نوشته لارا عزیز / مرکز مطالعات بحرانها و کشمکشهای بینالمللی، بلژیک
ترجمه از انگلیسی: دیدبان حقوق بشر کردستان ایران
ب. منافع آمریکا
همان طور که میدانیم، آمریکا به صورت رسمی از تاسیس یک دولت کردی حمایت نمیکند اما در عمل، سیاست آمریکا غیرقابلپیشبینی و نامعلوم است. واشنگتن، نخست نسبت به ورود در قضیه کردهای سوریه بیمیل بود، بهویژه در مورد نیروهای ی.پ.گ.، چون با دخالت خود در عراق سبب شد تا حکومت اقلیم کردستان به تهدیدی برای اتحاد عراق تبدیل شود. مقامات آمریکا حتی در مورد تلاش پ.ی.د. برای اعلام خودمختاری در شمال سوریه هشدار دادند. به علاوه، پ.ی.د. علیه گروههای مخالف خود در شمال سوریه خشونت به خرج داد از جمله سرکوب خونین اعتراضات ضد اسد در شهر عاموده در ژوئیه 2013 و آمریکا این را علنا محکوم نمود. با وجود این، آمریکا به جناح کرد و نیروی مسلح آن به عنوان شرکایی نگریست که در اخراج داعش از سوریه، هدف اصلی آمریکا در حضور نظامی، کمک کردند (Hubbard, 2018). از سال 2014، ی.پ.گ. از آمریکا تسلیحات و آموزش نظامی دریافت کرد (Küçükkeles et al., 2014). تردید واشنگتن در ورود به مسئله کرد بیشتر به خاطر هدف دولت اوباما برای پایان دادن به کشمکش سوریه بود. گسترش جنگ سوریه آمریکا را ناچار ساخت در مورد خواسته کردهای سوریه موضعی شفافتر بگیرد. بنابراین، آمریکا هرگز یک استراتژی خارجی نسبت به کردهای سوریه نداشته چون در چهار کشور زندگی میکنند (Gunter, 2015).
نخست، استراتژی آمریکا تقویت شورای ملی کرد بود در حالی که پ.ی.د. را متقاعد میکرد به اوپوزیسیون ضد اسد بپیوندد. علیرغم این تلاشها، پ.ی.د. در سطحی وسیع کنترل “روژاوا” را به دست گرفت و اکثریت شبهنظامیان مسلح کرد را به خود اختصاص داد (Küçükkeles et al., 2014). آمریکا خیلی سریع به پ.ی.د. به عنوان ابزاری علیه گروههای اسلامگرای داعش یا جبهه النصره نگریست. چنین بود که آمریکا با یک موضع ظریف مواجه شد: همکاری با پ.ی.د./ی.پ.گ. در عین حال حفظ ترکیه به عنوان متحدی ضروری علیه روسیه و آمریکا.
بنابراین مسئله اصلی برای آمریکا یافتن طرحی برای نگه داشتن ترکیه در کمپ خود بدون از دست دادن حمایت نظامی کردها بود. اگر آمریکا ی.پ.گ. را از دست میداد، ناچار بود سوریه را ترک کند، و این یعنی تقدیم منطقه به بشار اسد. حتی اگر کردها ثابت کردند متحدی موثر علیه داعش هستند، در بیش از 99 درصد مناطق تحت کنترل خود، داعش را بیرون کردند، اما آمریکا ناچار بود از کشمکش قومی در سوریه دوری نماید. درواقع، اعراب از تبدیل شدن قدرت به نفع کردها حمایت نمیکنند (Nordland, 2018) و واقع بینانه نبود فکر کنیم ی.پ.گ. میتواند بر استانهای عرب حکومت کند. اما به گفته افسران آمریکایی، برای تضمین پایان دادن به داعش به نیروهای کرد نیاز داشتند. آنان هشدار دادند اگر آمریکا به همکاری با کردها پایان دهد، داعش باز هم ظهور و بخشهایی از سوریه را خواهد گرفت.
حضور آمریکا در سوریه نیز با توجیه مقابله با حضور ایران بود که مدعی است ایران به دنبال “کریدوری از تهران تا بیروت” میباشد تا اسرائیل را تهدید کند (Balanche, 2018). بدین خاطر، آمریکا نیازمند ترکیه و دیگر بازیگران صحنه سوریه در منطقه است. آمریکا میدانست نمیتواند به قبایل عرب سنی متکی باشد چون آنان منافع محلی دارند. بنابراین، تنها متحد باقیمانده آن پ.ی.د. بود. این بدین معنی نبود کردها الزاما مطمئنتر از قبایل عرب دره رود فرات هستند، بلکه اگر رقبا تلاش کنند، کمتر احتمال تغییر همکاری آنان وجود دارد.
با وجود این، مقامات رسمی آمریکا اهداف باانگیزهتری را دنبال کردند. تا زمانی که نیروهای آمریکا در سوریه باقی ماندند، دولت ترامپ از کردها برای حفظ جای پا در سوریه استفاده کرد. ترامپ و دولتش بیش از آن که به کردها کمک کند به رویای منطقه خودمختار در شمال سوریه برسند، تلاش نمودند از تحولات شمال سوریه برای تغییر رژیم در سوریه بهرهبرداری کنند. جیمز جفری، فرستاده ویژه آمریکا، روابط آمریکا-کردها را “تاکتیکی و موقتی” توصیف کرد.