نوشتهی: جوراج کاتالناک
همه ما روزانه در مورد تهدید داعش خبرهایی را میشنویم. رسانهها بدون دقت لازم ما را از اعدامهای وحشیانه روزنامه نگاران یا فعالان بشردوست و یا جنایات علیه مردمانی مطلع میکنند که بنیادگرایی مذهبی و پیروزیهای نظامی داعش را قبول نمیکنند. باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا در سالگرد حملات یازدهم سپتامبر قول داد داعش را ریشهکن سازد اما در عین حال رهبران غربی مایل به مداخله نظامی در عراق نیستند – حداقل از نوع مشابه علیه صدام حسین. تعداد زیادی از کارشناسان نظامی نیز میگفتند به نفع آمریکاست وارد جنگ تمامعیار با داعش نشود بلکه آن را مجبور کند وارد سوریه گردد جایی که با رژیم اسد میجنگند. اما عنوان این مقاله در مورد داعش نیست، بلکه، ظاهرا نتیجه ائتلافی از شرایط کنونی است که بین قدرتهای غربی و حزب کارگران کردستان (پ ک ک) صورت گرفت.
یکی از روشهای مداخله غربیها علیه داعش – بجز حملات هوایی – تسلیح کردن نیروهای کرد در شمال عراق است. این با تجهیز جنگجویان به سلاحهای کرواسی است سلاحهایی که هنگام عضویت کرواسی در ناتو از شر آنها راحت شد. فعالیت روزافزون کردها در جنگ منطقه سبب شد تا مورد حمایت زیادی قرار گیرند حمایتی که از زمان سقوط شوروی تاکنون ندیدهاند. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل تاسیس یک کردستان مستقل را شرط یک ائتلاف “دولتهای میانهرو” در خاورمیانه دانست.
این مقاله براساس علاقه بیمورد چپهای غربی به پ ک ک تنظیم شد. به این دلیل بیخود و بیمورد است که پ ک ک کارنامهای مملو از سواستفاده، تجاوز، اخاذی از کردها، خشونت و قتل فرقهای، قاچاق هروئین، اخاذی و عضویت اجباری مردم محلی در شاخه نظامی خود است و این سازمان با چنین سابقهای برای چپگرایان غربی به ایدهال انقلابی بودن، فمینیست بودن تبدیل شده در حالی که دقیقا در جهت خلاف قرار دارد. لازم به ذکر است آنچه علاقه چپگرایان غربی به پ ک ک را تحریک کرد سیاست ادعایی “کمون” و همچنین “آنارشیستی” پ ک ک بود نقطهای که “کنفدرالیسم دموکراتیک” را جایگزین مارکسیسم-لنینیسم (به عنوان مثال استالینیسم) میکند. به همین خاطر است شاهد مقالههای زیادی مانند “پ ک ک جدید: رهاسازی انقلابی اجتماعی در کردستان” نوشته رافائل تیلور (1) یا “بهار کردی: پ ک ک برای چه میجنگد؟” نوشته برایان ولان (2) شدیم.
پ ک ک در عصر جنگ سرد
پ ک ک در 27 نوامبر 1978 توسط عبدالله اوجالان، مظلوم دوغان و بیست و دو مرید تاسیس شد. هدف پ ک ک جنگ با “استعمار ترکیه” در کردستان ترکیه و تاسیس یک دولت متحد و مستقل کرد بود. پ ک ک هنگام تاسیس از مارکسیسم-لنینیسم الهام گرفت، درست همانند خیلی از سازمانهای مشابه در منطقه که از حمایت اتحاد شوروی برخوردار شدند، و درواقع یک ابزار سیاست خارجی جنگ سرد شوروی بودند. بنابراین، پ ک ک فکر کرد از طریق انجام عملیات و جنگ چریکی میتواند به قدرت برسد و در بین کشورهای بلوک شرق متحدانی پیدا نماید یا در بین زمینداران کرد کسانی را پیدا کند تا علیه رقبای خود بکار گیرد.
پ ک ک روز 15 ما اوت 1984 در روستاهای اروح و شمدینلی حمله به مراکز پلیس را آغاز کرد و شورش را شروع نمود. در این اقدامات، دو افسر پلیس ترکیه را به قتل رساند. ترکیه نیز در مقابل، هزاران کرد را به عنوان محافظ روستا علیه پ ک ک استخدام نمود. پ ک ک نسبت به این محافظان و هر کرد موافق دولت ترکیه و یا رقبایی که به زمیندارن طرفدار پ ک ک حمله کردند بیرحم بود. به همین خاطر پ ک ک حمایت مردم کرد را از دست داد که بین پ ک ک و ارتش ترکیه در تنگنا قرار گرفتند. به علاوه، پ ک ک با کردهای خارج از ترکیه مانند مسعود بارزانی رابطه ایجاد کرد.
