند. این حزب همیشه دارای مناصب مشترک زن و مرد برای مناصب اجرایی (روسای حزب، شهرداران و …) است و دو نفر از روسای مشترک اخیر آن نیز غیر کرد هستند. روایت جوانان راستگرای کُرد واکنشی به این مسئله است. آنها می‌پرسند چرا کردها باید بار سنگین مبارزه دموکراتیک ترکیه را متحمل شوند؟ چرا اعضای کُرد ‌ه.د.پ. در زندان باشند در حالی که اعضای ترک آن آزاد هستند؟ وقتی دهقانان ترکیه به کارگران فصلی کُرد در استان ساکاریا حمله می‌کنند، چرا چپ‌گرایان ترکیه تلاش می‌کنند آن را منازعات طبقاتی بنامند نه نژادپرستی؟ آنها با اصرار بر توسعه هویت کردی در هر شرایطی مقابله می‌کنند. پیام‌های حاکی از تاکید بر هویت کردی، توصیه‌های برای توسعه فردی در مورد داشتن یک شغل خوب، کارآفرین بودن، تحصیلات خوب، یادگیری زبان کردی (به دلیل چندین دهه سرکوب، اکثر جوانان کُرد در ترکیه به آن مسلط نیستند) و به روز بودن، مضامین مکرر در میان این طیف است.

در حالی که بیشتر فرهنگ پ.ک.ک به شهادت به عنوان بالاترین فداکاری احترام می‌گذارد، اما از دید این طیف ارج نهادن به حقوق آن را به موضوعی مقبول جهان تبدیل می‌نماید. این روایت دقت می‌کند مبارزه مسلحانه پ.ک.ک را نادیده نگیرد، اما اعتراض نمادین و تا حدودی رمزگونه‌ای را نسبت به از دست دادن زندگی کردها مطرح می‌کند. از این رو، طبقه متوسط ​​ کُرد و تازه شکل گرفته – که از اهمیت بیشتری در ‌ه.د.پ. برخوردار است – از سیاست‌های رادیکال چپ جدا می‌شود. مردی در حدود 30 سالگی، که در دیاربکر زندگی می‌کند و در گذشته در زمینه‌های سیاسی ‌ه.د.پ. فعال بوده است، می‌گوید: «شما نمی‌توانید انتظار داشته باشید که یک مردم همیشه فداکاری کنند. این نسل نمی‌خواهد جنگ کند. چیزهای خوبی برای خودش می‌خواهد». مرد جوان دیگری در دیاربکر می‌گوید: «من از صحبت مداوم درباره مرگ خسته شد‌ه‌ام. اگر قرار است بمیریم، باید برای کردستان بمیریم. من نمی‌خواهم بمیرم تا ترکیه بتواند دموکراتیک شود.». کلمه «ما» در اینجا به زندگی جمعی کردها اشاره دارد، که ارزش آن به دلیل دستیابی به آسایش طبقه متوسط ​​، داشتن چیزی فراتر از آنچه از دست رفته است.

این احساسات همان مطالعه اخیر شرکت (راوه‌ست ریسرچ) را منعکس می‌کند که به روند «ریشه کن کردن» جوانان کُرد ترکیه اشاره دارد، به این معنی که آنها نمی‌خواهند بخشی از یک مبارزه مسلحانه باشند. این روند نشان می‌دهد همزمان با گرایش به تحکیم هویت فرهنگی کُرد انجام می‌شود. به عنوان مثال وقتی شهرداری تحت کنترل اوپوزیسیون در استانبول یک دوره زبان کردی را برگزار کرد، در عرض چند ساعت پر شد.

برخی از برجسته‌ترین صداهای این طیف در شبکه‌های اجتماعی وجود دارد. مردان جوان با فروتنی کامل و رفتاری فراتر از احزاب و برچسب‌های ایدئولوژیک وظایفی را بر عهده می‌گیرند و زندگی خود را وقف رسالت روشن کردن توده جوانان کُرد، پاکسازی ذهن خود از ایدئولوژی‌های انقلابی و مضامین جهانی می‌کنند. شاید مشهورترین آن ابراهیم خلیل باران، تحلیلگر مستقر در اربیل، رهبر حزب پاکورد، یک حزب کوچک سیاسی ثبت شده در ترکیه و یک مجری برجسته پادکست باشد. وی می‌گوید «اگر زبان مادری من پایه‌های دولت شما را متزلزل می‌کند، این احتمالا به این معنی است که شما دولت خود را در سرزمین من بنا کردید»، این جمله در شبکه‌های اجتماعی بسیار منعکس شد به حدی که گاهی اوقات به اندازه یک شخصیت تاریخی تاثیرگذار موسی آنتر، نویسنده محبوب کُرد شناخته می‌شود که در سال 1992 توسط شاخه اطلاعات و عملیات ویژه ژاندارمری ترکیه کشته شد. باران در پایان می‌گوید این سخنان را به موسی آنتر تقدیم می‌کند.

