کردهای سوریه در سیاست خارجی آمریکا: استراتژی بلندمدت یا ابزار سیاسی؟ (قسمت اول)

نوشته لارا عزیز / مرکز مطالعات بحران‌ها و کشمکش‌های بین‌المللی، بلژیک

ترجمه از انگلیسی: دیدبان حقوق بشر کردستان ایران

مقدمه

به نظر می‌رسید کردها در طی کشمکش سوریه متحدی حیاتی برای آمریکا و حتی در سطحی قویتر خاکریزی سکولار در جنگ با گروههای اسلامگرای مسلط بر اوپوزیسیون ضد اسد هستند. همزمان که کردها در حملات بی‌رحمانه داعش نخست در کوبانی و سپس در رقه این گروه را به عقب راندند، “روژاوا” (معنی لغوی: محل غروب آفتاب) شکل گرفت. روژاوا در سال 2014 به عنوان یک اداره خودخوانده اعلام شد و حزب اتحاد دموکراتیک (پ.ی.د.) با شاخه نظامی‌اش یگان‌های مدافع خلق (ی.پ.گ.) کنترل سه کانتون اصلی در سوریه جزیره،  کوبانی و عفرین را به دست گرفت. در حالی که اسد یا آمریکا هرگز آن را به رسمیت نشناختند، این منطقه از سال 2014 مورد حمایت آمریکا قرار گرفت چون آمریکا در جنگ کردها با داعش از آنان حمایت پوشش هوایی و تسلیحاتی کرد. این پیشرفتی برای مسئله کرد در سوریه تلقی شد “جایی که رژیم بعثی هر گونه فعالیت و تحرک سیاسی کردی را در طی سالها ممنوع کرده بود” (Federici, 2015). پویایی و تحرک کردهای سوریه فرصت جدیدی به آنان داد تا بر حقوق خود و یافتن خودمختاری در سوریه تاکید کنند. از آن زمان، خواسته‌های کرد و امید به خودمختاری خیلی بالا بود اما ناگهان یکبار دیگر با رها شدن از سوی آمریکا مواجه شدند.   

کردها سابقه تاریخی جنگ برای بقا و هویت خود دارند. کردها به عنوان یک جامعه قومی در طی سال‌ها توسط اعراب و ترک‌ها و مورد تبعیض قرار گرفته‌اند. در سال 1516، بخش زیادی از کردها را از ایران جدا و به عثمانی منضم کردند (Meho et al., 2004). اما کردهای عثمانی درواقع با پیمان لوزان در سال 1923 پراکنده شدند. توافق که در مورد تقسیم عثمانی در طی جنگ جهانی اول بین فرانسه و بریتانیا بود سبب تقسیم آنان بین سوریه، عراق و ترکیه شد (Federici, 2015). امروز، کردها یکی از قدیمی‌ترین جوامع خاورمیانه هستند. نادیده گرفتن شدن در نظام بین‌الملل سبب شد تا کردها “مجموعه‌ای آسان برای نفوذ به ویژه توسط ابرقدرت‌ها باشند. درواقع، کردها اغلب به محض این که مورد استفاده قرار گرفتند، رها می‌شوند تا با سلطه مقامات محلی روبرو شوند.

می‌توان به تصمیم دونالد ترامپ در اکتبر 2019 به عنوان آخرین نمونه اشاره کرد که نیروهایش را از سوریه خارج کرد. کردهای سوریه پس از این دستور ترامپ، متوجه شدند “جنگ آنان با داعش نیز نمی‌تواند تضمینی برای ادامه حمایت آمریکا باشد” (Hiltermann, 2018). این دستور پشت کردن شدید به کردها بود. درواقع، روزهای خودمختاری کردها با اهداف رجب طیب اردوغان به شمارش افتاد که اعلام کرد پ.ی.د./ی.پ.گ. و ناسیونالیسم کرد در سطحی وسیع‌تر را سرکوب می‌کند. روابط آمریکا-ترکیه به خاطر حمایت آمریکا از پ.ی.د. شاهد تنش است. ترکیه این حزب سیاسی کرد را گروهی تروریستی و شاخه‌ای از پ.ک.ک. می‌داند که طی چند دهه تهدیدی علیه امنیت ملی ترکیه و جدایی طلب است(Butler et al., 2019). اما تنها چیزی که سبب توقف اردوغان شد حضور نیروهای آمریکایی بود و رفتن آنان کردها را در معرض خطر جدی قرار داد. کردها بدون حضور آمریکا در منگنه نیروهای اسد و ترکیه ماندند تا انتقام بگیرند. توافق بین واشنگتن و آنکارا مملو از عواقب برای کردهای سوریه بود که با خشونت افراطی، پاکسازی قومی، جنایت جنگی و سرکوب مواجه شدند. برای مردمی که قبلا بهای سنگینی پرداخت کرده، این یک تراژدی می‌باشد.