با این که پ ک ک به عنوان سازمانی مارکسیستی-لنینیستی تاسیس شد اما با سقوط بلوک شرق در سال 1989 تعداد قابل توجهی از حامیان خارجی خود را از دست داد. جنگ خلیج فارس نقشه جدیدی در منطقه ترسیم کرد و طی آن ناسیونالیسم کرد به عنوان یک ایدئولوژی برای جذب جنگجویان جایگزین “دفاع از سوسیالیسم” شد. چون کشورهای امپریالیستی همیشه خواهان داشتن ابزاری در منطقه بودهاند، لذا پ ک ک نیز ثابت کرده شریک خوبی برای آنها بوده است. همچنین، کشورهای سوریه، عراق، ارمنستان، یونان و روسیه از پ ک ک حمایت کردهاند. مهم است به نقش کشورهای اروپایی تاکید کنیم که در زمان دستگیری عبدالله اوجالان در 15 فوریه 1999 صورت گرفت و سبب شد تا حکم اعدام به زندان ابد تبدیل شود.
چون به زندانی شدن عبدالله اوجالان اشاره کردیم، لازم است به سرکوب کردها توسط دولت ترکیه نیز بپردازیم. درواقع، دولت ترکیه همانند دوست مجرب خود یعنی فرانسه اقلیتها را به رسمیت نمیشناسد و برای درهم شکستن آنها دست به هر اقدامی میزند. به عنوان مثال، همه نهادهای پارلمانی که خواهان حقوق کردها هستند ممنوع شده و به عنوان تروریست معرفی میگردند.
چرخش کمونال
در طی سالهای گذشته، پ ک ک در بین هرجومرجطلبان و چپگرایان غربی خیلی مشهور شده و این نیز به خاطر “چرخش آزادیخواهانه” پ ک ک است که در نوشتههای مربوط به پ ک ک دیده میشود مانند نویسندگانی چون رافائل تیلور، برایان ولان. آنها مدعیاند اوجالان در زندان پاکسازی شد و سوسیالیسم آزادیخواهانه به ویژه شهرگرایی آزادیخواهانه مورای بوکچین را جایگزین استالینیسم کرد. اوجالان شهرگرایی را به صورت کنفدرالیسم دموکراتیک از طریق گروه جوامع کردستان (ک.ج.ک.) تجربه ارضی پ ک ک در “جامعهای آزاد و مستقیما دموکراتیک” اجرا کرده است. از نظر آنها کنفدرالیسم دموکراتیک یعنی “جامعه دموکراتیک، اکولوژیک، برابری جنسی” یا “دموکراسی بدون دولت”. اما لازم است به این مفاهیم بیمعنی پ ک ک پایان داده شود و چهره واقعی ایدئولوژی پ ک ک توضیح داده شود.
در کنگره هشتم پ ک ک در 16 آوریل سال 2002 “به تحولات دموکراتیک” رای داده شد و این یعنی پ ک ک برای رسیدن به “آزادی” خشونت را رد خواهد کرد و به دنبال حقوق کردها در ترکیه و از طریق سیاسی خواهد بود. پ ک ک از آن کنگره به بعد با ایجاد یک سازمان سیاسی جدید به نام “کنگره دموکراسی و آزادی کردستان” (کادک) دچار تحول شد که وظیفه آن فقط مبارزه از طریق روشهای دموکراتیک است. علی رغم تغییر سیاسی سخنگوی پ ک ک/کادک، معلوم شد نیروهای مدافع خلق (ه.پ.گ.) شاخه مسلح آن منحل نمیشود. در طی زمان کادک به به یک سازمان میانهروتر به نام کنگرا-گل تبدیل شد چون تصور میکرد در غیر این صورت نمیتواند با ترکیه وارد مذاکرات سیاسی شود و راه را برای مشارکت در سیاست پارلمانی باز کند. ک.ج.ک. که ارکان اصلی “کنفدرالیسم دموکراتیک” است در اصل نوعی دولت اولیه کردی تحت مدیریت پ ک ک تلقی میشود و خیلی از نیروهای کرد را تحت کنترل پ ک ک قرار میدهد.
