هر فردی در هر مجموعهای اعم از کوچک یا بزرگ از خانواده تا کل جامعه هم حقوق و هم وظایفی بر عهده دارد. در هر خانوادهای نیز پدر، مادر و فرزندان نسبت به یکدیگر حقوق و وظایفی دارند که موارد مهمی از آنها در نظامهای حقوقی و قوانین هر کشور وجود دارد و گاهی نیز به صورت عرف متداول است. یکی از حقوق فرزندان در هر خانوادهای حق ارث است که معمولا پس از مرگ والدین شامل حال فرزندان میشود و گاهی نیز در زمان حیات آنان انجام میشود. هر یک از موارد مربوط به ارث، در نظامهای حقوقی جامعه مربوطه مشخص شده است.
یکی از موارد مسئله، حق ارث در جامعه کُرد است. این موضوع حتی در حال حاضر نیز نتوانسته خود را با نظام حقوقی کشورهای محل زندگی کردها وفق دهد. در نظام عرفی و سنتی جامعه کرد معمولا- بجز موارد استثنایی-دختران از بسیاری حقوق مقرر شده برای فرزندان پسر محروم بودند و هنوز هم این موضوع در مناطقی و به شدت و درجات مختلف جاری است. به این معنا که دختران در تمام دوران زندگی قبل از ازدواج در خانه پدری خود، در تمام کارهای خانه اعم از امورات داخل خانه و اقدامات مربوط به دامداری مانند شیر دوشیدن، تولید پنیر و ماست حتی گاهی چراندن بره و بزغاله و گوساله باید فعالیت کنند و یا باید به فرشبافی و گلیمبافی مشغول شوند. بهعبارت دیگر بدون توجه به ماهیت و جنس لطیف زن، دختران همانند پسران و زنان شبیه به مردان، کار میکردند.
در جامعه سنتی کُرد، دختران در صورت وجود مدرسه معمولا تا مقطع ابتدایی و فقط در مدرسه محل زندگی خود حق تحصیل دارند، اما علیرغم وظایف سنگین، از حق بردن ارث از اموال منقول و غیرمنقول پدر محروم هستند. اما در مقابل، فرزندان پسر ضمن کمک به پدر و مادر، در صورت وجود مدرسه حق دارند تا زمانی که خود اراده کنند ادامه تحصیل دهند و در بیشتر موارد نیز پدر و مادر پسران را تشویق میکنند تا ادامه تحصیل دهند. در حالی که ادامه تحصیل در مورد دختران از دید این جامعه سنتی اقدامی ناشایست است و رفتن دختر به مدارس به ویژه در شهرها نشانه خوبی تلقی نمیشود و از لحاظ اجتماعی نوعی پشت پا زدن به قیود و مقررات سنتی معنی میگردد.
این فرهنگ سنتی در تضاد علنی با حقوق بشر قرار دارد و علیرغم گذشت سالها از نهادینه شدن قانون در ایران هنوز هم در بسیاری از مناطق به ویژه در بین کردهای شمال استان آذربایجان غربی متداول است. بدین معنی که تمام ارث پدر و مادر اعم از منقول و غیرمنقول فقط به پسران میرسد. بدتر این که دختران طبق این قانون نانوشته در طی مراحل قانونی تقسیم ارث به دادگاه مراجعه میکنند اما علیرغم امضای موارد حقوقی مربوطه هیچ چیزی به آنان تعلق پیدا نمیکند.
در جامعه سنتی کُرد، دختران در صورت وجود مدرسه معمولا تا مقطع ابتدایی و فقط در مدرسه محل زندگی خود حق تحصیل دارند، اما علیرغم وظایف سنگین، از حق بردن ارث از اموال منقول و غیرمنقول پدر محروم هستند.
عدم رعایت این حقوق حقه زنان و دختران عواقب مختلفی دارد. از طرفی، این دختران در طی دوران کودکی به جای رفتن به مدرسه و یا ادامه تحصیل، ناچارند در خانه برای همه کار کنند بدون این که مزدی بگیرند و از طرف دیگر فقط پسران هستند که در این نظام تبعیضآمیز عرفی و سنتی درس میخوانند. از طرف دیگر، بیسواد یا کمسواد ماندن این دختران در آینده آنان و فرزندانشان تاثیر منفی عمیقی دارد. همچنین، این دختران بهعنوان زنان و مادران آینده، در زندگی مشترک نیز دچار مشکلات متعدد روحی و روانی میشوند که خودکشی و خودسوزی یکی از متداولترین نتایج آن است. گاهی نیز دختران خردسال برای رهایی از این شرایط به عنوان کودک سرباز به عضویت گروههای مسلح در میآیند که در این صورت با زندگی به مراتب بدتری نیز مواجه میشوند.
لازم است محافل حقوق بشری و سیستم قضایی ایران به ویژه دادگاهها در موارد مرتبط از جمله تقسیم ارث در مناطق مختلف سنتی از جمله در مناطق کردی به صورت جدی موضوع را پیگیری کنند تا آنچه را که قانون به عنوان حقوق حقه زنان و دختران مقرر کرده قربانی فرهنگ و عرف سنتی جامعه نشود. این موضوع حتی میتواند محور پایاننامه یا رساله دکتری رشتههای حقوق یا جامعهشناسی باشد تا ابعاد مختلف آن مشخص شود و در این صورت به ارائه راهکار بهتر نیز کمک خواهد نمود.