به گزارش دیدبان حقوق بشر کردستان ایران، مساله تلخ کولبری و سوختبری و انواع ترددهای مرزی در ایران که نشان از متوازن نبودن فرایند توسعه و نوعی مرکز محوری در تقسیم ثروت کشورهای دارد، همواره در دستور کار نهادهای دولتی، حقوق بشری و رسانهها و نخبگان بوده است. هر بار با مرگ تلخ یکی از کولبران در مناطق مرزی کردنشین غرب و شمالغرب ایران، رسانهها و مقامات مسئول در کشور در سطوح و ابعاد مختلف، اظهار تاسف میکنند، رسانهها به سراغ دلایل این پدیده تلخ میروند و مدتی خبر مرگ کولبران و قول مقامات برای حل این مساله، افکار عمومی را درگیرخود کرده و سپس فراموش میشود تا فاجعه بعدی رخ دهد و این چرخه باطل، هنوز به حل مساله به طور ریشهای منجر نشده است. بعنوان مثال رسانهها، افکار عمومی و مقامات دیگر در مورد فرهاد و آزاد خسروی، اظهار نظر و گزارش منتشر نمیکنند؛ کولبرانی که در سرما یخ زدند و قربانی شدند (گزارش ویژه دیدبان را بخوانید).
اکنون نیز در دوران همهگیری کرونا و بسته بودن مرزها، وضعیت مالی کولبران، بدتر از گذشته شده و آنها به سختی امرار معاش میکنند. حکومت جمهوری اسلامی نیز سعی کرده با توزیع کارت هدیه و سایر اقدامات حمایتی، از آنها حمایت کند که البته مانند سایر اقشار مردم، این کمکها حداقلی بوده و مساله اصلی فقر در مناطق مرزی را حل نخواهد کرد.
دیدبان حقوق بشر کردستان ایران بهعنوان نهادی حقوقی و تخصصی در مورد مسائل حقوق بشری در کردستان و مناطق کردنشین ایران و کشورهای خاورمیانه، به طور جدی پیگیر حل مسائل کولبران است. ما در دیدبان، بارها گزارشهای مختلفی از نقض حقوق کولبران، ریشههای این پدیده تلخ و اثرات آن در نقض حقوق بشر (مانند حق بر اشتغال) منتشر کردیم و اعتقاد داریم مسئول اصلی حل این پدیده، دولت و نهادهای حاکمیتی در ایران هستند. حکومت وظیفه دارد به همان اندازه که به مرکز و پایتخت رسیدگی میکند، امکانات توسعهای و تولیدی و کارگاههای صنعتی را در مناطق مرزی نیز مستقر کرده و از طریق ایجاد بازارچههای مرزی، توزیع عادلانه ثروت را دستور کار قرار دهد. دیدبان اعتقاد دارد کولبری، شغل نیست (اینجا را بخوانید) و حق بر اشتغال مناسب و درآمد کافی کولبران نقض شده و میشود (اینجا را بخوانید). حل این مساله نیز با نظارت حکومت و ورود جدی نهادهای مختلف دولتی ممکن است. اما آیا تنها دلیل پدیده تلخ کولبری، رفتار و ترک فعل دولت است؟ آیا برخی اقدامات مسلحانه توسط گروههای مسلح و عمدتا تروریستی، در فرار سرمایه و بیکاری جوانان و سوق دادن آنها به کولبران، نقش نداشتهاند؟
سایت «فکتنامه» اخیرا در مقالهای به صحتسنجی اظهارات و ادعاهای یکی از مقامات نیروی انتظامی پرداخته (اینجا را بخوانید) که مدعی شده است «کولبران توسط اشرار مسلح مورد اصابت گلوله قرار میگیرند نه مرزبانی». این سخنان را فرمانده مرزبانی ناجا، سردار احمد علی گودرزی، گفته است. فکتنامه، در انتهای مقاله خود نوشته است «فکتنامه به این گفته احمدعلی گودرزی فرمانده مرزبانی ناجا که «کولبران توسط اشرار مسلح مورد اصابت گلوله قرار میگیرند نه مرزبانی» نشان «نادرست» میدهد. چراکه گفته او ادعایی بدون سند است که برای اولین بار از سوی کسی مطرح شده که خود یک سر ماجرا است و سازمان و نیروهای تحت امرش رسما سابقه تیراندازی به سوی کولبران را دارند».
