مهدی نقیپور، کارشناس ارشد حقوق عمومی و پژوهشگر حقوق اساسی، در یادداشتی اختصاصی برای دیدبان حقوق بشر کردستان ایران به بررسی مساله زبان مادری در قانون اساسی و تفاسیر شورای نگهبان در ایران از آن پرداخته است. وی معتقد است که «در حوزه آموزش زبان نیز دولت مکلف است در کنار فراهم نمودن زمینه آموزش رایگان برای همه مردم، زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور حتما در سرفصلهای آموزشی گنجانده و به همه مردم آموزش دهد اما آنچه که از متن اصل 15 قانون اساسی بر میآید این است که دولت تکلیف به آموزش زبان فارسی دارد اما برای آموزش زبان و خط محلی و قومی تکلیفی متوجه دولت نیست. بلکه صرفا این آزادی به مردم داده شده که در کنار آموزش زبان فارسی، زبان مادری خود را نیز آموزش دهند».
مشروح یادداشت این پژوهشگر حقوق عمومی به شرح زیر است:
زبان رسمی و مشترک هر ملت در کنار شاخصهای دیگری چون دین، مذهب، نژاد، سرزمین و… به عنوان عامل هویت و تمایز ملتها در برابر سایر ملل همواره مورد توجه بوده و از اهمیت بالایی نزد ملتها برخوردار است. زیرا زبان مشترک در ایجاد وحدت ملی و شخصیت بینالمللی کشورها نقش اساسی ایفا میکند. از سوی دیگر خط رسمی موجب حفظ ارزشها و تاریخ ملل میشود.
زیرا تاریخ شفاهی در طوفان زمان به مرور به فراموشی سپرده شده و از یادها میرود. از این رو خط رسمی با ثبت و ضبط وقایع و تثبیت آنها موجب حفظ تاریخ و ارزشهای هر ملت میشود. اما موضوعی که همواره ذهن مردم و محققان را به خود مشغول کرده است این است که آیا زبان و خط رسمی و همچنین اصرار دولتها بر آموزش و اشاعه آن موجب ازبین رفتن زبان محلی و خط اقوام مختلف نخواهد شد؟ این دغدغه به خصوص در ایران که دارای اقوام مختلفی است که هرکدام زبان و گویش و بعضا خط مخصوص به خود دارند، دغذغهای جدی محسوب میشود که باید به آن پرداخته شود.
قانون اساسی ایران در اصل 15 به این
موضوع مهم پرداخته است. در این اصل علاوه بر تاکید بر خط و زبان رسمی ملت ایران که
زبان فارسی است، از اهمیت زبانهای محلی و قومی هم غافل نشده و به این موضوع مهم
نیز پرداخته است. در این اصل مهم مقرر شده که
«زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است. اسناد و مكاتبات و متون
رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان وخط باشد ولي استفاده از زبانهاي محلي و قومي
در مطبوعات و رسانههاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسي
آزاد است».
متن این اصل نشانگر این است که تدوین کنندگان قانون اساسی به چند مقوله مهم توجه جدی داشتهاند. از یک سو به اهمیت زبان و خط رسمی به عنوان عامل هویت و تمایز ملت ایران و از سوی دیگر به حقوق اقوام و قومیتهای گوناگونی که در پهنه وسیع ایران ساکن هستند. اما متن این اصل ابهامات و سوالات فراوانی را در ذهن کسانی که به حفظ و گسترش زبان و ادبیات اقوام ایرانی اهمیت میدهند، ایجاد مینماید. به عنوان مثال این که آیا دولت تکلیفی در ایجاد زیر ساختهای لازم جهت آموزش زبانهای محلی دارد یا خیر؟ و اینکه آیا اقلیتهای دینی هم در آموزش و استفاده از زبان و خط مذهبی خود از این آزادی برخوردار هستند یا خیر؟ یا این اصل، آزادی آموزش زبان مادری را به رسمیت شناخته است یا آموزش به زبان مادری را؟
در پاسخ به این سوالات ابتدا باید گفت که قانون اساسی با توجه جدی به اقوام مختلف و اهمیت حفظ زبان، فرهنگ و ادبیات غنی آنها با به رسمیت شناختن حق بر تکلم به زبان مادری و همچنین آزادی استفاده از زبان محلی در مطبوعات و رسانههای گروهی محلی گامی بزرگ در این عرصه برداشته است. همچنان که در کشورهای همسایه ایران به خصوص ترکیه و عراق قبل از تشکیل اقلیم کردستان مشاهده می کنیم، اقوام و اقلیتها نه تنها به رسمیت شناخته نمیشوند بلکه دولت به شدت با استفاده از زبان محلی و قومی توسط آنها برخورد مینماید.
اما آنچه که از متن این اصل در کنار اصول دیگر بر میآید این است که مردم ایران قبل از هرگونه تعلق قومی و فرهنگی عضو یک کشور هستند و باید به وحدت و حفظ انسجام آن بیاندیشند. همانطور که در اصل 9 قانون اساسی هم به صراحت بیان شده است حفظ وحدت وظیفه آحاد ملت است. لذا باید حفظ، آموزش و اعتلای زبان فارسی به عنوان عامل وحدت و هویت ملی فارغ از هرگونه تعلق قومی و فرهنگی مورد توجه آحاد مردم قرار گیرد از این رو کلیه مکاتبات و متون رسمی و اداری باید به زبان فارسی تنظیم شود تا برای همه مردم در اقصی نقاط ایران قابل فهم و بررسی باشد.
در حوزه آموزش زبان نیز دولت مکلف است در کنار فراهم نمودن زمینه آموزش رایگان برای همه مردم، زبان فارسی را به عنوان زبان رسمی کشور حتما در سرفصلهای آموزشی گنجانده و به همه مردم آموزش دهد اما آنچه که از متن اصل 15 قانون اساسی بر میآید این است که دولت تکلیف به آموزش زبان فارسی دارد اما برای آموزش زبان و خط محلی و قومی تکلیفی متوجه دولت نیست. بلکه صرفا این آزادی به مردم داده شده که در کنار آموزش زبان فارسی، زبان مادری خود را نیز آموزش دهند. اما این آموزش باید در ساعتهای فوق العاده صورت گیرد تا موجب کم شدن ساعت درسی مصوب آموزش و پرورش نگردد. از سوی دیگر دولت ایران با وجود اینکه تکلیفی در آموزش زبانهای محلی و قومی ندارد، اما با توجه به اهمیت این امر مهم در کنار به رسمیت شناختن حق بر آموزش زبان مادری و قومی، رشتههایی را در دانشگاههای مناطق مختلف برای آموزش و حفظ این زبانها پیشبینی نموده است تا دانشجویان بتوانند با مطالعه و یادگیری آکادمیک این زبانها به آموزش آنها در منطقه خود بپردازند ازجمله رشته زبان و ادبیات کردی و زبان ادبیات ترکی آذری که همه ساله به جذب و پذیرش دانشجو در دانشگاههای کردستان و تبریز میپردازند. همچنین آزادی در استفاده از زبانها و گویشهای محلی در رسانههای گروهی و مطبوعات محلی نیز گواه بر توجه دولت ایران به موضوع مهم گویشها و زبانهای محلی است.
شمول این اصل درباره آموزش رسمی زبان و خط اقلیتهای دینی در مدارس مثل زبان ارمنی و عبری همواره مورد تردید بوده است. چنان که عدم پاسخ صریح شورای نگهبان به وزیر آموزش و پرورش وقت در پاسخ به سوالی درباره اینکه در مدارس مذهبی اقلیتهای دینی آیا امکان آموزش رسمی زبان و خط آنها در کنار زبان فارسی وجود دارد، همواره بر این تردید افزوده است. اما با مراجعه به مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی مشخص میشود نویسندگان قانون اساسی نظر بر این دارند که لفظ زبانهای قومی شامل اقلیتهای دینی نمیشود و همچنین با توجه به اینکه اقلیتهای دینی در ایران به صورت پراکنده زندگی میکنند و فاقد جا و محل تجمع مشخص میباشند، اطلاق لفظ زبان محلی نیز این گروه را در بر نمیگیرد، لذا باید گفت پذیرش آموزش رسمی زبان و ادبیات اقلیتهای دینی در کنار زبان فارسی بسیار دور از ذهن به نظر میرسد.
در نهایت برای پاسخ به چالش دوگانه آموزش زبان مادری یا آموزش به زبان مادری در حقوق جمهوری اسلامی ایران باید گفت که حق بر آموزش زبان مادری در اصل 15 کاملا به رسمیت شناخته شده است و اقوام مختلف در آموزش زبان قومی و محلی خود در کنار آموزش زبان فارسی آزاد هستند. اما آموزش به زبان مادری بحث دیگری است که ابتدا باید تفاوت آن را با بحث قبلی به خوبی تببین نماییم. آموزش به زبان مادری در واقع به معنای تدریس دروس مختلف مثل ریاضی، علوم و… به زبان محلی است. این مساله به وضوح در اصل 15 قانون اساسی رد شده است. لذا مدارس باید دروس مختلف را به زبان فارسی به دانش آموزان آموزش دهند تا همه بتوانند در یک نظام آموزشی یک شکل واحد و با زبان رسمی آموزشها را دریافت کنند.