در سال 1999، ناسیونالیستهای کرد در انتخابات محلی برای اولین بار شرکت کردند و اکثریت را در کردستان ترکیه به خود اختصاص دادند. از سال 2005، ناسیونالیستهای کرد دوباره تلاش کردند تا به پارلمان ترکیه وارد شوند و مبارزهای قانونی را ادامه دهند. این با حزب جامعه دموکراتیک (د.ت.پ.) آغاز شد که برای جایگزینی حزب خلق دموکراتیک تاسیس شد که جدیدا ممنوع شده بود. اما این حزب توسط ترکیه ممنوع شد چون با پ ک ک رابطه داشت درست همانند ب.د.پ. در سال 2009. ب.د.پ. در حالی که با پ ک ک ارتباط دارد، یک عضو شناخته شده سوسیالیست انترناسیونال دموکراتیک اجتماعی است.
“چرخش کمونال” ناسیونالیستهای کرد به استراتژی سرکوبگرایانه حزب عدالت و توسعه علیه مردم کرد پاسخ داد. آن اساسا طرحی برای خودمختاری دموکراتیک منطقه در چارچوب دولت ترکیه و قانون اساسی آن است. بنابراین، جداییطلبی اصلی و ایجاد دولت مستقل کرد رها شد. تحت این برنامه، زبان کردی علاوه بر ترکی و لهجههای محلی زبانهای رسمی کردستان خواهند بود و نمایندگان کردستان خودمختار در پارلمان ترکیه خواهند بود و اجرای قانون و حقوق کردها برابر برای کردها را تضمین خواهد نمود. این منطقه پرچم و نمادهای کردی خاص خود را خواهد داشت. در طی زمان، این ایده به صورت کنفدراسیون استانهای کرد در منطقه تبدیل شد. اما پ ک ک آلترناتیوی برای حزب عدالت و توسعه نیست بلکه دو روی یک سکهاند. هر دو به سوی یک توافق مشترک پیش میروند که رسانههای اصلیشان در مورد آن نوشتهاند. در این صورت است که بیانیه پ ک ک را وقتی بخوانیم بهتر درک خواهیم کرد که:
پ ک ک مدعی است: “مدل خودمدیریتی دموکراتیک معقولترین راه حل است، چون با تاریخ و شرایط سیاسیای همخوانی دارد که ترکیه در آن قرار دارد. درواقع، کردها در چارچوب مرزهای امپراطوری عثمانی از خودمختاری برخوردار بودند. از این رو، این پیشنهاد براساس جداییطلبی نیست. برعکس، مردم ما براساس اراده آزاد و اتحاد داوطلبانه در یک سرزمین مشترک در مورد روابط خود تصمیم خواهند گرفت. این مدل خواهان الغای دولت یا تغییر مرزها نیست. ترکیه دموکراتیک و کردستان خودمختار فرمولی ملموس برای مردمان ما هستند تا با فرهنگ و هویت خود و حق زندگی آزاد حکومت کنند.(3).
اما چه چیزی پشت پرده این قرار دارد؟ آیا این تغییری آگاهانه است یا چیزی دیگر؟ مسلما، یکی دلیل مهم این است از وقتی اوجالان دستگیر شد، قول داد به دولت ترکیه خدمت کند. دلیل دیگر را نیز میتوان در تغییرات ژئوپولیتیکی پس از سقوط دیوار برلین و فروپاشی اتحاد شوروی دید.
پس از فروپاشی اتحاد شوروی و قطع حمایت سوریه از پ ک ک، این سازمان ناچار شد به دنبال “حامی” بگردد. بنابراین، ضروری بود مارکسیسم-لنینیسم را رد کند و “کنفدرالیسم دموکراتیک” را جایگزین آن نماید که کاملا مناسب بود چون هم با مارکسیسم-لنینیسم در تضاد است و همچنین “سبب نگرانی هیچ کس نمیشود”، راه را برای یافتن متحدان خارجی تسهیل مینماید. همچنین، پ ک ک تلاش میکند با دولت ترکیه معامله کند درحالی که نیازمند یک ایدئولوژی است تا بر “یکی بودن” کردستان تاکید کند. این سیاست استراتژی جدید پ ک ک براساس سه موضوع است. نخست این که پ ک ک تلاش میکند تا بیشترین حد ممکن از جامعه دیاسپورای کرد پول بگیرد و خود را تنها نماینده واقعی کردها معرفی کند که بیشترین موفقیت را کسب کرده است! دوم این که پ ک ک تلاش میکند از این طریق خود را از لیست تروریستی خارج کند تا بتواند کمکهای قابل توجهی از چپهای غرب بگیرد چون چپها فشار قابل توجهی بر دولتهای خود وارد میآورند تا به وضعیت سیاسی در ترکیه رسیدگی کند. لذا، فعالان پ ک ک شدیدا تلاش میکنند تا افسانه “کنفدرالیسم دموکراتیک” را در بین چپهای غربی به ویژه در آمریکا معرفی کنند.