الف. به قدرت رسیدن پ.ی.د. در شمال شرق سوریه

همزمان با آغاز بحران سوریه در سال 2011، اوپوزیسیون سوریه سریع با عنوان “شورای ملی سوریه” شکل گرفت و گروههای ضد بشار اسد را گردهم آورد. همزمان با گسترش اعتراضات، حزب اتحاد دموکراتیک (پ.ی.د.)، شاخه پ.ک.ک. در سوریه، تصمیم گرفت نخست به جای همکاری با اوپوزیسیون سوریه با گروههای کرد همکاری کند. کردها این بحران را درگیری های بین اعراب می‌دانستند (Thornton, 2015). همچنین، پ.ی.د. شورای ملی سوریه را متهم کرد به نفع ترکیه عمل می‌کند. سرانجام اوپوزیسیون عرب حاضر نشد حقوق اقلیت کرد را به رسمیت بشناسد و رادیکال شدن اقدامات مسلحانه گروههای عرب مخالف سوریه سبب شد تا کردهای مخالف نیز از آنان دور شوند.

  1. کردهای سوریه در بیرون از کشمکش سوریه

کردهای سوریه که از سال 1962 توسط رژیم بعثی انکار می‌شدند، برای اولین بار در یکم آوریل 2011 در قامیشلو، حسکه و عاموده به قیام علیه اسد پیوستند. اما پ.ی.د. که در سال 2003 تاسیس شده بود تصمیم گرفت در بیرون از کشمکش سوریه بماند و مترصد فرصتی مناسب بود. از همان آغاز به نظر نمی رسید پ.ی.د. بتواند در کشمکش سوریه موفق شود چون کردهای سوریه به سه دسته تقسیم شدند: شورای ملی کردها، هیئت هماهنگی ملی کرد برای تغییر، شورای ملی سوریه. پ.ی.د. یکی از دهها گروه کرد سوریه بود اما به تنهایی تقریبا کنترل تمام مرز سوریه با ترکیه را در اختیار داشت.

پ.ی.د. که تنها گروه کرد دارای نیروی مسلح بود در ژوئیه 2012 با هماهنگی اسد کنترل مناطق کردنشین شمال سوریه را به دست گرفت. این تصمیم با هدف بی‌ثبات کردن ترکیه توسط اسد اتخاذ شد. نیروهای اسد از این منطقه خارج شدند. این کنترل پ.ی.د. بر منطقه با  خشونت علیه مخالفان کرد همراه بود و دیدبان حقوق بشر نیز در سال 2014 موارد خشونت آن را منتشر کرد (Desoli, 2015). دیدبان حقوق بشر در این گزارش پ.ی.د. و پلیس آن “آسایش” را مقصر دانست که دست به “دستگیری، محاکمه نمایشی، شکنجه” مخالفان زده است. طبق این گزارش “نه سیاستمدار در مناطق تحت کنترل پ.ی.د./ی.پ.گ. کشته یا مفقود شده‌اند”.

بدین‌ترتیب، این سبب شد تا اوپوزیسیون پ.ی.د. را به فرصت‌طلبی و خیانت متهم کند و تنش بین پ.ی.د. و شورشیان عرب افزایش یافت. بیشتر آنان پ.ی.د. را به همکاری با اسد متهم کردند. پ.ی.د. و اسد نه دوست بودند نه دشمن و روابط آنها مبهم بود. وقتی پ.ی.د. با بشار اسد توافق عدم تجاوز به همدیگر امضا کرد، اعتبار آن بیش از پیش زیر سوال رفت (Plakoudas, 2017). این توافق برای هر دو مهم بود. به کردها امکان می‌داد هدف بمباران هوایی اسد قرار نگیرند و به اسد نیز تصویری از برخورد خوب با اقلیت‌ها می داد. آنکارا دمشق را به دادن کنترل مستقیم مناطقی به دست پ.ی.د. متهم کرد چون پ.ی.د. شاخه ای از پ.ک.ک. می‌باشد و این گروه نیز در لیست تروریستی قرار دارد که طی چند دهه با ترکیه می‌جنگد.

بدین‌ترتیب، پ.ی.د./ی.پ.گ. بخشی از یک جناح سوم کشمکش سوریه شدند و ائتلاف پیچیده پ.ی.د. با ائتلاف در /ژوئیه سال 2013 پایان یافت و درگیری‌های بین یک عامل جدید غیردولتی آغاز شد.

ترک پاسخ

لطفا نظر خود را وارد کنید
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید