زبان کردی به گروه شمال غربی گویش های ایرانی تعلق دارد که درواقع، مجموعه بسیار بزرگی از گویشهای مرتبط با هم، است که فاقد یک گونه فراگویشی (koivn) میباشد و همین مسئله مانع فهم و ارتباط دوسویه بین بخشهای مختلف آن شده است. گونههای ادبی کردی نیز که اساس آنها بر گویشهای به اصطلاح شمالی و جنوبی قرار دارد، ماهیت نرماتیو ندارند، و به نوبهی خود شکلهای تثبیت شدهی زیرگویش میانی درون هر منطقهی شمالی و جنوبی هستند. نویسندگان کرد معمولا این گستردهی گویشی را با گنجاندن برخی از گویشهای ایرانی – زازایی، گورانی/هورامی و لری – درون آن بزرگتر میکنند. بااینهمه، هیچ دلیل منطقی برای گسترش منطقهی گویشی کردی به قسمت گویشهای دیگر کردی – درواقع زبانهایی مجزا – وجود ندارد. زازایی و گورانی/هورامی احتمالا بخشی از گروه جنوبی کاسپی-آذربایجانی و گویش های ایرانی را میسازند که به نوع خود یک اتحاد زبانی است و براساس شماری همویژگیهای مشترک (isoglosses) – اغلب لغوی – توسط نویسنده بازسازی شده است. دررابطه با لری (بختیاری و غیره) که معمولا مولفان کرد آن را یک گویش کردی به حساب میآورند، باید گفت که آن به گروه “پرسیک” که یک مجتمع گویشی جنوبی غربی است و تقریبا به فارسی نو نزدیک است، تعلق دارد.
منبع: کتاب “کردها و خاستگاه آنها” اثر گارنیک آساطوریان؛ کردشناس مشهور که به زبانهای فارسی، کردی، ترکی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی، روسی و ارمنی مسلط است یعنی زبانهایی که بیشترین منابع کردشناسی به آنها نوشته شدهاند. او با استناد به منابعی معتبر مینویسد که برخی مطالب، توسط نویسندگان کرد – به عمد – نادیده گرفته میشوند (به عنوان مثال، مهرداد ایزدی در کتاب به خود به انگلیسی “کردها”، کردها را از نسل حضرت نوح معرفی میکند و یا عبدالله اوجالان حضرت ابراهیم را کرد معرفی میکند، بدون این که سندی ارائه کنند…). در تقسیمبندی فوق در مورد زبان، دیوید نیل مک کنزی، شرقشناس انگلیسی که بر همه زبانهای ایرانی تسلط داشت و آثار بسیار گرانبهایی به ویژه در مورد کردی بر جای گذاشته، اظهارات گارنیک آساطوریان را تایید میکند.
حضرت ابراهیم علیه السلام قطع به یقین از جغرافیای ایران بوده.