و منافع آمریکا در پ ک ک چیست؟ آمریکا فقط دوست دارد از آن به عنوان نیروی زمینی خود استفاده کند و به کشتن بدهد و پ ک ک نیز از این استقبال میکند چون مردم آمریکا نمیخواهند سربازان خود را به کشتن بدهند. ناسیونالیستهای کرد آرزو میکنند در شمال عراق یک دولت تشکیل دهند و قدرتهای غربی نیز علنان از این حمایت کردند چون میگفتند این دولت علیه داعش خواهد جنگید. به علاوه، این ناسیونالیسم در مخالفت با اسلامگرایی است لذا حمایت غرب را جلب کرد. البته، آمریکا همه این را با مشورت با ترکیه یعنی متحد خود انجام داد چون شبهنظامیان کرد از مرز عراق وارد ترکیه میشوند و این سبب میشد آرامش به داخل ترکیه برگردد و کنترل بر مردم کرد خود را به آسانی انجام دهد.
چهره واقعی پ ک ک
پ ک ک علاوه بر حملات مذکور علیه محافظان روستا، طی سالها برای به قتل رساندن معلمان در ترکیه حملات زیادی انجام داد چون آنها را “عوامل دولت ترکیه” معرفی میکرد چون زبان ترکی را تدریس میکنند! البته زبان خود پ ک ک نیز ترکی است. ترکیه فقط توانست معلمان جوان و جدید را به روستاهای دورافتاده کرد بفرستد چون این معلمان راهی جز قبول کردن نداشتند. پ ک ک چپگرایان محلی و ناسیونالیستهای کرد را نیز هدف قرار داد چون سیاستهای پ ک ک را قبول ندارند. همچنین بایستی گفت پ ک ک از پاکسازی قومی اعراب ساکن مناطق کردنشین سوریه حمایت میکند. در این راستا، رهبر حزب اتحاد دموکراتیک پ.ی.د. شاخه پ ک ک در سوریه اعلام کرد : اعرابی که به مناطق کرد آمدهاند روزی باید اخراج شوند(4). مصاحبه وی در سایت هوادار پ ک ک منتشر شد. پ ک ک همیشه علیه اقلیتهای مناطق کردنشین سیاست خشن داشته است. اکنون چهره خود را به عنوان مدافع کردستان معرفی میکند. پ ک ک به دلایل علنی نمیتواند با اعراب، ترکها و فارسها همکاری کند چون همه میدانند به هنگام بروز درگیری، پ ک ک یک سازمان قومگراست.
فمینیسم در پ ک ک
در غرب تصور بر این است پ ک ک با زن و مرد رفتاری برابر دارد. گزارشهای زیادی وجود دارد که نشان میدهد زنان چگونه به خاطر خانواده، ازدواج تحمیلی، خون به خون و دیگر آداب و رسوم پدرسالاری جامعه کردی و ترکیه به پ ک ک میپیوندند. اما علیرغم تصویری که از طریق پ ک ک ایجاد میشود، زنان نه تنها در این سازمان نجات نمییابند بلکه قربانی تجاوز در مقرهای پ ک ک نیز هستند. منبع این ادعا “دستگاه تبلیغاتی” دولت ترکیه نیست بلکه خود مخالفان و اعضای جداشده پ ک ک هستند. در این راستا، محمد جاهد شنر – یکی از بنیانگذاران پ ک ک – که مسئول سازمان کوتاهعمر وَژین (سازمانی که به خاطر اختلافات با رهبر پ ک ک از آن جدا و تاسیس شد) بود. وی نامزد سابق سکینه جانسز بود –در سال 1991 و قبل از این که توسط اوجالان و سرویس مخفی سوریه کشته شود. شنر میگفت:
“آپو (عبدالله اوجالان) دهها نفر از اعضا و رفقای دختر ما را مجبور به روابط غیراخلاقی با خود کرده، بیشتر آنها بکارت خود را از دست دادند، توسط اوجالان به عنوان افرادی اعلام شدند که “حزب را درک نمیکنند، ما را درک نمیکنند” و اوجالان آنها را شدیدا سرکوب نمود و حتی بعضی را به عنوان جاسوس معرفی و اعدام کرد. بعضی از رفقای زن ما هنوز هم در بازداشت و تحت شکنجه هستند، و مجبور میشوند براساس سناریو اعتراف کنند جاسوس هستند… روابط زن و مرد در اقامتگاه آپو به حرمسرا تبدیل شده و این مرد با بیشتر رفقای زن همانند … رفتار میکند (5).