باران اظهارات خود را در فضای رسانه‌های اجتماعی منتشر می‌کند، و از طریق نیروهایی خارج از کنترل او به نشانه عمق مبارزات سیاسی کردستان به عنوان عبارتی افسانه‌ای و کاملا قدرتمند ظاهر می‌شود. این سبب می‌شود صحبت‌هایی مانند «برادری خلق‌ها»، به تعبیر ه.د.پ. جایی برای مطرح شدن نداشته باشد.

راستگرایان کُرد بیش از آنکه ه.د.پ. را در صندوق‌های رای به چالش بکشند، به تغییر آن علاقه‌مند هستند. از این سازمان می‌خواهند از مبارزه سیاسی برای دموکراسی در ترکیه جدا شود و به جامعه کُرد وارد شود. این به معنای دور شدن از نقاط مهم مبارزه دموکراتیک در ترکیه است، مانند آزادی مطبوعات، استقلال دانشگاه و حفظ محیط زیست و روی آوردن به فضای کردستانی. بیش از هر مسئله دیگری، رویکرد نرم ‌ه.د.پ. برای ترویج زبان کردی است. گرچه این حزب از آموزش زبان کردی در مدارس حمایت می‌کند، اما اولویت آن نبوده است. نسل‌های جدیدتر کردهای شهری اغلب کردی صحبت نمی‌کنند، و این باعث ایجاد ترس در میان روشنفکران کُرد مبنی بر مرگ زبان کردی در برابر سلطه بیشتر ترکی شده است. این امر منجر به گسترش مبارزه برای توسعه زبان و ادبیات کردی شده است.

آموزش زبان و همچنین تعداد بیشماری وب سایت، پادکست و مجله کردی با هدف احیای فرهنگ و تاریخ کردی فعال شده‌اند. جنبش زبان کردی  (HEZKURD) یک سازمان غیردولتی مستقر در دیاربکر، از افرادی تشکیل یافته که صریحا ‌ه.د.پ. را مورد انتقاد قرار می‌دهد و می‌گوید ه.د.پ. می‌تواند «صدها هزار نفر را برای اول ماه مه در میادین عمومی‌جمع کند»، اما نسبت به افزایش تقاضای کردها برای حقوق زبانی ناشنوا است. در تلاش برای پاسخ به انتقادات، ‌ه.د.پ. سرانجام کمیسیون پارلمانی را برای پیشبرد آموزش زبان کردی را‌ه‌اندازی کرد و برای اعضای ارشد خود دروس کردی را برگزار کرد.

فشار بر ه.د.پ. تنها از جانب جناح راست‌گرایان جوان نیست. طی دو سال گذشته، بسیاری از روشنفکران کُرد چپ نیز از این حزب انتقاد کرد‌ه‌اند. آنها با تکیه بر اندیشمندان دوران پسااستعماری مانند فرانتس فانون و آچیل امبه، استدلال می‌کنند که مبارزه کردها هنوز به مرحله‌ای نرسیده است که بتواند با ایده‌های جهانی مانند خودمختاری دموکراتیک درگیر شود. آنها استدلال می‌کنند که بحث در مورد همزیستی با ترک‌ها فقط در خدمت مخفی کردن و تداوم استعمار کردستان توسط ترکیه است. آنچه هم چپ و هم راست کُرد در آن اتفاق نظر دارند این است که سیاست آنها باید حساسیت بیشتری نسبت به هویت کُرد داشته باشد و کمتر آنکارا محور باشد. از نظر راست‌گرایان جوان و درحال رشد کُرد، ‌ه.د.پ. یادگاری از گذشته‌ی ساده‌لوحانه است. زمانی که کردها فکر می‌کردند ترک‌ها می‌توانند حاکمیت مشترک داشته باشند. از نظر چپ‌ها، ‌ه.د.پ. تجلی زودرس آرزوهای آنهاست، از آیند‌ه‌ای که مبارزات سیاسی کردها به اندازه کافی برای تلاش برای جهانی شدن بالغ شده است.

