مارتین وان برویینسن، مردمشناس هلندی، در کتاب «جامعهشناسی مردم کرد؛ آغا، شیخ و دولت» به بررسی ابعاد مختلف جامعه کُرد پرداخته است. وی در مقدمه اثر خود مینویسد «رهبران سازمانهای کردی با اعلام جنگ با امپریالیسم وارد میدان میشوند اما آنچه در عمل دیده میشود، متفاوت است. سازمانهای کردی براساس استثمار طبقات فقیر بنا نهاده شدهاند و خود را جنبشهایی ضدامپریالیستی مینامند اما خود این سازمانها ارتجاعی و محافظهکار هستند. در کردستان عراق در دوره ملامصطفی بارزانی، رهبران کُرد ظاهرا خواستار مداخله بیشتر امپریالیستها در منطقه بودند، چنانکه خود ملا مصطفی کراراً به گرمی از آمریکا یاد میکرد و میخواست که به عنوان ایالت پنجاه و یکم به آن بپیوندد و در ازای دریافت حمایت آمریکا، نظارت و اداره نفت کردستان را به واشنگتن بسپارد».
وی در ادامه به دیدار خود از محل اسکان پناهندگان کرد در آخرین روزهای قیام کردهای عراق علیه صدام میپردازد و مینویسد: «شاه که جنبش کرد خود را به تمام و کمال به او وابسته کرده بود، با دشمن سنتی خود، رژیم عراق، به توافق رسیده بود. این توافقنامه در 6 مارس امضا شد و پس از آن شاه بیدرنگ همه کمکهای خود به کردها را قطع کرد».
نویسنده به عواقب این وابستگی اشاره میکند و میگوید: «این جریان عواقب و نتایج تاثرانگیزی به بار آورد. کردها یا باید به ارتش عراق تسلیم میشدند یا به ایران پناه میبردند. عدهای میخواستند با جنگ چریکی علیه صدام مسیر خود را ادامه دهند اما بارزانی مانع شد. مردم دسته دسته به ایران پناه بردند. یک فاجعه به معنای واقعی بود. هر روز شاهد مصائب و آلام بشری، نومیدی و بیماری و مرگ بودم. پس از این اتفاق، فروپاشی و ناسازگاریهای جامعه کرد بیش از پیش علنی شد».