فکتنامه در رد اظهارات این مقام ارشد پلیس ایران نوشته است: «تا آنجا که ما گشتیم هیچ گزارش رسمی یا نیمهرسمی پیدا نکردیم که در آن از درگیری میان «اشرار» و کولبران صحبت شده باشد. ادعای «سوءاستفاده اشرار از کولبران» تا الان زیاد در رسانههای رسمی داخل ایران مطرح شده است. منابع رسمی خبرهای زیادی از درگیری میان نیروهای سپاه و ماموران انتظامی با آنچه «اشرار» و «قاچاقچیان اسلحه، مواد مخدر و مشروبات الکلی» میخوانند، منتشر کردهاند، اما تاکنون صحبتی از درگیری میان کولبران با قاچاقچیان یا «اشرار» یا هر گروه دیگری به جز نیروهای نظامی و انتظامی، مطرح نبوده است».
در مورد نتیجهگیری و دلایل فکتنامه برای ارائه نشان نادرست به این ادعای سردار گودرزی (فارغ از اظهارات مقام ارشد انتظامی ایران) دیدبان اعتقاد دارد که باید به موارد زیر توجه کرد و به همین دلایل، منابع فکتنامه نه تنها کامل نیستند، بلکه غلط هستند و اتفاقا یکی از دلایل مرگ کولبران، اشرار و گروههای تروریستی مسلح هستند. لازم به ذکر است دیدبان اعتقاد دارد اظهارات فرمانده مرزبانی ناجا فقط تا حدی صحیح است و متاسفانه بعضا کولبران توسط نیروهای ایرانی، مورد هدف قرار میگیرند و کشته میشوند (که قطعا باید بررسی و با خاطیان برخورد قاطع صورت بگیرد)؛ اما این، همه حقیقت نیست:
- اگر نویسنده مقاله فکتنامه، به دقت به سراغ جغرافیا و تاریخ منطقه طی حدود 40 سال اخیر میرفت و تاریخ درگیری گروههای مسلح کُرد با دولتهای ایران و ترکیه را مطالعه میکرد، متوجه میشد که یکی از منابع تامین مالی گروههای تررویستی کُرد مانند پ.ک.ک و پژاک، اخاذی از کولبران، گرفتن حق گمرکی از آنها تحت عنوان «مالیات انقلابی» (revolutionary tax)[1] و استفاده از آنها برای قاچاق سلاح است. این استفاده عموما به اجبار و با ابزار تهدید صورت گرفته است.[2] دیدبان بارها در گزارشهای مستند خود به این موارد اشاره کرده است. در واقع، کولبران، قربانی اخاذی گروههای مسلح و تروریستی مانند پژاک و پ.ک.ک و… هم هستند.[3] اگر با آنها همکاری صورت نکنند، کشته میشوند، بارشان نیز مصادره انقلابی میشود![4] لذا باید گفت استفاده اشرار، گروههای تروریستی و … از کولبران برای حمل سلاح و مواد ممنوعه (با تطمیع و یا تهدید)، امر ممکن و بدیهی است؛ زیرا احتمالاً کسی به به کولبران شک نمیکند و ممکن است برای آنها بازرسی بدنی در نقاط صعبالعبور و کوهستانیِ مرزی، وجود نداشته باشد. حتی احتمال دارد کولبری، پوششی برای ورود تروریستهای مسلح کُرد و غیرکُرد به ایران و ترکیه باشد. این امر با سابقه گروههایی مانند پژاک، حدک و حدکا و… همخوانی دارد.. بهتر است نویسنده مقاله فرصت بگذارد و اقدامات تروریستی این گروهها در مناطق کردنشین ایران و ترور افراد بیگناه را مرور کند. این سلاحها و مواد منفجره از کجا وارد ایران شده است؟ آیا استفاده از پوشش کولبری، یکی از معابر ورود سلاح و مواد منفجره به کشور نیست؟ آیا ممکن نیست یک کولبر به دلیل عدم همکاری با پژاک و… به دست آنها به قتل برسد؟ حتما نباید این موارد رسانهای شود تا نویسنده مقاله فکتنامه به آنها رجوع کند. زیرا منطقه مرزی و مردم آن، اصولا در رسانههای مرکز محور ایران، جایی ندارند (ماجرای اسرین محمدی و فراموش کردن او توسط رسانهها را بخوانید). ضمنا استفاده از ظرفیت کردستانات ایران برای تغییر نظام سیاسی کشور، در سخنان جان بولتون نیز مشهود است. چرا فکر نکنیم سلاح لازم برای درگیری و جنگ با جمهوری اسلامی، از طریق کولبری وارد کشور میشود؟
- اخاذی همان گروهها از مناطق روستایی، کارخانههای کوچک و متوسط تولیدی در مناطق مرزی ایران و اقدامات مشابه، باعث فرار سرمایه و بیکاری جوانان و روی آوردن آنها به کولبری شده است. این مساله، ارتباطی به مقاله فکتنامه ندارد؛ اما باید به ریشههای کولبری توجه کرد (یک نمونه: اخاذی از کارگاه تولیدی). در واقع این گروهها مایل هستند که کردستانات ایران، عقبافتاده و توسعه نیافته باقی بماند، تا زمینه طرح شعارهایی قومی و جداییطلبانه و البته جذب اعضا بهتر فراهم شود.
- بهترین و عینیترین نمونه برای رد ادعای فکتنامه و نشان اعطایی در آن مقاله، ماجرای سوران اختر شمر است. این کولبر، توسط پژاک کشته شده و ماجرای تلخ او را رسانههای زیادی منتشر کردند (اینجا را بخوانید). درست است که او در هنگام کولبری کشته نشده است، اما نباید فراموش کرد که کولبران زیادی توسط گروههای تروریستی مورد اخاذی و ضرب و جرح قرار میگیرند و اگر هم کشته شوند، رسانههای ایرانی که اخبار سلبریتیها و مناطق مرکزی کشور برایشان اهمیت بیشتری دارد، به آن توجه نخواهند کرد. بله! حتما نیروهای مرزی ممکن است به اشتباه کولبری را هدف قرار دهند؛ اما هرکس که کولهای و باری بر دوش داشت و لباس کردی پوشیده بود و مورد اصابت گلوله قرار گرفت، کولبر نیست!
- دیدبان از فکتنامه به دلیل پرداختن به این سوژه بسیار ممنون و امیدوار است که فکتنامه همانطور که خود گفته «متعهد به بیطرفی و انصاف باشد» و بدون «هیچگونه وابستگیای به هیچ حزب و گروه سیاسی» (مانند دیدبان حقوق بشر کردستان ایران)، این نظرات و دادههای بیشتر را مورد توجه قرار دهد. اطلاعات بیشتر در سایت دیدبان، قابل دسترسی هستند. به نظر میرسد ضمن احترام به دغدغه و تلاش نویسنده، میزان تصحیح اطلاعات منتشر شده، مهم و چشمگیر است و حداقل باید منجر به اصلاح قابل توجه متن مقاله شود.
- دیدبان همچنان معتقد است مهمترین طرف این ماجرا برای حل دائمی آن، دولت ایران است. دولت باید زمینه اشتغال کردها را فراهم کند و همزمان مانع از اخاذی و قتل کولبران توسط گروههای مسلح و تروریستی شود. ضمن آنکه آموزش نیروی نظامی و مرزی و برخورد قاطع با خاطیان، وظیفه حتمی دولت ایران است.
[1]. https://www.dailysabah.com/politics/war-on-terror/pkk-recruitment-fundraising-activities-in-eu-continue-undisrupted
[2]. https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/10576100701558620?scroll=top&needAccess=true
[3]. https://www.researchgate.net/publication/249035849_The_Kurdish_Workers_Party_PKK_as_Criminal_Syndicate_Funding_Terrorism_through_Organized_Crime_A_Case_Study
[4]. https://www.hsdl.org/?view&did=11099