مایکل روبین پژوهشگر «موسسه امریکن اینترپرایز» در «نشنال اینترست» نوشته که اقلیم کردستان عراق نمیتواند با یک حکومت ناکارآمد ادامه بقا یابد.
زمانی کردها خود را «یک عراق دیگر» و منطقهای معرفی میکردند که دموکراسی و امنیت در آن توسعه مییابد، اما امروز کردستان عراق در آتش ناامنی میسوزد. نیروهای امنیتی اعتراضکنندگان را با گلوله میکشند، غیرنظامیان کُرد نیز متقابلا پاسخ میدهند و معترضان پرچمهای احزاب سیاسی و حتی عکسهای ملا مصطفی بارزانی بنیانگذار حزب دموکرات کردستان (پارتی) را آتش میزنند.
معرفی کردستان عراق بهعنوان یک عراق دیگر همیشه دروغی بیش نبود؛ چون این منطقه عملا تیولی برای دو خانواده حاکم بارزانی و طالبانی بوده که در عمل، خود را بالاتر از قانون میدانند. در حالی که دولت مرکزی عراق متصدیانی را پس از اتمام دورهشان کنار میگذاشتند، مسعود بارزانی، حزب دموکرات کردستان (پارتی) – که تا هجده ماه پیش، رئیس اقلیم کردستان بود – تلاش کرد با تمدید مدت دوره نهایی، محدودیتهای تمدید ریاست را دور بزند. امنیت نیز با تکیه به توانایی پاراستن، دستگاه امنیتی پارتی که مدتها توسط پسر بزرگ بارزانی، مسرور بارزانی، اداره میشد، ضعیف بود و پارتی نیز توانایی خود را صرف انتقال منابع، به ویژه ثروت نفتی اقلیم کرده که به یک برنامه هرمی فساد منجر شده است. به زبان ساده، از میان دوستان بارزانیها کمتر کسی بود که از این خانواده پول دریافت نکرده باشد.
کردها اکنون علنا در وضعیت شورش قرار دارند. مسعود به دلیل توانایی پسرش مسرور قدرت کمتری را به وی واگذار کرد و اعطای قدرت موجود نیز بیشتر به این خاطر است مسرور پسر بزرگ بارزانی است. در حالی که در مورد خشونتها در سلیمانیه گزارشهای زیادی منتشر شده اما این امر خیلی حاد نیست و سلیمانیه از سنت اعتراض برخوردار است و یکتی (اتحادیه میهنی) نسبتا اعتراضات را تحمل میکند. در اربیل و مناطقی از اقلیم کردستان که تحت کنترل دیکتاتوری بارزانی قرار دارد، تجهیزات نظامی اهدایی غرب با هدف مبارزه با داعش هرگز برای این منظور استفاده نشده و اکنون علیه مردم غیرنظامی بهکار گرفته میشود.
اما تصمیمگیریهای مسرور بارزانی همچنان مشکل اصلی است. در حالی که مسرور نخستوزیر قبل از خود، نچیروان که اکنون رئیس اقلیم است، را مسئول اوضاع وخیم اربیل میداند، باید گفت دولت نچیروان حتی در اوج بحرانهای مالی مختلف، همیشه از توانایی بیشتری برخوردار بود. وقتی مسرور قدرت را به دست گرفت، او به دنبال توانایی افراد نبود، بلکه خواهان وفاداری کورکورانه است. بدین ترتیب، یک دولت مبتنی بر کادرهای باسابقه پاراستن ایجاد كرد و مقامات پاراستن را به سمتهای سیاسی وارد نمود. کار اصلی آنها در پستهای سیاستی این بود به جای تلاش برای توسعه اقلیم کردستان، وفاداری به مسرور و منافع تجاری او را در اولویت قرار دهند.
به عنوان مثال، ریبوار احمد، وزیر امور داخلی، را در نظر بگیرید. او به مدت هفت سال عضو فعال پاراستن بود و قبل از آن، سالها با این دستگاه استخباراتی همکاری داشت. ریبوار احمد در نقش فعلی خود، نیروهای پلیس را در در کنترل خود دارد و آنها را قبل از هر چیز علیه افراد ضدبارزانی بهکار میگیرد نه علیه کسانی که واقعا قانون را زیر پا میگذارند.
سپس، سامان حسین محمد (سامان برزنجی) وزیر بهداشت را در نظر بگیرید. او تمام بیمارستانها، اعم از دولتی و خصوصی و توزیع لوازم پزشکی را تحت کنترل دارد. من قبلا در مورد اقدامی که با نظارت وی (و با کمک ادریس، پسر نچیروان) برای تبدیل کردن یک بیمارستان خیریه به کلینیک خصوصی با هدف سودآوری گزارش کردهام. به گزارش خود کردها، وزیر بهداشت در جریان بحران ویروس کرونا تقریبا به صورت انحصاری و از طریق تجار وابسته به پاراستن قراردادهای تامین نیازمندیهای حوزه پزشکی با قیمت بسیار بالا را تصاحب کرده است. نتیجه خالص آن سود زیاد برای حلقه داخلی پاراستن به بهای نابودی سلامتی و رفاه مردم عادی کُرد بود.