اگر ‌ه.د.پ. از سرکوب دولت جان سالم به در ببرد (یک اگر بزرگ و سخت)، تغییر در سیاست کردی سرانجام در ساختار و جهت‌گیری آن منعکس می‌شود. این تغییر همچنین می‌تواند چپ ترکیه را وادار کند تا به یک ساختار سازمانی جدید برسد. احمد شیک، یک چپ برجسته ترک که با لیست ‌ه.د.پ. انتخاب شد، به دلیل اختلافات داخلی میان کسانی که جنبه‌های چپ آن را تأکید می‌کنند و کسانی که جنبه‌های طرفدار کُرد را تأیید می‌کنند، حزب را ترک کَرد. این نماینده که اکنون مستقل است در مصاحبه‌ای گفت ترکیه به حزبی كه بین حزب مردم جمهوریخواه، اوپوزیسیون اصلی علیه حزب عدالت و توسعه و ‌ه.د.پ. احتیاج دارد.

این ایده سر و صدای زیادی در محافل مخالف ایجاد کرد اما هنوز نتیجه قابل توجهی نداشته است. در حال حاضر، ترقی خواهان ترکیه هنوز واگن خود را به جنبش کردها متصل می‌کنند. با این حال، جنبش ممکن است تمایلی به ادامه با آنها نداشته باشد. در همین حال، تلاش‌هایی برای تاسیس احزاب راست‌گرای کُرد انجام می‌شود، اما بعید است با تاسیس رسمی‌ آنها موافقت شود. رشید آکیجی از رهبران حزب دموکرات کردستان ترکیه در جلسه‌ای درباره چرایی نیاز به احزاب راست‌گرای جدید توضیح داد: «رای دهندگان گفتند که آنها محافظه‌کار هستند اما حزبی ندارند که بتوانند به آن رای دهند. ما این حزب را تاسیس کردیم تا به آن رای‌دهندگان گزینه سوم بدهیم تا گزینه‌ای مستقل از حزب عدالت و توسعه و ‌ه.د.پ. به آنها بدهیم. هدف ما، فدراسیون کردستان است.» حزب دموکرات کردستان ترکیه آخرین حزب در صف احزاب است که با همکاری حزب دموکرات کردستان در شمال عراق را‌ه‌اندازی شده است. مانند نمونه‌های قبلی خود، این یک حزب بسیار کوچک و بدون حمایت عمومی قابل‌توجه است. حزب اسلامی و کردی «حزب انسان و آزادی» سازمان نوظهور دیگری است که از حق کردها حمایت می‌کند. این حزب مدافع حقوق فرهنگی کردها است و معتقد به «همبستگی داوطلبانه» با ترک‌ها است، به این معنی که کردها حق استقلال، فدراسیون و استقلال را برای خود محفوظ می‌دارند. این حزب نیز یک حزب کوچک است که می‌خواهد از جامعه مدنی به یک بازیگر سیاسی تبدیل شود. گزارش شده است که حزب دموکرات کردستان اساسنامه خود را در فوریه سال 2020 به وزارت کشور ارائه کرده است، در حالی که حزب انسان و آزادی سه سال پیش این پرونده را ارسال کرده است. هیچ یک از آنها پاسخی دریافت نکرد‌ه‌اند و در صورت پاسخ، بعید است پاسخ مثبت باشد.

اکثر کردها به این زودی‌ها بِرند ‌ه.د.پ. را به نفع این گزینه‌ها رها نمی‌کنند. اگر چنین احزاب کردستانی تاسیس و رشد کنند، ممکن است برخی از آرا را از ‌ه.د.پ. کم کنند، اما به احتمال زیاد، آنها از عدالت و توسعه حزب، که رای محافظه کار کردها را می‌گیرد، بیشتر رای بگیرند. احتمالا به همین دلیل است که دولت حتی به کوچکترین بازیگرانی هم مجوز نمی‌دهد. اگر آرای کردها برای رها کردن حزب عدالت و توسعه اردوغان باشند، ممکن است حزب عدالت و توسعه فکر کند که باید به جای احزاب کُرد به سراغ احزاب محافظه کار ترکیه بروند. در غیر این صورت، یک حوزه جداگانه از سیاست کُرد مرکب از احزاب چپ و راست تشکیل می‌شود، و کانال‌های دیگری ایجاد می‌کند که در آن جدایی فرهنگی کردها و ترک‌ها می‌تواند بیشتر شود.

حزب عدالت و توسعه مدت‌ها استدلال می‌کرد که نماینده «کردهای واقعی» ترکیه است، در حالی که کسانی که از سنت پ.ک.ک انتقاد می‌کنند را برانداز و بی خدا معرفی می‌کند که ذهن شهروندان را مسموم می‌کنند. ممکن است حفظ وضعیت فعلی برای حزب عدالت و توسعه سخت باشد چون راستگرایان جدید کُرد بیدار می‌شود.[1]

 

[1]. https://newlinesmag.com/argument/the-new-kurdish-right/

بدون نظر

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید

خروج از نسخه موبایل