سلیم چوروک کایا، یکی از اعضای بینانگذار پ ک ک، که از دست آپو به اروپا فرار کرد، در مورد رخدادهایی مشابه اظهارات محمد شنر حرف میزند. وی در خاطرات خود میگوید روابط جنسی در حزب ممنوع است و افراد خاطی بدون توجه به زن و مرد بودن تنبیه میشوند – شکنجه، زندانی شده و به عنوان خائن اعلام و سپس اعدام میشوند. درست برعکس این قانون، اوجالان حق داشت به هر زنی در سازمان برسد و بقیه کادر رهبری نیز متناسب با شایستگی خود از این حق برخوردار بودند. همه این موارد توسط رهبران جدا شده پ ک ک تایید شدهاند.
از پ ک ک حمایت نکنید
بدون توجه به جنایات داعش، نمیتوان در این درگیری طرف کسی را گرفت. فکر میکنم برای هر کسی که وضعیت را علنا میبیند دو گزینه وجود دارد: داعش و امپریالیسم غربی. کردها و پ ک ک در طرف امپریالیسم غربی قرار دارند. در حالی که شاید نسبت به جنایات داعش در سوریه ما را بترسانند، بایستی شفاف بگویم حمایت از پ ک ک هیچ دستاوردی ندارد. به علاوه، حمایت از پ ک ک حمایت از یک سیاست وحشتناک قومی-ناسیونالیستی است که در دهه نود میلادی تجربه شده است (6). متشابها، حمایت از پ ک ک فقط اهداف سیاست خارجی آن را تقویت و افسانه چپگرایان غربی برای داشتن جامعهای آزاد را تغذیه میکند در حالی که در همان حال موقعیت پ ک ک در بین قدرتهای غربی را تقویت نموده و اجرای سیاست قومی و ناسیونالیستی آن در این زمینه را تسهیل مینماید.
مسلما، باید سیاست ترکیه علیه کردها را محکوم کرد اما پ ک ک جنبشی نیست که مسئله را حل کند. پ ک ک جنبش مرغدزدهایی است که کار آن بیشتر تهدید و ارعاب مردم محلی است تا که مبارزه و جنگ علیه تبعیض نژادی( نمونه بارز آن حمله به مدارس). چون هدف نهایی آن رسیدن به قدرت در کردستان است، لذا مهم نیست در کنار چه کسانی بجنگند در کنار آمریکا یا کسی دیگر.
نویسنده لازم میداند از خانم دنیا دوریم به خاطر ترجمه متون از ترکی تشکر کند.
https://www.autistici.org/tridnivalka/pkk-democratic-confederalism-and-nonsense/
منابع:
[1] The article was published in ROAR Magazine on 17 August 2014; link: http://roarmag.org/2014/08/pkk-kurdish-struggle-autonomy/
[2] Analysis by Brian Whelan published on the website of the British Channel 4; link: http://www.channel4.com/news/pkk-kurdistan-workers-party-islamic-state-kurdish-spring/
[3] Translator’s note: “Press Release of the KCK and the Kongra Gel”, Kongra-Gel Presidential Board, KCK Presidency of the Executive Council, 13th of August, 2010; link: http://www.pkkonline.com/en/index.php?sys=article&artID=60
[4] Translator’ note: Quote obtained from: http://peaceinkurdistancampaign.com/2013/11/29/kurdish-news-weekly-briefing-3-29-november-2013/
[5] Translator’s note: This quote was an English translation material that appeared in this article: http://vejin.wordpress.com/mehmet-cahit-sener-2/
[6] Translator’s note: The author here referred to the Yugoslav wars which occurred in the 1990s.