سالهاست پاراستن، آلان حمه سعید صالح را که مسرور به وزارت آموزش منصوب کرده، یک متحد مورد اعتماد میداند. او ساکن سلیمانیه بود و همزمان به عنوان یکی از عوامل پارتی، درست زمانی که شعبات محلی پارتی بیشتر به خاطر شلیک گلولههای به سمت معترضان مشهور بود، برای این حزب کار میکرد. در حالی که این وزیر حتی تحصیلات دانشگاهی خود را نیمه رها کرده، ظاهرا مسرور به دنبال استفاده از آلان حمه برای اجرای برنامه درسی با هدف شستشوی مغزی نسل جوان در وفاداری به پارتی و روایت آن از مسائل است. در عصر شبکههای اجتماعی و عصری که بسیاری از خانوادههای کُرد در خارج از کشور زندگی میکنند و از دور واقعیت اوضاع را گزارش میکنند، این اقدام بارزانی غیرواقعبینانه است و شکلگیری این نسل جدید غیرممکن است اما واقعیت این است که مسرور و آلان حمه تلاش میکنند حباب خیال و جاهطلبیای را به تصویر بکشند که مسرور خود را در آن محصور کرده است.
مسرور به همین شیوه از پشتیوان صادق عبدالله، وزیر اوقاف و امور دینی، برای کنترل مخالفت مذهبی علیه فساد استفاده کرده است. پشتیوان یکی از اعضای سابق دفتر سیاسی پارتی و به گفته اهالی شهر زادگاهش اربیل، یک مقام عالیرتبه پاراستن است.
ساسان عثمان عونی، وزیر امور شهرداریها، نیز سابقه مشابه دارد. او بین سالهای 2005 و 2009، با این که مسرور مسئول پاراستن بود، اما ساسان عثمان مدیر این تشکیلات بود. او امروز از معتمدترین متحدان سرویس امنیتی مسرور است و از موقعیت خود برای نظارت بر توزیع اراضی دولت اقلیم کردستان به مسرور، عوامل مالی و متحدانش میباشد. هدف او نیز فراهم ساختن امکان فروش آنها در زمانی است که دولت مسرور برای پرداخت حقوق کارمندان پول ندارد.
به گزارش منابع کُرد، امید صباح عثمان، رئیس دیوان شورای وزیران (در اصل رئیس دفتر مسرور) برای اطمینان از عدم شفافیت در معاملات سیاسی و مالی مسرور اقدام میکند. آن هم درست زمانی که کمبودها ضرورت شفافسازی را مهم میکنند. محمد شکری، رئیس هیئت سرمایهگذاری دولت اقلیم کردستان، نیز جای پای محکمی در حلقه داخلی پاراستن مسرور دارد، چون وی مرزهای بین دولت، حزب و داراییهای شخصی را مخدوش میکند تا بیشترین منافع تجاری سرمایهگذاری به خود مسرور و پاراستن برسد.
ممکن است مسرور برای خدمات پاراستن ارزش قائل باشد، اما نباید وفاداری یاران نزدیک را با شایستگی اشتباه بگیرد. مشکل اساسی دولت مسرور این نیست که چه اقدامی را به پیش میبرد، بلکه بیشتر فساد و بی کفایتی است. مالیات گمرکی و املاک در برخی موارد تا 300 درصد افزایش یافته است. کردها میدانند که نرخهای بیشتری نسبت به سوئیس پرداخت میکنند، در حالی که مسرور خدمات در سطح سومالی را ارائه میدهد. به زبان دیگر، اربیل به شهر رستورانهای جهان اول و بیمارستانهای جهان سوم تبدیل شده است.
اینکه کردستان در آتش میسوزد نباید مسرور را متعجب کند. او ممکن است تصور کند زور و خشونت شعلههای آتش را حاموش کند، اما نباید توهم داشته باشد که میتواند آتش دلها را خاموش سازد، چون این آتش، نه به دلیل آزادی بلکه به دلیل فساد بومی گسترده ناشی از سو مدیریت در حال رشد است. کردها سزاوار دموکراسی هستند. سرمایه انسانی منطقه واقعا شگفتانگیز است، اما فقط دستگاههای موجود حزبی آن را محدود میکنند. اگر واقعبینانه بگویم، بارزانیها علاقهای به دموکراسی ندارند زیرا وجود دموکراسی به معنای پایان قدرت آنها است. اگر بارزانیها اعتقاد دارند که وضع موجود پایدار است، باید بدانند سرانجام با عواقب آن روبرو خواهند شد. اگر مسعود بارزانی، رئیس سابق اقلیم و رئیس قبیله، واقعا میخواهد حزب و تجربه آن بقا یابد، باید بداند که زمان بازنشستگی یا تنزل مقام پسر بزرگش فرا رسیده و شاید بهتر است زمام قدرت را، حداقل به طور موقت، به برادرزاده خود نچیروان برگرداند. شاید نچیروان مانند پسر عمویش مسرور، فساد را تحمل کند و در طرحهای ثروتاندوزی شخصی شرکت کند، اما او برخلاف مسرور، هر دو حالت تشخیص را دارد که برای کسب احترام نباید به ترس اعتماد کرد و همچنین بدون ارائه خدمات به مردم نمیتوان انتظار صلح و امنیت داشت. به خاطر همه کردها و به خاطر آبرو و حیثیت خانواده بارزانی، زمان آن رسیده مسرور استعفا دهد.
نویسنده: مایکل روبین از «موسسه امریکن اینترپرایز»
Source: https://nationalinterest.org/feature/why%C2%A0masrour-barzani-should-resign-leading-iraqi-kurdistan-174181